ولي براي ما ديگر خود مدرسه مهم است. جاي كه درس خواندهايم. زمين خوردهايم و بلند شدهايم. تازه اگر در جايي دانشآموز بوده باشيم كه در حافظه تاريخي بسياري از مردم قرار دارد. مثل دارلفنون... مانند كالج البرز و يا... بله! موضوعي كه قرار است با آن موجهه پيدا كنيم بازخواني خاطراتي جمعي از مدارس معروف پايتخت است. به شرط نماندن پاي در گل احساسهاي نوستالژيك.
دبيرستان البرز
چمران گوشهاي ايستاده و سر در كتاب فرو برده است. چوبك بازي گوشي ميكند. ندوشن هم با انگشت اشاره عينكش را بالا ميزند و خيره ميشود به ورودي مدرسه. زير آن طاق بلند و ميان دو برج يكباره هولدن كالفيد (شخصيت اول داستان ناطور دشت، نوشته جيدي سلينجر) پيدا ميشود. رخ مينمايد. چشمان همه محققيني كه دغدغه دوران نوجواني آدمي را دارند گرد ميشود. دود از پس مغزشان بالا ميرود.
عادل فردوسي پور زل ميزند به دوربين تلويزيون و ميگويد؛ هولدن اينجا چه كار ميكند؟! با اين يكي ديگر جمع دانش آموزان عجيب و غريب اين مدرسه جور ميشود. مدرسهاي كه ديگر نميشود رشته كوه البرز را در پس زمينهاش ديد. بناي زيبايي كه حالا پشت داده به ساختمانها بلند، به هواي آلوده و چنارهاي فسرده. مدرسه واقعا چيست؟! جايي كه همه آرزوها به هم پيچيده است؟! جايي كه همه به هم بُر خورده اند؟! مدرسه چقدر در زندگي آدمي، بازيگري مهم به حساب ميآيد؟! چمران اگر دانش آموز البرز نبود و هر روز زير سقفهاي بلند و كنار حوضش لقمه گاز نميزد از پاوه سر در ميآورد؟! ندوشن ميشد خاطره كتابهاي ادبيات ما؟! چوبك از كدام گوشه مدرسه به دانش آموزان ديگر نگاه ميكرد، اگر مدرسه فقط يك زاويه براي ديد داشت؟!
انصافا فقط دانش آموزان دبيرستان البرز ميتوانند از احوالات هولدن كالفيد حرف بزنند. با آن ساختمان بلند و زيبا و آن آجرها تاريخي و حياط دلبازي كه هيچش به مدرسههاي امروز نرفته است. نكند اول مهر همگي قرار گذاشتهاند كه دور همي در اين مدرسه جمع بشوند؟! چمران، مصطفي مير سليم، چوبك، ندوشن، حسين امانتي كه برج آزادي را طراحي كرد و... اول مهر، روزي كه سيامك رحماني، مشاور رئيس مجتمع البرز و مدير روابط عمومي اين چنين توصيفش ميكند: «چهل و هشت ساعت است به چشمانمان خواب نيامده. براي تدارك روز افتتاحيه مدرسه.»
مدرسهاي كه براي سخنراني افتتاحيه سال تحصیلی اش از آن دانش آموزان كمتر كسي را دارد و رحماني مدير شبكه 5 را دعوت كرده است. «سعي ميكنيم ارتباط دانش آموزان فعلي را با دانش آموزان قديمي حفظ كنيم. مثلا سخنران امروزمان را هم با اين رويكرد انتخاب كرديم. البته ما با توجه به اينكه خروجيهاي مدرسهمان در رشتهها تجربي و رياضي هستند سعي ميكنيم دانش آموزانمان را افراد موفق در اين رشتهها ارتباط دهيم. مثلا دكتر فرغاني يكي از جراحان معروف قلب هستند كه از دانش آموزان همين مدرسه هم بودند. ايشان به صورت داوطلبانه به مدرسه ميآيند و با دانش آموزان ارتباط ميگيرند.»
هرچند هيچ نشاني و هيچ يادبودي از آن گذشتگان در در و ديوار مدرسه نيست. و اينها براي تربيت هولدن كالفيدهاي كشورمان كافي است؟! در حالي كه حتي ساختمان اين مدرسه كه بناي تاريخي هم محسوب ميشود فرو ميريزد و رحماني نسبت به آينده آن اصلا خوش بين نيست. كسي كه ميگويد: «اين در حالي است كه دبيرستان البرز تنها بازمانده نسل مدرسه هاي معروف تهران بشمار ميرود.» جا داشت فردوسي پور از گعده بچههاي قديم بيرون بيايد و از مسئولين بپرسد برنامهتان براي آينده چيست؟!
