به گزارش شفا آنلاین:با شکایت اولیایدم، او روانه زندان شد و پروندهاش مدتی بعد برای محاکمه به دادگاه کیفری ارسال شد. در آنجا محاکمه شد و گفت؛ قصد قتل نداشته و آن روز چون مقتول دستگاهی را که به او قرض گرفته بود، پس نمیداد، میخواسته وی را بترساند تا دستگاه بازی را پس بگیرد که عصبانی شده و نفهمیده چطور گلدان را به سر او زده و باعث مرگش شده و اکنون پشیمان است.
قضات دادگاه به او حکم قصاص دادند که از سوی قضات دیوان عالی کشور تأیید و پرونده به واحد اجرای احکام ارسال شد. زمستان سال ۱۴۰۰ او در زندان پای چوبه دار رفت. همهچیز برای اجرای حکم او آماده شده بود که در آخرین لحظه خواست چند جملهای با خانواده مقتول حرف بزند و به آنها گفت که از مرگ دوست صمیمیاش خیلی ناراحت است و بعد از مرگ او، در این سالها که در زندان بوده بارها مرده است. عذاب وجدان یک لحظه او رارها نمیکند ومدام کابوس مرگ رامیدیده واکنون که به پایان خط زندگی رسیده، میخواهدکه به او فرصت دوباره بدهند تا خطایش را جبران کند.
در میان همین صحبتها بود که مادر مقتول دلش به حال این جوان سوخت و گفت به او مهلت میدهد. بنابراین حکم او متوقف و وی به سلولش بازگشت. بعد از آن، واحد صلح و سازش به کمک خانواده مرد زندانی دوباره تلاشها را شروع کردند تا بتوانند از خانواده مقتول رضایت بگیرند. چندی پیش مرد زندانی دوباره پای چوبه دار رفت که اینبار تلاشها به ثمر نشست و خانواده مقتول گفتند او را به شرط میبخشند اینکه دیه بپردازد تا آنها مبلغ را صرف امور خیریه کنند.
بنابراین مرد زندانی بخشیده شد. خانواده او نیز خانهشان را فروختند و با کمک خیرین و قرض، پول دیه را پرداخت کردند. آذر شهسواری، مسئول کمیته سفیران صلح و دوستی انجمن حمایت از زندانیان و یکی از نیکوکاران که در آزادی این زندانی نقش داشت، گفت: سرانجام این زندانی از قصاص نجات یافت و بعد از ۱۲سال آزاد شد و نزد خانوادهاش رفت اما مدتی بعد از آزادی وقتی فهمید خانوادهاش با چه سختی پول دیه را جور کردند، نتوانست این شرایط را تحمل کند و بر اثر سکته فوت کرد.