معلم مدرسه واژگونشده: نهتنها کانکس به زمین متصل نبود، بلکه روی ارتفاع هم قرار داشت وقتی تندباد آمد کانکس واژگون شد؛ اگر به منبع آب برخورد نکردهبود، تا جاده پاییندست سرازیر میشد و اتفاق بدتری رقم میخورد
شفاآنلاین>سلامت>مشق رنج
کودکان مناطق محروم تمامی ندارد. آنها در کنار فقر مالی از فقر امکانات
آموزشی هم رنج میبرند. این کودکان به این امید که شاید با درس خواندن
بتوانند آینده بهتری برای خود و خانوادهشان رقم بزنند به مدرسهای که یک
کانکس است میروند تا علم بیاموزند. در این میان اما، برخیشان با آتش
میسوزند و برخی با باد، دچار حادثه میشوند؛ این حوادث نه در اثر بلای
طبیعی، بلکه در اثر ناکارآمدی و سوءمدیریت مسئولان برایشان اتفاق میافتد.
جدیدترین حادثه مربوط به تندبادی میشود که به تازگی
کانکس مدرسهای در
مراغه را واژگون کرده و یک معلم و پنج دانشآموز را به بیمارستان
فرستادهاست. هر چند حال جسمی آنها «خوب» و رو به بهبود توصیف شده، اما
حال روحی آنها که نتیجه بیتوجهی مسئولان و کمبود امکانات آموزشی بوده چه
زمانی خوب میشود؟
به گزارش شفاآنلاین:آموزش و پرورش مدعی است که به طور متوسط، هر هشت روز کاری یک مدرسه
میسازد، اما هیچ یک از این مدرسهها که تقریباً هفتهای یکبار ساخته
میشود، سهم روستای مراغه نیست. سهم دانشآموزان این روستا تنها چند کانکس
است، کانکسهایی که حتی به طور درست و اصولی به زمین متصل نشدهاست، طوری
که یک طوفان میتواند بساط دانشاندوزی دختران و پسران مراغه را به باد
دهد.
توجیه ناکارآمدی!
تحصیل برخی از دانشآموزان مناطق محروم و روستایی در مدارس کانکسی یا
حتی کپری و چادری سببشده تا آنها سال تحصیلی خود را با مشقت فراوان پشت
سر بگذارند و گاهی درگیر مشکلات و همچنین حوادثی شوند. ظهر یکشنبه بود که
کانکس مدرسه در روستای «باغیری» بر اثر تندباد واژگون و به مصدومیت پنج
دانشآموز و یک معلم منجر شد. برخی از اهالی و شاهدان حادثه از متصل نبودن
این کانکس به زمین خبر میدهند، اما این تنها کانکس مدرسه در مراغه نبوده و
نیست، بنابراین نگرانیهایی از تکرار این حادثه ایجاد میشود و باید فکری
برای آن شود.