مدرسه ايران
يك تكه كاشي سرمهاي تيره، با خط نستعليق، همه يادگاريهاي به جاي مانده از گذشته است. گذشته قطور و پربار. گذشته طولاني. كه ميشود قدمتش را از تطور نامهايي كه داشته فهميد. ابتدا نامش «جم» بوده و به دبيرستان شناخته ميشده. بعدها «ايران» نام گرفته و دبستان شده است. حالا اما به «فردوسي» شناخته ميشود كه زير تابلواش نوشتهاند ايران قديم. اين جديد اما چند كوچه آن طرفتر شده است مجتمع دخترانه ايران. اما كم كسي ميداند اين بناي قجري چه كساني پرورش داده است.
مشاور املاك جنب مدرسه ميگويد: «مدرسه است ديگر» همين. روبرويش چندتا مغازه است . كاركنانش ميگويند: «بلاي جان اهالي. با سرو صداي سرسام آور» اما ماجراي اين مدرسه نميتواند به اينها خلاصه شود. پس چه؟ پاسخ اين سوال را نميتوان به آساني پيدا كرد.
اگر در زندگي امروز راحتترين روش به دست آوردن اطلاعات فضاي اينترنتي باشد، كه هست، از سابقه تاريخي اين مدرسه خالي خالي است. به گواه مربي پرورشي مدرسه آيتالله ناطق نوري در اين مدرسه درس خوانده است. علي اكبر ولايتي هم در زندگينامهاش به اين مدرسه اشاره كرده است. آيدين آغداشلو هم كه خودش گفته در اين مدرسه بوده و حضور علي حاتمي را تاييد كرده است.
سقفهاي بلند، ديوارهاي قطور، و نمهايي كه سقف پس داده است ميگويند اين ساختمان خيلي عمر دارد. خيلي... . همانطور كه حاج محسن محبي يكي از كسبه قديمي خيابان شريعتي تعريف ميكند: «اينجا براي آن وقتي است كه قلهك ايستگاهي بود بين راهي براي رسيدن به جاي جاي شميرانات. وقتي گاريها كم شدند و اتومبيلها يكي يكي روي خيابان شميران اضافه ميشدند اين مدرسه هم سر برآورد.»
اما از اين كه در اينجا چه كساني درس خواندهاند خبر ندارد. ميگويد: «يك نهر آب پري از اين جاها ميگذشت كه فقط و فقط اين جوي آب كوچك از آن زمان بهجا مانده است.»
اين نماي ساختمان و درب كج قجرياش، طاق بلند سر درش دانش آموزان ديگري هم پذيرا بوده است. عباس كيارسمتي اينجا بوده يكبار هم يقهاش مانده دست آغداشلو. كيارستمياي كه قديم و جديدش حكايت از علاقهاش به انزوا دارد. اما مجتمع دخترانه ايران روايت ديگري دارد. هر چند مديرش هيچ از گذشته مجتمع نميداند. اما مرضيه وحيدي دستجردي در مصاحبهاي گفته كه دانش آموز مدرسه ايران بوده است.
دبيرستان انوشيروان دادگر
خيابان انقلاب، بين خيابان حافظ و وليعصر، كوچه سعيد، همانجايي كه سريال سرزمين كهن به يادمان آورد. مدرسهاي كه پهلو داده به دبيرستان البرز. دبيرستان انوشيروان دادگر. جايي كه در ذهن گلي ترقي ريشههاي درخت گلابي جان گرفت و رشد كرد و رشد كرد تا ساقه و تنه بگيرد و بيفتد به دست داريوش مهرجويي تا فيلمش را بسازد.
خانم راتن باي بانجي اين مدرسه را وقتي ساخت كه انجمن زرتشتيان مدرسه پسرانه فيروز بهرام را تمام كرده بودند و در آن اطراف مدرسهاي مخصوص دختران وجود نداشت.
امروزه هر چند گوشهاي از ساختمان اين مدرسه يك پاي ثابت سريالهاي تاريخي ماست و كسي مثل دكتر باوند هم يكي از چهرههاي تاريخي ثابت سريالهاست. خود اين مدرسه در بين ساختمانها بلند اطرافش مويه ميكند. امواج شكوائيه هايش هم به جايي نميرسد.
