چشمانشان خوب نميبيند اما انگشت مادر را با هيجاني وصف ناپذير در مشتشان ميفشارند، دستاني كه پلي ميشوند براي بودن و تولد جان.
اينجا بخش زايمان است جايي كه آهنگ زيباي تپش قلب جنين درفضاي بخش ميپيچد و عشق ناب و خالص مادر و نوزاد را به تصوير ميكشد و زبياتر از آن لحظهاي است كه ماماي بخش از پشت اتاق شيشهاي نوزاد را به پدر نشان ميدهد انگار كه قند در دلش آب ميشود و نخستين لبخند را به كوچولوي دوست داشتنياش تقديم ميكند و خاطره شيرين تولد، سختي شروع يك زندگي تازه را به كام پدر و مادر شيرين ميكند.
پرده نخست؛ بيمارستان اكبرآبادي
بيمارستان اكبرآبادي تهران در چهارراه مولوي از جمله بيمارستانهايي است كه يكي از بندهاي طرح تحول نظام سلامت در آن اجرا ميشود طرحي كه اين روزها سر و صداي زيادي راه انداخته و آنطور كه ميگويند در بين هر قشر و طبقهاي جا باز كرده است؛ طرح زايمان طبيعي رايگان.
تنها يك نيم نگاه كافي است تا در همان قضاوت نخست پي به وضعيت رفاهي مراجعهكنندگان ببري ديگر از آن آدمهاي اتو كشيده كه در بيمارستانهاي خصوصي جلوي چشم آدم رژه ميروند خبري نيست. ظاهر خيليها نشان ميدهد نه بخاطر خرج نكردن پول و صرفهجويي بلكه بخاطر امنيت شيوههاي سنتي از زايمان طبيعي استقبال ميكنند. رضا 32 ساله يكي از پدرهايي است كه ساك وسايل نوزاد را روي دوشش انداخته و راهروي سالن انتظار را بارها و بارها متر كرده است: «خانمم اگر ميخواست عمل كند پولش را از زير سنگ هم كه شده بود پيدا ميكردم تا بچهام سالم به دنيا بياد و همسرم تجربه تلخي نداشته باشه اما وقتي خودش ميگويد زايمان طبيعي راحت و بدون هزينه است چرا بايد تو اين وضعيت پول اضافي خرج بيمارستانها كنيم.»
با يك حساب دودوتا ميتوان به صحت و سقم حرفهاي رضا پي برد، زايمان طبيعي رايگان در مقابل عمل سزارين كه حداقل 2 ميليون تومان آب ميخورد. گفتوگويمان با رضا تمام نشده كه ناگهان حراست بيمارستان سراغم ميآيد و اجازه مصاحبه نميدهد. كار به روابط عمومي هم كه ميرسد با هزار اما و اگر روبهرو ميشوم تا اينكه از خير مصاحبه آن هم به بهانه ترويج فرهنگ زايمان طبيعي و خدمات دولت در اين زمينه ميگذرم و تصميم ميگيرم مشاهدات و آنچه را كه از گوشه و كناري ميبينم و ميشنوم بنويسم.
همچنان كه در راهرو قدم ميزنم به مرد جواني ميگويم خانم شما وضع حمل كرده؟ امكانات بيمارستان و وضعيت بهداشتي و برخورد پرسنل و پرستار و ماما چطور است؟علي 34 ساله كه انتظار تولد فرزند دومش را ميكشد و سعي ميكند خستگياش را پنهان كند، ميگويد: «تصميم خانمم بود كه زايمانش طبيعي باشد. برخورد ماماها و پرستاران خوب است از هتلينگ هم راضي هستيم اين بيمارستان خيلي قديمي شده ولي ما راضي هستيم. با پدرهاي ديگر هم كه حرف ميزديم همين را ميگفتند كسي گلايه جدي ندارد. براي ما كه كارگر هستيم و نميتوانيم از پس مخارج سزارين برآييم بيمارستانهاي دولتي گزينه خوبي هستند.» در همين هنگام زن جواني كه منتظرتولد خواهرزادهاش است ميگويد: «از خواهرم هيچي پول نگرفتند ماماهاي بخش خيلي رفتار خوبي دارند و انصافاً با خوشرويي جواب مان را ميدهند.»
