کد خبر: ۳۸۷۳۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۹ - ۰۶ آبان ۱۳۹۳ - 2014October 28
شفاآنلاین- بي شك موضوع ازدواج و تشكيل خانواده به عنوان زيربناي گسترش جامعه از اهميت و ارزش خاصي برخوردار است و نه تنها در دين اسلام و كشور ايران بلكه در ميان تمام اديان الهي و كشورهاي جهان از جايگاه و قداست ويژه‌اي برخورداراست.
به گزارش شفا آنلاین،حجت‌الاسلام والمسلمين سيدمهدي طباطبايي سال‌هاي طولاني است كه در ويژه برنامه‌هاي راديو و تلويزيوني و... توصيه‌هاي مفيد و كارآمدي را به عموم جامعه ارائه مي‌كند كه همواره به عنوان يك راهكار در رسيدن به سعادتمندي خانواده، مورد استقبال و استفاده همگان قرار گرفته است. آنچه در ادامه مي خوانيد گفت‌وگو با ايشان در رابطه با اهميت و جايگاه خانواده و نگاه اسلام به اين مقوله است. 
 همانطور كه همه مي‌دانيم شما در امر مشاوره و تبليغ موفق و موثر بوديد، به نظر حضرتعالي، عمده مشكلات خانواده‌هاي امروزي و راهكارهاي مقابله با آنها چيست؟
كلاً خانواده‌ها اگر مسئوليت زندگي را درك نكنند، دچار مشكل خواهند شد. بطور طبيعي همه انسانها داراي غرايز هستند. حيوانات كاملاً غرايزشان اجرا مي‌شود، و در بشر غير از غريزه، فطرت هم هست كه در حيوانات اين فطرت وجود ندارد. فطرت تفكر، عقل، فهم و شعور و... ادراك غير غريزه مثل ادراكات مافوق در زندگي بايد، باعث بهبود زندگي شود و غريزه را به راه بهتر هدايت كنند، هر وقت بشر دچار مشكلاتي مثل حوادث وارده: سيل، جنگ، توفان، زلزله و... شود، كاملاً بشر تغيير مي‌كند و غرايز و خواسته‌هايش سركوب مي‌شود و در رشد بعدي دچار بحران مي‌شود. در كشور ما به مناسبت حوادث بزرگي كه رخ داد كه بزرگ‌ترين آن انقلاب و دفاع مقدس و بعد هم درگيريهاي سياسي تمدني و تديني بود، خانواده‌ها دچار عدم ثبات شدند. جمع قليلي هم كه اين اتفاقات برايشان افتاده، نمي‌توانند خودشان را قانع كنند و سخنان و فرهنگ اجتماعي و تبليغات و رسانه‌ها اعم از رسانه عمومي يا فردي نتوانسته جايي را براي اين خانواده‌ها پر كند. فيلمها هم متاسفانه نقش مهمي در اين تغييرات داشته‌اند. برنامه‌هاي تلويزيوني هم بر اساس سلامت ساخته شده‌اند، اما چون آدمها زمینه نداشتند، تبديل به به‌هم ريختگي شد!علتش هم اين است كه فيلم همانطور كه فيلمساز بايد آن را بررسي كند و كارشناس نظر دهد و بنابر مبناي كاري مقداري طول مي‌كشد و در اين مدت فرهنگ جامعه عوض مي‌شود و اين خود با مشكل روبه‌رو مي‌شود. اجمالاً منشأ اصلي القائات و بگومگوها و ارتباطات بين مردم و رسانه‌هاي بين آنها و ارتباط جمعي، طبيعتا به‌هم ريخته شدند، لذا صيانت از خانواده شرط اول است. هر كس خود و خانواده‌اش را بايد حفظ كند. در اين مساله نكته ظريفي هست و آن اينكه اسلام دستورات و راهكارهايش مشخص است، عده‌اي در اين راستا اسلام را از غير موضعش گرفته‌اند، يعني افرادي كه توانمندي بيان خيلي از احكام را نداشتند، چيزهايي را مطرح كردند و مردم هم دچار هرج و مرج شدند، از طرفي اينكه گويند اسلام دين سخت‌گيري است، از طرف برخي اشتباه و بزرگ جلوه داده شده است، در صورتي كه دين اسلام، دينِ يسر و آساني و سهل است كه بحثي ندارد. نكته ديگر اينكه خودِ ناداني بدترين و بزرگ‌ترين مشكل است: «لو سكت الناس ما اختلف الناس» اگر آدم نادان حرف نزند، اختلاف كم مي‌شود. از طرفي هم تحصيلات مردم بالا رفته و اين تحصيلات بالا هم بدون آموزش و روش‌هاي تربيتي غرور ايجاد مي‌كند، لذا بدون تعارف عده‌اي در زندگي شان واقعاً زندگي توهمي و تخيلي دارند و خيلي از انسانها از تعقل در آمدند. بحث بعد هم مسائل اقتصادي است كه مشكلاتي همانند نبود كار در خانواده‌ها، اختلافاتي را ايجاد كرده است. 