مدرسهاي كه حالا ميان انبوهي از موريانه چهار زانو نشسته و منتظر زمين خوردن الوارهاي چوبياش است. مدرسهاي كه با آن چهار ستون درب ورودياش بانوان اين مرز و بوم را با روحيهاي پايدار و استور بار ميآورد.
در حال حاضر هم دبستان دخترانه گيو هم در جوار اين دبيرستان قرار دارد و بازسازيهايي كه براي اين دبستان انجام داده شده بيش از پيش سازه بناي دبيرستان انوشيروان را به هم ريخته است.
دبيرستان فيروز بهرام
بر سر درش انديشه نيك و گفتار و كردار نيك نقش بسته است با آن نشان معروف. سر در هم نشان از قاجاري بودن نما دارد. مدرسهاي كه از طرفي به مركز خير و ديگر سو به دبيرستان دخترانه ارامنه و نهايتا از سمتي هه به منازل مسكوني باز ميشود. در زمين زرتشتيان.
اين بنا و مدرسه شايد بعد از دبيرستان البرز جان دار ترين مدرسهاي است كه باقي مانده است. جايي كه به همت اردشير كيا منش ساخته شده بود تا محل تربيت بزرگاني چون سيد حسين نصر باشد. كسي كه از همين جا در دامن سنت افتاده و تا به حال نيز مانده است. يا محل پرورش پدر باستان شناسي ايران عزت الله نگهبان باشد.
ايرج افشار هم از ديگر دانش آموزان اين مدرسه بوده. مورخي كه با چهره نحيف و استخوانياش هنوز با كتابهاي، جلد نارنجي و سفيد مقوايي در بين دانشجويان تاريخ اين كشور شناخته ميشود. ديگر كساني هم در اين مدرسه درس خواندهاند كه حالا جا تهي كردهاند و صندلي را زير پاي دانش آموزان جديد قرار دادهاند.
دانش آموزاني كه به قول فريدوني يكي از قديميهاي مدرسه هنوز هم يكي از بهترين دانش آموزان كشور بشمار ميروند. يكي در مجلس شوراي دانش آموزان ميرود و ديگري در المپيادها كشوري مقام كسب ميكند. البته دانش آموزان اين مدرسه از برنامههاي تفريحي اين مدرسه تعريف ميكنند. چه از دورهميهايي كه در آمفيتئاتر برگزار ميشود و چه اردوهايي كه مدرسه برگزار ميكند و دانش آموزان را به دامن طبيعت ميبرند.
مدرسه علوي
يكي از مدارس معروف و قديمي پايتخت مدرسه علوي است. مدرسهاي درست در بوحبهاي ساخته شد كه قشر مذهبي كشورمان به زاويه رانده ميشد. مديريتش هم بر دوش يك حوزوي، علامه كرباسچيان و دو دانشگاهی؛ رضا روزبه و علي گلزاده غفوري گذاشته شد.
مدرسهاي كه در خيابان ايران قرار دارد و محل اتفاقات بزرگي در تاريخ ايران بوده. چه آنكه رهبر كبير انقلاب بعد از بازگشت از تبعيد در اين مدرسه سكنا گزيد چه آنكه بسياري از بزرگان اين كشور در ساحت انديشه و سياست از اين مدرسه برخاستند.
محمدجواد ظريف در همان روزها و زير دست مذهبيوني پرورش يافت كه مدرسه علوي را اداره ميكردند. شايد ظرافتهاي لبخند هم در همان روزها بر چهرهاش نقش بست. زماني كه اختلاف اندكي هم ميان مديران اين مدرسه با مسئولان انقلاب بود كه استاد مطهري با انتخاب اين مدرسه به عنوان محل اقامت امام خميني قائله را ختم كرد.
غلامعلي حداد عادل و صفار هرندي هم از ديگر تربيت شدگان اين مدرسه بشمار ميروند. اما شمار دانش آموختگان اين مدرسه به اين اسامي و ختم نميشود. افراد متفاوتي در اين مدرسه پاي تخته ايستادهاند و درس پاسخ دادهاند.
علي مطهري، مدتي هم علي اكبر ولايتي، احمد مسجدجامعي، مهدي طيب و يا كساني مانند محمد اصفهاني، محمدرضا شريفي نيا و محمدتقي بانكي هم در ميان نام دانش آموزان اين مدرسه به چشم ميخورد. مدرسهاي كه حالا ديگر امكاناتي فراهم كرده كه يك دانش آموز بتواند همه مقاطع را در همين مدرسه سپري كند.
خبرآنلاین