پرده دوم؛ بيمارستان ميرزا كوچكخان
بيمارستان ميرزا كوچكخان هرچند ظاهرش بهتر از بيمارستان اكبرآبادي است اما كافي است كه به نگاههاي برافروخته مراجعهكنندگان و چهرههاي كلافه مادراني كه هنوز فارغ نشدهاند بيندازيد تا به نتيجهاي كلي برسيد؛ از نگاهها پيداست زياد دل خوشي از كادر بيمارستان ندارند. از همه گله دارند از نگهباني گرفته تا اطلاعات و پرستار و پزشك و ماما، ميگويند: «تو را به خدا بنويس، شايد كسي صدايمان را بشنود.» از ميان جمعيت همراهان عبور ميكنم. جلوي بخش اورژانس يكي روي سراميكها لم داده، ديگري روي صندليهاي فلزي خوابيده، آن يكي سراسيمه از راه پلهها بالا ميرود. زن ميانسالي ساك نوازد در دست گرفته و زير لب تسبيح ميگويد. اينجا هر كسي براي خودش داستاني دارد كه نقطه پايان همه اين داستانها به خاطرهاي تلخ ختم ميشود.
افسانه، زن جواني است كه فرزند اولش را باردار است. گويا تصميم داشته سزارين كند اما بعد از اينكه با پزشكش مشورت كرده نگراني و استرسش براي زايمان طبيعي كم شده و حالا به زايمان طبيعي بيميل نيست. ميگويد: «بچهام سالم باشد، فرقي ندارد، تنها چيزي كه حالا اعصابم را به هم ريخته، برخورد كادر بيمارستان است. از حالا اينطور هستند واي به حالم كه دو روز اينجا بمانم...»
مجيد جلوي اورژاس بخش زايمان منتظر نشسته ميگويد: «اين خط قرمز رو نشانم دادند و گفتند حق نداري پايت را اين طرف خط بگذاري، جوابمان را نميدهند براي هر سونوگرافي مجبوريم برويم بيرون اما زايمان طبيعي را گفتند كه رايگان است مثل اينكه 10درصد ميگيرند!»
آن طرف خانمي كه منتظر وضع حمل خواهرش نشسته دل پر دردي دارد. يك روز كامل را در بيمارستان بوده و تجربههاي جالبي هم به دست آورده: «خواهرم قصد داشت طبيعي زايمان كند اتفاقاً طرح خوبي است بويژه اينكه رايگان است اما من 24 ساعت است روي نيكمت آهني نشستهام. به دنيا آوردن بچه هم دردسر دارد. مسير خانهمان دور است خودم بچه كوچك دارم. همه به نوعي درگير زندگي هستيم، اينجا بيخودي سرگردان شدهايم. حالا چون رايگان است نبايد به همراه مادر بياحترامي كنند و كمي هم امكانات كمي هم در اختيارشان بگذارند؟ باور كنيد با اين وضعيتي كه اينجا ميبينم همان بهتر كه سزارين كنند.»
سميرا 19 ساله كه منتظر تولد كوچولويش است ميگويد: «با پيشنهاد پزشكم خواستم طبيعي زايمان كنم، هيچ هزينهاي ندارد. فقط اگر بخش وي آي پي باشد800هزار تومان پول ميگيرند اما شنيدهام اينجا به حرف مردم زياد اهميت نميدهند.»
شوهر سميرا اما حرف جالبي دارد «از اطلاعات سؤال كردم خانم فلاني را كجا ميتوانم پيداش كنم جواب دادند حوصله ندارم سر به سرم نگذار. خانم، من از هشتگرد آمدهام اينجا، فقط 50 هزار تومان پول آژانس دادهام. قبلش هم كه زنگ ميزديم تلفن را جواب نميدادند. انگار همه دعوا دارند. اگر جرأت ميكنيد اين در را باز كنيد ببينيد چه جوري به شما جواب ميدهند.»