 به عنوان كارشناس مسائل تربيتي و خانواده، با توجه به آمار بالاي طلاق چه راهكارهايي براي دوامِ زندگي زوجين پيشنهاد مي‌كنيد؟
ببينيد همه مردم ايران، فرهنگ واحد ندارند و فرهنگها بهم ريخته شده است و خانواده‌هايي هم كه ازدواج مي‌كنند با فرهنگ همديگر آشنا نيستند. فرهنگ هم چيزي نيست كه در زمان كوتاه درست شود، چون طرفين به اين خُلق و خوها عادت كرده‌اند. اول زندگي ممكن است براي پيشرفت ازدواج و اظهار محبت، دست به كارهاي تصنعي بزنند و طوري وانمود كنند كه مطابق ميل طرفين هستند ولي اين كارها دوام ندارد و بعد از مدت كوتاهي باعث ايجاد اختلاف و كشمكش مي‌شود، چون آنها براي پيشرفت كارشان از بيماري اخلاقي مثل رياكاري و تظاهر به زندگي استفاده كرده‌اند. بخواهم برايتان مثالي بزنم، مثل اين داستان مي‌ماند كه اوائل انقلاب خيلي‌ها مومن نبودند ولي براي پيشبرد اهدافشان خودشان را به مومني زدند، لذا متصنع بودند و بسياري از آدمها تظاهر به فقر كردند و علتش اين بود كه امام اظهار داشتند: «كشور مالِ پا برهنه‌هاست!» آنها كفش‌هايشان را درآوردند و مال‌هايشان را قايم كردند. بعد از دفاع مقدس دوباره حالت سازندگي شد و بسياري از مسائل رو شد و تفاوت بين غني و فقير زياد شد و همين مساله باعث اختلاف شديد شد!در اثر تبليغات غلط، خواسته‌ها و توقعات مردم بالا رفته و چشم و هم چشمي زياد شده است كه برخي از طلاق‌هاي ما را شامل مي‌شود. راهكار اصلي براي رهايي از مشكلاتي همچون طلاق اين است كه تا مي‌شود مردم را به بازگشت به خويشتن وبازگشت به دين دعوت كنيم كه البته بازگشت به دين ارجحيت دارد. من معتقدم مردم را بايد از توقع گرايي به تعقل گرايي هدايت كرد. 
  آيا در زندگي ايده‌آل و اسلامي، هيچ اختلافي بين زوجين نبايد وجود داشته باشد، و اگر اختلاف و تعارضي هست، چگونه بايد آن را مديريت و حل كرد؟
كلاً اختلاف پيش مي‌آيد و امري طبيعي است كه براي رفع اختلاف اين سه مبناي درك يكديگر، احترام و گذشت در هر خانواده باعثِ رفع اختلاف مي‌شود. داد زدن حربه است، چوب برداشتن يا اسلحه سرد و گرم كشيدن و داد زدن، اسلحه بي‌عرضه‌هاست!آرام حرف بزنند، گله نكنند، نق نزنند و در زندگي به آنچه دارند راضي باشند. اساس زندگي هم اين است كه مدام براي كسب راحتي و آرامش بايد به خويشتن برگردند. 
