به نظر میرسد از نظر تعداد زیادی از جوانانی که در آستانه ازدواج هستند بحث آموزش ازدواج موضوعی پیش پا افتاده، غیر ضروری یا کلیشهای باشد یا در یک نگاه مثبتتر آموزش ازدواج را به موضوعاتی چون آموزش مباحث جنسی تقلیل دهند، اما مسئلهای که وجود دارد دور شدن از برخی مفاهیم ساده و اساسی زندگی است که باعث شده در عصر کنونی و در شرایط بمباران اطلاعاتی و نه بمباران دانش، نیازمند آموزش دیدن حول موضوعاتی باشیم که فکر میکنیم همه افراد جامعه راه و روش درست آن را میدانند، به خصوص که درباره ازدواج،این فرآیند خودش را به شکلی کاملاً غریزی در طول تاریخ نشان داده است.
با بررسی آمارهای طلاق در کشور و تعداد جوانان ازدواج نکردهای که همچنان در سن ازدواج هستند و مجردهایی که از سن طبیعی ازدواج گذشتهاند به نکاتی برمیخوریم که نشان میدهد بحثهای اقتصادی و مالی نه به عنوان عامل اصلی، بلکه به عنوان یکی از عوامل تحت تأثیر کمبود دانایی در مقوله ازدواج قرار میگیرند.
اما اتفاقی که اکنون در جامعه افتاده است، تلاش برای حل موانع اقتصادی با در نظر گرفتن وامهای دولتی آن هم در مقیاسی کوچک است که از سوی دیگر دولتمردان را با چالشهایی در زمینه تأمین این منابع مواجه کرده است. این در حالی است که به نظر میرسد نیاز باشد دولت این منابع مالی را نه به شکلی خام و مستقیم بلکه به صورت فرآوری شده و با ارزش افزوده در اختیار مردم قرار دهد. فرآوری بودجههای در نظر گرفته شده برای تسهیل امر ازدواج میتواند به شکل ارائه دانش پرمحتوا در زمینه بازخوانی هدف از ازدواج و تشکیل خانواده، برگزاری دوره های شناخت نیازهای یک زندگی مشترک وهمچنین ارائه تسهیلات در زمینه استفاده از خدمات مشاوره ای طراحی شود.
به نظر میرسد مسئله اصلی جوانان مجرد، این موضوع باشد که اساساً و با توجه به تغییرات اجتماعی جامعه ایرانی و فرو رفتن در عصر اطلاعات و ارتباطات، مسئله چرایی ازدواج در هاله ای از ابهام و عدم نیاز قرار گرفته است.
بر این اساس شاهد هستیم بسیاری از جوانانی که شغل مناسب و مسکن را به عنوان دو پیش نیاز اقتصادی اصلی فرآیند ازدواج دارند، در عین حال تمایلی به تشکیل خانواده ندارند.این عدم تمایل به ازدواج از فراموش شدن دلایل اصلی ازدواج و تشکیل خانواده و فرزندآوری گرفته تا موانعی چون عدم اطمینان از آشنایی با فرد مناسب به دلیل گم شدن پیشینههای هویتی افراد و خانوادههایشان دلایلی هستند که باید مورد توجه قرار بگیرد و در این زمینه به خانوادهها وجوانان دانش کافی داده شود.
یکی از آگاهیهای اصلی مورد نیاز در این زمینه، آگاهی نسبت به شرایط اجتماعی مشابه افراد جامعه به خاطر قرار گرفتن در برههای پر تغییر و همچنین در حال گذار است که باعث میشود دختران و پسران با آگاهی از چنین شرایطی به شکلی خودآگاه مسائل پیش رو را بشناسند وبرای حل این مسائل تعامل مطلوب داشته باشند و در صورت رسیدن به بن بست راههای مراجعه به منابع اصلی دانش را بدانند و البته این منابع از سوی نهادهای مسئول در دسترس باشند.
علامه محمد تقی جعفری در پاسخ به برتراند راسل که از او پرسیده بود چرا اسلام تا این حد به ازدواج اهمیت داده گفته است:چون در ازدواج مسئله انسان مطرح است. در واقع اگر بتوانیم نوع نگاه به ازدواج را به عنوان محملی برای دسترسی به آرزوهای زندگی مجردی و همچنین لذتهای جنسی، به امکانی برای رشد بیشتر تغییر دهیم، آنگاه میتوانیم بپذیریم در این راه باید صبوریها و از خودگذشتگیهای ویژه داشت.
ضمن اینکه این رشد و پیشرفت شخصیتی در شکلی کامل تر خودش را با تولید انسانی دیگر نشان میدهد، انسانی که از وجود ما شکل میگیرد و قرار است ادامه دهنده خصلتهای ژنتیکی و توسعه دهنده دستاوردهای رفتاری و اخلاقی ما باشد. با چنین دیدگاهی فرآیند ازدواج در کاشانه، مهریه، مراسم ازدواج و خوشیهای بیشتر از خانواده پدر مادری یا لذتها و بهرههای جنسی خلاصه نمیشود و با هدف توسعه ویژگیهای فردی و اجتماعی صورت میگیرد که دو نفر تلاش بیوقفه برای به نتیجه رساندن این هدف گذاری بلند مدت دارند.
البته که هیچ کدام از خوشیها و لذتهای ازدواج نفی نمیشوند بلکه کنار هم قرار گرفتن افراد و هدف مشترک داشتن، دامنه صبر، حوصله و گذشت آنها را قوی تر میکند.با این روش هم به هدفهای اولیه پاسخی مناسب داده میشود و هم بنیان جامعه پایه گذاری منسجمی خواهد داشت و در نهایت سلامت اجتماعی خانوادهها پایه گذار موفقیتهای اجتماعی و اقتصادی خواهد بود.