حسین اکبریان، مدیر آموزش و پرورش مراغه علت بروز این حادثه را این
گونه توصیف کرد: «متأسفانه کانکس روستای «باغیری» توسط اهالی و با استفاده
از جرثقیل یکی از دستگاههای اجرایی کمی جابهجا شده بود و همین موضوع
میتواند در وقوع حادثه اثرگذار باشد.» او با بیان اینکه این کانکس حدود ۹
سال قبل جاگذاری شد، افزود: «یکی از ساکنان مجاور مدرسه با این تصور که
کانکس حدود یک متر در زمین متعلق به او قرار دارد، از راننده جرثقیل خواهش
کردهبود تا آن را جابهجا کند. راننده جرثقیل هم بدون اخذ مجوز از آموزش و
پرورش نسبت به جابهجایی این کانکس سه در چهار متر اقدام کردهبود و همین
جابهجایی از یک سو و کوچک بودن ابعاد کانکس از سوی دیگر موجب شد تا این
حادثه اتفاق بیفتد.»، اما از جابهجایی کانکس حدود یکسال میگذرد،
بنابراین به نظر میرسد که این مقام مسئول سعی دارد تقصیر را بر گردن
ساکنان مجاور مدرسه بیندازد و سهم خود را نادیده بگیرد، چراکه این کانکس
حتی بعد از جابهجایی نیز میتوانست به زمین متصل شود نه اینکه طی ۹ سال
جاگذاریاش یعنی چه قبل و چه بعد از جابهجایی، اقدامی برای ایمنسازی آن
انجام نشود. به علاوه اینکه مدیر آموزش و پرورش مراغه در بخش دیگری از
صحبتهای خود گفته که این شهرستان ۱۸ مدرسه کانکسی دارد و حدود ۱۴ مورد از
آنها به محکم کاری و اتصال به زمین نیاز دارند. بنابراین این موضوع به
وضوح ناکارآمدی مسئولان مربوطه را نشان میدهد و بدون شک آنها باید
پاسخگوی این شرایط پیش آمده باشند. علی تقوی، بخشدار سراجوی مراغه نیز که
همان روز در محل روستا حضور یافت، در رابطه با مدارس کانکسی این روستا گفت:
«مدرسه ۱۵ روستای این بخش کانکسی است و برخی دیگر از کانکسها هم مشابه
روستای «باغیری» به زمین نصب نیست؛ بر همین اساس ایمنی این کانکسها باید
در اسرع وقت بررسی شود.»
روایت خانم معلم از حادثه.
اما مریم شجاعی که معلم این مدرسه کانکسی است روایت دقیق و البته
هولناکی را از حادثه پیش آمده و آنچه بر سر دانشآموزان و خودش آمدهاست،
دارد. او در رابطه با اتفاق پیش آمده به «جوان» میگوید: «نهتنها کانکس
به زمین متصل نبود، بلکه روی ارتفاع هم قرار داشت. به همین دلیل وقتی
تندباد آمد این کانکس واژگون شد. به گمانم اگر به منبع آب برخورد نکرده
بود، تا جاده پاییندست سرازیر میشد و اتفاق بدتری رقم میخورد.» او ادامه
داد: «بعد از حادثه شانس آوردیم و کانکس طوری واژگون شد که خداروشکر یکی
از پنجرهها رو به آسمان بود و توانستم بچهها را از پنجره به بیرون
بفرستم.»
شاید این تنها زمانی بود که شجاعی خدا را شکر کرد که کانکس شش متری
خالی از هرگونه امکانات بودهاست، چراکه اگر دانشآموزان او مثل همه
دانشآموزان دیگر میز و صندلی برای نوشتن داشتند، در این اتفاق ناگوار
فاجعه تلختری رخ میداد، اما کلاس درس او فقط یک چهاردیواری شش متری بود
با پنج دانشآموز، یک معلم و یک تخته، که آن هم به همت معلم روستا تهیه
شدهبود. همین باعث شد تا دانشآموزانی که در اوج محرومیت به دنبال
دانشاندوزی بودند، صدمه جانی نبینند. هر چند که وحشت این اتفاق تا مدتها
میتواند روح آنها را آزار دهد. بدون شک کانکس خالی از امکانات که واژگونی
آن، جان بچهها را به خطر نینداخت، مزیت به حساب نمیآید و اگر
دانشآموزان روستای مراغه یک کلاس واقعی داشتند، هیچ باد و طوفانی آنها را
تهدید نمیکرد.
این خانم معلم که ۱۲ سال بدون بیمه و بدون تبدیل وضعیت، اما با جان و
دل، سر کلاس درس حاضر شده و به دانشآموزان درس دادهاست، حالا از مسئولان
درخواستی دارد: «از مسئولان آموزش و پرورش میخواهم که به کانکس مدرسهها و
وضعیت نامطلوب معلمان توجه بیشتری داشته باشند و نگذارند اتفاقات اینچنینی
برایمان رقم بخورد، ۱۲ سال است که در این حرفه مشغول به کار هستم و به آن
افتخار هم میکنم، اما هنوز تبدیل وضعیت نشدم و حالا هم این اتفاق برای من و
دانشآموزانم افتاده است.»