  در راستاي پاسخ حضرتعالي، چرا آستانه صبر و تحمل زوجين و وفاداري پايين آمده و گذشت و بخشش به فراموشي سپرده شده است؟
اول اينكه بي‌تعارف ايمان به خدا كم شده است و فرهنگ جامعه هم طوري نبوده كه كمبود ايمان را پر كند. ما كشورهايي داريم كه ايمان ندارند ولي فرهنگ زندگي دارند. اگر مردم به دين و فطرتشان باز گردند، مي‌دانند كه غيبت كردن، دروغ گفتن و كارهايي از اين قبيل حرام است. اسلام مجموعه‌اي از قوانين زندگي است، مثل يك چهره كه داراي چشم و صورت و بيني و... است كه اگر چهره را كاريكاتور كنيم و مثلاً گوش و بيني را بزرگ كنيم، زشت و بي‌ريخت مي‌شود!در اسلام هم همين طور شده است، مرد شنيده كه: «الرجال قوّامون علي النساء» آنقدر در اين باب بر خانواده سخت مي‌گيرد كه باعث رنجش همسرش مي‌شود و خانم هم شنيده كه در صورت تعرّض و خلافِ شرع بودنِ كارهاي شوهر مي‌تواند نهي از منكر كند، چنان توهين مي‌كند كه مي‌خواهد مثلاً رفع منكر كند. مساله‌اي كه متداول است اينكه همه مي‌خواهند به نوبه خود امر به معروف و نهي از منكر كنند. اسلام هم مي‌گويد كه وقتي امر به معروف و نهي از منكر تاثيري ندارد از اين كار دست‌برداريد كه باعث ايجاد اختلاف مي‌شود، پس بنابراين اگر مجموعه دين درست شناخته شود، زندگي‌ها آرام مي‌شود و خانواده‌هايي كه دين‌باورند و قرآن و اسلام در زندگي‌شان جا باز كرده است، اين مشكلات را ندارند، چون نمي‌شود مسلماني عامل به قرآن و دستورات دين باشد و اين همه اختلاف داشته باشد. 
 گاهي مي‌بينيم كه زن و شوهر در زندگي زناشويي دچار مشكلاتي مي‌شوند، از نظر شما ميزان تحمل و صبر زوجين چقدر بايد باشد؟
ميزان و اندازه‌اي ندارد! زن و شوهر براي زندگي بهتر بايد به همديگر فرصت بدهند و اين صبر و تحمل در فرد فرد متفاوت است. ميزان صبر و تحمل انسان‌ها با همديگر فرق مي‌كند. به‌طور كلي زن و شوهر نبايد طوري باشند كه باعثِ زجر همديگر شوند. در اين ميان آن كسي كه آستانه صبر و تحملش بالا باشد، مشخص است كه نسبت به طرف مقابلش از عقل بيشتري برخوردار است. آدم عاقل در كشمكش‌هاي بي‌ثمره  كوتاه مي‌آيد. 
  همانطور كه مطلع هستيد آمار طلاق در اجتماع ما رو به افزايش است، چرا در جامعه ما رفته رفته طلاق امري ساده و طبيعي قلمداد مي‌شود و بعضاً برنامه‌هايي با عنوانِ «جشنِ طلاق» مي‌گيرند؟
يكي از اشتباهات ما، القای نادرستي از وقايع با كلماتي همچون «جشن طلاق» يا «طلاق عاطفي» است. مگر در كشور چند نفر اقدام به اين برنامه «جشن طلاق» كرده اند؟! ولي ما با بيان اين الفاظ، بحث را در دهان‌ها مي‌اندازيم. 
