به گزارش شفاآنلاین:با گسترش هرچه بیشتر تغییرات در سبک زندگی روند تغییرات در رفتارها و حالات روانی انسان نیز بسیار پیچیده شده است. اگر پژوهش ذکر شده در یکی از پستهای قبلی نشان میداد که افراد در انتخاب جفت، معیارهایی مانند هوشمندی و مهربانی را در نظر دارند پژوهشهای دیگری نشان میدهند که همزمان خودشیفتگی نیز در حال گسترش است: طی یک دهه گذشته دانشآموزان و دانشجویان خودشیفتهتر شدهاند. نشانهای از اینکه همانقدر که نسل جوان از دیگران توقع مهربانی دارند خود مهربان نیستند!
اما چرا خودشیفتگی، که نوعی اختلال شخصیتی است، رو به گسترش است؟ پژوهشهای زیادی انجام شده و علل متعددی عرضه شده که هیچکدام بهصورت انفرادی نمیتوانند به عنوان علت اصلی معرفی شوند. اما اگر همه این علل را یکجا در نظر بگیریم به درکی بهتر از این پدیده میرسیم. ابتدا چند علت آشناتر را مرور کنیم.
یک. والدین هلیکوپتری: کاهش تعداد فرزندان و افزایش پدیده تکفرزندی به گسترش پدیده محافظت بیش از حد نیاز از کودکان انجامیده است. والدین هلیکوپتری (به این معنا که دائم ناظر بر رفتار کودکاند) اعتماد به نفس سالم را در کودک کاهش میدهند. پژوهشی نشان میدهد که به خلاف آنچه نخست به ذهن متبادر میشود، میان اعتماد به نفس و خودشیفتگی رابطهای منفی وجود دارد.
دو. افزایش فرهنگ فردگرایی: با گسترش هرچه بیشتر سبکهای زندگی فردگرایانه و مصرفگرایانه توجه هر چه بیشتر به ظاهر خود گسترش یافته است.
سه. سخت شدن شرایط اقتصادی: پژوهشهایی نشان میدهند که میان شرایط سخت اقتصادی و خودشیفتگی همبستگی مثبت وجود دارد. با سخت شدن شرایط اقتصادی قدرت خرید کاهش مییابد و همزمان در جهانی زندگی میکنیم که هر چه بیشتر ما را به مصرفگرایی بیشتر سوق میدهد. این باعث کاهش اعتماد به نفس میشود و یکی از مکانیسمهای دفاعی افزایش خودشیفتگی است.
چهار. گسترش سلفی و شبکههای اجتماعی: کمتر کسی فکرش را میکرد که نصب دوربین بر روی گوشیها به پدیده سلفی بینجامد و دوربین، که ظاهراً هدفش ثبت جهان پیرامونی و دیگران است، عموماً رو به خود گرفتهشود و تصاویر حاصل از مهمترین بخشهای شبکههای مجازی شود. همچنین گزارش روز افزون از احوالات شخصی، سفرها، خریدها، و حتی غذاهایی که خورده میشود به قصد فخرفروشی و ایجاد برانگیختن حسادت دیگران به خودشیفتگی نسل جدید دامن زده است. افراد برای افزایش تعداد دنبالکنندگان و لایک گرفتن بیشتر در رقابتی دائمی وارد میشوند و نتیجه چنین رقابتی افزایش میانگین نمرات خودشیفتگی است. ترس از جا ماندن از دیگران، این رقابت را تشدید میکند.
پنج. پدیده تورم نمره: تا به اینجا علل یادشده به گوشمان آشنا میآید. اما یکی از دلایل عجیبتر در افزایش خودشیفتگی، افزایش میانگین نمراتی است که معلمان برای افزایش رضایت شاگردان به آنها میدهند. از جمله دو دلیل برای این کار وجود دارد. ظاهراً ایدهای انسانی پشت سر ماجرا نهفته است: با دادن نمرات بالا به چند شاگرد، احساس نخبه بودن را در آنها، و همزمان احساس معمولی بودن یا ضعیف بودن را در سایرین تقویت میکنیم و این احساس باعث فخرفروشی برخی و تجربه تحقیر در سایرین میشود.
اما علت مهم دیگری هم وجود دارد که مشخص میکند پشت این سخن به ظاهر انسانی، ترسی نیز نهفته است: ترس استاد از ارزیابی دانشآموزان و متصدیان دانشگاه. معلمان و استادان به جلب رضایت دانشآموزان و دانشجویان نیازمندند تا در ارزیابی سالانه خود نمرات بهتری را دریافت کنند! این مثالی بینظیر است که چگونه تغییراتی کوچک در یک تکنولوژی نرم (نحوه ارزیابی دانشآموزان)، هرچند خیرخواهانه و با هدف افزایش اعتماد به نفس شاگردان ضعیفتر انجام گیرد، ممکن است پیامدهای نامنتظرهای در تغییر الگوهای رفتاری ما بگذارد. وقتی استادان طی دهههای اخیر شروع به افزایش نمرات کردند فکرش را نیز نمیکردند که برای جلوگیری از خودشیفتگی چند نفر در هر کلاس، باعث خودشیفتگی جمعی انسانها میشوند.
از عوارض این افزایش خودشیفتگی کاهش سطح بهزیستی، افزایش تنهایی و همچنین افزایش تفکرات مربوط به خودکشی است.
آیا میشود کاری کرد؟
وقتی به علل پدیده نگاهی میکنیم به نظر میرسد در دسترسترین، عملیترین، و ارزانترین راهکار، ایجاد تغییرات بنیادین در نظامهای آموزشپرورش و همچنین تغییر در شیوههای فرزندپروری است. اصرار بر حفظ رویههای موجود نامعقول است. آموزشپرورش باید در بازسازی خود به آخرین دستاوردهای علم توجه کند.
انسان موجودی اجتماعی است که همواره در کنار طبیعت بوده است. کاهش روابط جمعی و فاصلهگرفتن از طبیعت منشأ عموم مشکلات روانشناختی است. با نادیده گرفتن هر کدام از این دو، هیچ راهی به بهزیستی انسان گشوده نیست.