یکبار دیگر: رخنمایی بیعدالتی آموزشی
رؤیای افراد براساس موقعیتهای جغرافیایی آنها ساخته میشود، ممکن
است همین امروز پای صحبت دانشآموزان در کوچه پسکوچههای تهران بنشینید و
آنها حرف از موبایل و تبلت گرانقیمت بزنند، اما چند کیلومتر آن طرفتر
رؤیای یک کودک میتواند چند خشت گلی باشد که برایش معنای سرپناهی امن تحت
عنوان کلاس درس بدهد، سرپناهی که باد و طوفان نتواند آن را واژگون کند و
حادثهای به بار بیاورد. هر چند که همین کانکس غیرایمن برای عدهای دیگر که
در چادر یا زیر برف و آفتاب تحصیل میکنند هم میتواند آرزو باشد. در واقع
این آرزوها کیلومتر به کیلومتر جنسشان با یکدیگر فرق میکند و به وضوح
تفاوتی عمیق را نشان میدهد و معنایش تبعیض در تحصیل است، تبعیضی که قرار
بود بساطش جمع شود، اما آنچه این روزها جمعشده بساط درساست، نه
بیعدالتی آموزشی.
یکی از الزامات تحقق عدالت آموزشی، وجود مدارس و کلاسهای درس
استاندارد و با کیفیت است، اما یکی از چالشهای آموزش در نقاط مختلف کشور
به ویژه مناطق کمبرخوردار و محروم، کمبود مدرسه و کلاس درس ایمن و
استاندارد است، اما مگر اینها برای تمام کسانی که در وزارت آموزش و پرورش
پست و مقام گرفتند، اهمیتی داشته و دارد؟
بساط مدارس کانکسی را جمع کنید
سالهاست که مسئولان وعدههای زیادی را برای حذف مدارس کانکسی در
سراسر کشور میدهند، با وجود این، اما تعداد زیادی مدرسه از این جنس در
کشور وجود دارد و جان دانشآموزان و معلمان را تهدید میکند.
آبان ماه سال گذشته حمیدرضا خانمحمدی، رئیس سازمان نوسازی و توسعه و
تجهیز مدارس کشور اعلام کردهبود، از تعداد کل هزارو۷۳ کانکسی که در برخی
مناطق دانشآموزان در آن درس میخواندند، تاکنون ۳۶۳ کانکس با ۶۰۰ کلاس درس
جایگزین شده و ۷۱۰ کانکس باقیمانده که تا پایان سال مالی ۱۴۰۲ این تعداد
نیز با اولویت کانکسهای بالای ۱۰ دانشآموز ساماندهی شوند. او ابراز
امیدواری کردهبود تا پایان سال مالی ۱۴۰۲ کانکسهای درس بالای ۱۰
دانشآموز ساماندهی شود. به نظر میرسد که این مقام مسئول به قدری در
انتشار آمار غرق شدهاست که فراموش کرده ایمنسازی مدارس کانکسی را نیز در
دستور کار قرار دهد. متأسفانه همچنان تعداد زیادی از مدارس کانکسی روی زمین
متصل نیست و به اصطلاح دانشآموزان روی هوا درس میخوانند، اما سؤال اصلی
این است؛ تا چه زمانی باید منتظر بود و چند حادثه دیگر باید اتفاق بیفتد تا
مدارس کانکسی، خشتی و سنگی غیراستاندارد در کشور به ویژه در روستاهای دور
افتاده و محروم که تعدادشان هم کم نیست، به طور کامل برچیده و حذف شود؟
این سؤالاتی است که کسی پاسخ آن را نمیداند و تا این لحظه مسئولان آموزش و
پرورش نیز بدان پاسخ ندادهاند./جوان