 اين سوال اشتباه است كه مي‌پرسيم چرا طلاق وجود دارد؟
چون ازدواجها نادرست بوده كه منجر به طلاق گشته است. هيچ‌وقت نگوييد طلاق! بگوييد چه ازدواجي كرده است كه منجر به طلاق شد است!ما بايد به امر ازدواج بپردازيم، ازدواج اگر درست باشد، به طلاق منجر نمي‌شود، مثلاً مي‌گوييم چرا اين ساختمان دارد خراب مي‌شود، در صورتي كه مشكل از ساخت است نه ساختمان. بطور كلي مردم عوارض طلاق را نمي‌توانند و نمي‌خواهند باور كنند و علت آن هم همانطور كه قبلا عرض شد يك سلسله راحتي و آسايش و آزادي كاذبي است كه براي او پديد آمده است و آن را اصلا براي خود يك شهامتي مي‌بيند يعني در اثر فرهنگ غلط، جامعه به اين سمت كشيده شده است. 
 به نظر شما چرا وجود مهريه‌هاي سنگين كه صد البته در گذشته وجود نداشته، به هيچ عنوان نتوانسته جلوي اين طلاق را بگيرد؟
بنده اصلا اعتقاد دارم مهريه سنگين خود يك عامل طلاق و اختلاف است به دلايل زير: 1- پسري كه مي‌خواهد دختر مورد علاقه اش را به دست بياورد، زير بار اين دين مي‌رود ولي وقتي كه آن را به دست آورد اين دين برايش خستگي مي‌آورد و پشيمان مي‌شود كه چرا اينقدر به زير دين رفته و براي اينكه درونش ناراحت اين دين و بدهكاري است بدون اينكه خودش بخواهد شروع به گله و ناراحتي مي‌كند. 2- اصولا آدمي روانا نفرت از طلبكار دارد و اين نفرت درونش، اثر در رفتارش مي‌گذارد و با همسرش دعوا مي‌كند و خودش هم نمي‌داند چرا دعوا مي‌كند و هر وقت همسرش را مي‌بيند با خود مي‌گويد اين جز اينكه بار سنگيني را بر دوش من گذاشت چه تاثيري در زندگي من داشت؟ و هميشه سعي مي‌كند با بهانه و كلك يك رسيد از زنش بگيرد تا اين‌بار را كم كند، پس هيچ‌وقت نشده كه اين‌بار يعني مهر سنگين زندگي را بهتر كند. 
  علت بي‌وفايي زوجين به يكديگر در فضاي امروز را چه مي‌دانيد؟
بايد توجه داشت كه هميشه كمبودها، در كمبود جنسي و اقتصادي خلاصه نمي‌شود، قسمت بزرگ‌تر آن محبت و دوستي است. بعضي از مردم اين اشتباه را به وجود آورده‌اند كه پول مهم‌تر از شخصيت است، مال مهم است نه احترام!ازدواج‌هايي كه بر اين مبنا صورت مي‌گيرند، دوام زيادي ندارند و علت اينكه زن و شوهرها به يكديگر وفا ندارند، اين است كه همديگر را نشناخته‌اند. آنچه باعث وفاداري است، نمي‌دانند. وفا يعني اينكه همديگر را بخواهند. ما نكته بسيار لطيفي داريم كه مي‌گويد: «زن و شوهر بايد هم نفس باشند، نه هم قفس! چون هم قفس روزي خسته مي‌شود و نمي‌تواند ادامه دهد.»
 آيا بين زن و شوهر حريم خصوصي وجود دارد؟ اصلاً اعتماد در اين فضا به چه معناست؟
كلاً نه زن و نه مرد، حق جست‌وجوي همديگر را ندارند. كلاً تفتيش زشت است ولي متاسفانه امروزه اين كار هنر است. اگر اعتماد وجود دارد، پس گشتن چه معنا دارد! پيشرفت صنعت و تكنولوژي عامل مهمي براي پيشرفت اجتماع و زندگي بهتر است، اگر درست استفاده نشوند، عاملِ تخريب هستند، مثلاً ببينيد كه موبايل و كارايي آن چيست؟!همين موبايل و وسايل ديگر از اين قبيل، اگر در مسير نادرست و هجويات استفاده شود، باعث ايجاد اختلاف و ناراحتي مي‌شود. به ياد دارم كه مادري به وكيل دخترش در بابِ طلاق پيامي فرستاده بود كه اين پيام اشتباهاً به شخص ديگري فرستاده شده بود كه آن شخص از اقوام بوده كه مسائل بين همه پخش شده و باعث فتنه شده بود. اجمالاً بايد گفت: اعتماد زن و شوهر به همديگر و حفظ حرمتها از اصولي‌ترين مساله زندگي زناشويي است. 