مردي كه كمي آنطرفتر نشسته لب به شكايت باز ميكند: «رفتارهايشان درست نيست. اسم اين بيمارستان فوق تخصصي است اما از نظر درماني پشتيباني نميشود. وقتي هم اعتراض ميكنيم فايدهاي ندارد.»
مهرداد 31 ساله كه بخاطر بيماري همسرش 4 سال به اين بيمارستان رفت و آمد داشته ميگويد: «اينجا از همان 4سال پيش همينطوري بود. نگاهي به شيشهها بيندازيد متوجه خواهيد شد چقدر كثيف است. ماهي يكبار هم اينجا را تي نميكشند. الان هم بهانهشان اين است كه داريم جابهجا ميشويم اما اگر به بخش ويآيپي برويد و پول خرج كنيد وضعيت فرق ميكند. البته آنجا براي زايمان طبيعي 800 هزار تومان ميگيرند براي هر چيزي بايد بيرون بيمارستان برويم. همسرم اول قصد داشت بيمارستان خصوصي زايمان كند. 5/4 ميليون برايمان تمام ميشد. پولش را كنار گذاشته بودم اما دل به دريا زديم و اينجا را انتخاب كرديم. خدا را شكر مادر و بچه هر دو حالشان خوب است اما كمي اذيت شديم.» هنوز حرفهاي مهرداد تمام نشده كه مرد جواني ميگويد «شنيدهام اينجا چون رايگان است كار را دست پزشك نميدهند. اما مهرداد اين اتهام را رد ميكند.»
مادربزرگي كه نوزادي را در آغوش دارد ميگويد: «نوهام روز چهارشنبه گذشته به دنيا آمد. دخترم خودش اين تصميم را گرفت كه طبيعي زايمان كند. دختر بزرگم سزارين كرده بود و اذيت شده بود. وضعيت بهداشتي بيمارستان هم خوب بود ما راضي بوديم.»
بخش زنان و زايمان براي من محل برگزاري ميزگردي درباره وضعيت بيمارستان بود؛ از اخلاق سوپروايزر شيفت قبلي و برخورد ماماي بخش گرفته تا اينكه مادران چند ساله هستند؟ بچه چندمشان است؟چند سالگي ازدواج كرده اند؟ شوهرشان چكاره است؟ زن و شوهر به هم ميآيند يا نه؟ بچه شبيه كدامشان است؟ كدام نوزاد خوشگلتر است و البته در همين ميزگرد تنها چيزي كه فراموش شد تلاش شبانه روزي پرستاران وماماهايي بود كه بخاطر ازدحام مراجعهكنندگان براي زايمان طبيعي كمتر حوصله پاسخگويي به سؤالات همراهان بيمار را داشتند. بالاخره شلوغي و خستگي شغلي دست به دست هم داده بودند تا نارضايتيهايي را به وجود آورد.
پرده سوم؛ كمبود نيروي انساني
كمبود نيروي انساني بويژه ماما در مراكز آموزشي دانشگاه تهران كاملاً محسوس است. آنطور كه دكتر ناهيد خداكرمي رئيس انجمن مامايي كشور ميگويد، تعداد پرستارهاي بيمارستان ميرزاكوچك خان بيشتر از ماماها است. در بخش ويژه مراقبتها ماماي صرف وجود ندارد و رزيدنت زايمان طبيعي آموزش نميبيند. با توجه به كمبود نيروي ماما مراقبتهاي نفر به نفر نميشود و مراجعين ناراضي هستند. با وجود اينكه زايمان طبيعي ترويج ميشود اما خدمات درستي ارائه نميشود. يكي از آرزوهاي ديرينه جامعه مامايي اين است كه نظام سلامت توجه ويژهاي به بحث شيوه تولد در كشور داشته باشد كه متأسفانه در حال حاضر وضعيت وخيمي دارد.