 انتظارات زن و شوهر از همديگر به چه ميزان بايد باشد؟ حق و حقوق آنها نسبت به يكديگر چيست؟
حقوق زن و شوهر يك قسمتي اش نه قابل ذكر است، نه قابل نوشتن و فقط ميان زن و شوهر است كه خودشان مي‌دانند، اما در عين حال در هر جا و هر لحظه كلمات ركيك و توهين آميز نبايد گفته شود كه احساساتشان جريحه‌دار شود، نبايد خودشان را عادت به بيان كلمات تند و توهين آميز بدهند و اگر خودشان نخواهند هيچ راهي براي تربيتشان وجود ندارد، هيچ دكتري نمي‌تواند بيماري را درمان كند مگر اينكه بدن انسان نسبت به دارو آماده باشد، تربيت هم نوعي درمان است كه وقتي نخواهند حرف‌هاي هم را بشنوند، نصيحت و خيرخواهي فايده‌اي ندارد. 
 آيا اسلام نسبت به مسائل زناشويي بين زن و شوهر توصیه‌ای داشته است؟
بسيار فراوان. خيلي توصيه شده است كه بايد زن و شوهر توان جنسي داشته باشند و همديگر را مراعات كنند. اسلام در هر زمينه‌اي حتي نسبت به زمان و مكان امور زناشويي توصيه‌هايي داشته است. در حلية المتقين مرحوم مجلسي، آداب خاصي براي اين امر آورده شده است. 
 مسائل تربيتي كه والدين در برخوردهايشان با همديگر دارند، مثل گفت‌وگوي مشاجره‌اي و لفظي چه تاثيري در فرزندان دارد؟
حركات والدين در رشد و لطمه زدن به بچه‌ها موثر است، لذا بچه‌هاي قديم كه در مكتبخانه‌ها درس مي‌خواندند، استادشان از نحوه سوال و رفتار بچه‌ها متوجه رابطه خوب يا بد والدينشان مي‌شدند. علم براي روشنگري آمده است و ساختاري در علم نيست. علم را فقط مي‌دانند اما از آن استفاده نمي‌كنند، اصلِ آن اخلاق است كه بايد پيدا كنندو وسايل زندگي، آنقدر كه در زندگي نقش دارند، اخلاق نقشِ بيشتري دارد: «كاسه‌گر چيني نباشد گُو مباش!»زن و شوهري كه با همديگر زير يك سقف زندگي مي‌كنند، قاشق و كاسه نيستند، بلكه آنچه بايد برايشان اهميت داشته باشد، دل‌هايشان است. من معتقدم حفظ حريم و حرمت، عفت و حيا، گذشت و محبت و رضايتمندي در زندگي، شرطِ اول زندگي موفق است. بي شرمي و بي‌حيايي، بد زباني و بد رفتاري، ناباوري، زندگي را جهنم مي‌كند. زن و شوهر نبايد اينها را داشته باشند تا خانه بهشت شود. خانه‌اي بهشت مي‌شود كه در آن گله نباشد، حرمت نگه دارند و راضي باشند. 