حدود 57 درصد نوزادان به روش سزارين به دنيا ميآيند و در طرح تحول سلامت براي زايمان طبيعي جايگاه خاصي درنظر گرفته شده است. از سوي ديگر طبق قانون اعتبار بخشي وزارت بهداشت در ازاي هر هزار تولد زنده 10ماما بايد مشغول به كار باشد ولي كشور ما با اين آمار فاصله زيادي دارد و اين فاصله با استانداردهاي جهاني 3 برابر است. دكتر ناهيد خداكرمي رئيس انجمن مامايي كشور دراين باره ميگويد:
«در زايشگاهها به ازاي هر هزار تولد 3 نفر ماما وضعيت را كنترل ميكنند و در بيمارستانهاي دانشگاههاي دولتي شايد به ازاي هر هزار تولد 4تا5 ماما وجود داشته باشد. بنابراين وقتي مادر خدمات درستي نميگيرد نيازهاي او اعم از نياز عاطفي و مراقبتهاي ويژه برآورده نميشود و پيشبرد اهداف طرح سخت خواهد شد. بنابراين نياز به سرمايهگذاري بيشتري است و بايد به افزايش جذب و به كارگيري ماماها بيشتر توجه شود تا بتوان خدمات مناسبي ارائه داد. شايد نتوانيم خدمات نفر به نفر ارائه دهيم اما حداقل به ازاي 2تا3 مادر يك ماما نياز است.»
به كارگيري ماماهايي كه دفتر كار دارند يكي از راهكارهاي وزارت بهداشت براي حل مشكل كمبود نيروي اجرايي بيمارستانها است همچنين حضور ماماي همراه از ديگر طرحهاي پيشنهادي است تا بتوانند در بخشهاي دولتي ارائه خدمت كنند. اما به گفته دكتر خداكرمي اين طرح نيز در برخي بيمارستانها اجرا نميشود و هر دانشگاهي براي خود يك آيين نامه داخلي تدوين كرده كه بر اساس سلايق متخصصين مركز از ورود ماماي همراه جلوگيري ميشود.
وي با اشاره به اينكه انجمن ماماها حاضر است بدون هيچ هزينهاي به وزارت بهداشت در اين زمينه كمك كند خاطرنشان ميكند: «به هر حال وقتي تعداد ماماها كم و حجم كار زياد شود بيشترين صدمه را مادر و نوزاد ميبيند و بعد نظام سلامت متضرر ميشود زيرا كار مامايي و مراقبت از مادر باردار و زايمان، روند ويژهاي است. وقتي اضافه كاري تحميل ميشود افسردگي شغلي سراغ ماما ميرود و نميتواند خدمات درستي بدهد بخصوص كه در طرح تحول بازتوزيع تعرفه زايمان 50درصد تعرفه متخصص زنان و 30درصد مامايي عامل زايمان است. اين تبعيض هم درحال اصلاح است. فراموش نكنيم زايمان طبيعي تكليف ماما است و نميتوان متخصص زنان و زايمان تربيت كرد كه زايمان طبيعي انجام دهد. در چنين شرايطي خدمات مربوط به بيماريهاي پرخطر زنان و سرطان زنان و نازايي ناديده گرفته ميشود و در واقع همه انرژي متخصصان به زايمان معطوف ميشود در صورتي كه ماما به اندازه كافي وجود دارد.»
رئيس انجمن مامايي كشور ميگويد: «منظور اين نيست كه تعداد ماماها بيشتر شود بلكه بايد شأن و حرمت زن ايراني حفظ شود. در بخش زنان ماماها براحتي ميتوانند خدمات بدهند و نيازي به پرستار نيست. پرستار اين بخشها را آزاد كنند و از ماما نه به عنوان پرستار بلكه به عنوان ماما بهرهمند شوند.»
خسته از همهمه بيمارستان به نخستين لبخندي فكر ميكنم كه زندگي با آن آغاز ميشود.
فريبا
خاناحمدي-ايران