 با توجه به مشاوره‌هاي متعدد و مراجعين زيادي كه در مسائل خانوادگي داشتيد و با توجه به كتابي كه دغدغه‌هايتان را در آن با عنوان «راه زندگي» آورده‌ايد، اصول و راهكارتان براي جواناني كه قصد تشكيل خانواده دارند يا اوايل زندگي‌شان است، چيست؟
در باب زندگي به خودشان بيايند و با احساسات غلط ازدواج نكنند مثلاً مواردي مثل از همديگر خوشمان آمده است، دليل قطعي براي ازدواج نمي‌شود. مگر انسانها چقدر مي‌توانند از همديگر خوششان بيايد. بايد سنخيت فكري داشته باشند و به همديگر بخورند و شأنيت زندگي داشته باشند. شأن به درس و تحصيلات نيست. ممكن است كسي سواد نداشته باشد اما شأن و شؤون زندگي داشته باشد. اكثر علماء و دانشمندان ما همسران كم سواد داشتند، فقط همديگر را مي‌شناختند و درك مي‌كردند. ما زن و شوهر پزشك داريم كه هر دو تحصيلات عاليه دارند و هر روز سر مسائل بهداشتي دعوا مي‌كنند. يك وقتي خانم دكتري از دكتري طلاق گرفته بود و با شوهر ديپلمه ازدواج كرده بود، او مرا در مكه ديد، به او گفتم از زندگي و شوهرت راضي هستي؟ گفت: بله حاج آقا، شوهري است كه مرا درك مي‌كند و به من احترام مي‌گذارد. آن شوهر قبلي‌ام كه دكتر بود كلِّ حقوق مرا مي‌گرفت و سر چيزهاي جزئي هم دعوايمان مي‌شد، اما اين آقا هر روز با ماشين براي برگرداندنم دنبالم مي‌آيد و به من احترام مي‌گذارد و دعوايي با همديگر نداريم.  
 در پايان اگر نكته يا مطلب خاصي براي خوانندگان ضروري مي‌بينيد، بفرماييد. 
عزيزاني كه اين مصاحبه و گفت‌وگو را مطالعه مي‌كنند توجه داشته باشند كه خواندن و عبور كردن، هيچ فايده‌اي ندارد و مشكلي را حل نمي‌كند. هر وقت خواستيد خود را بشناسيد، توانمندي‌هايتان را بشناسيد و زندگي سالمي را شروع كنيد، بايد محبت، دوستي، گذشت، صداقت، سلامت و وفاداري داشته باشید گرچه طرفتان خلاف باشد، شما كار خودتان را انجام دهيد، خداي متعال او را هم اصلاح مي‌كند. شما خودتان را اصلاح كنيد، او هم ناچار است خودش را اصلاح كند. اين نكته هم جالب است كه عرض شود، مردي كه بسيار گرفتار بوده است و هميشه دعا مي‌كرد كه مشكلش حل و حاجتش روا شود كه البته هر چقدر دعا كرد مشكلش حل نشد، وليكن پس از مدتي برطرف شد به همين خاطر مراجعه كرد به محضر امام رضا (ع) و از حضرت پرسيد كه كداميك از نذرها و دعاها و... باعث شد حاجتم روا شود تا بعد از اين هم، من با همان نذرها و دعاها، ديگر مشكلاتم را نيز برطرف كنم. حضرت فرمود هيچكدام! آن مرد گفت: آقا من كارم درست شد، حضرت فرمود: بلي، ولي به خاطر دعاهايت نبود بلكه آن روزي كه زن و شوهري را كه با هم قهر بودند آشتي دادي و بچه‌ها پدر و مادر را در كنار هم ديدند و از عشق اينكه آنها با هم‌اند، شاد شدند، خدا هم به خاطر اين كار تو، قلبت را شاد و مشكلت را برطرف كرد. پس توصيه آخر من به هر كسي كه اين گفت‌وگو را مي‌خواند اين است كه هميشه به فكر آشتي دادن زن و شوهرهايي كه با هم قهر هستند باشد با ذكر اين جمله كه «كينه‌ها را كم كنيد»، «گذشت را زياد كنيد» و «بگذاريد سامان بگيرد اين زندگي.»انشاءا... خداي متعال زندگي سالم و شاداب را قسمت همگان كند تا عزت دنيا و آخرت نصيبشان شود.
آرمان
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: