شفاآنلاین>جامعه>جامعه بعد ازكرونا دستخوش تغييرات زيادي شد. جابهجاييهاي رفتاري بسياري كه اميد ميرفت ادامهدار باشد. بعد كرونا و حوادث سالهاي اخير كشور؛ يكي از نيك رفتاریهایی كه مشاهده شده بود؛ دست بر داشتن از به اشتراك گذاريهاي روزمره مرسوم در صفحات مجازي بود. عكسها و تصاويري كه زندگيهاي لحظهاي را نشان مي رفت. و چه كانونهایی كه با ديدن اين تصاوير دست خوش تغيير نشد
شاكلههایی اساسي زيادي در زندگي از بين رفت. چشم و هم چشمیهایی كه فرجام خجستهاي پيدا نكرد. دو سه سالي ميشد كه از اين دست مسائل كمتر رخ ميداد. حال به دلايل شخصي و يا جو به وجود آمده از شرايط موجود. امسال اما گويي اين تير از چله كمان رهانيده شد! هر فردي كه دستش رسيد و به داخل و خارج كشور سفر كرد؛ از لحظه بستن بند كفش تا سوار شدن بر ماشين و استارت زدنش تا سوار بر پلكان هواپيما شدن را با همه به اشتراك گذاشت. آن هم همهاي كه بيشترشان را ياراي سفر نبود. درد و غم نرفتن به جا و مكان كم بود براي آنان كه اين تصاوير مختل بر روح و روان نيز مزيد بر جان فرسايي روح شد. به راستي چه ميشود اگر اين اشتراكگذاريهاي بعضا بي جهت را حذف كنيم؟ آيا تعهدي داريم به پيرامون و آشنايان و دوستان كه چنين ميكنيم؟ نميگويم عموم كساني كه چنين ميكنند؛ در پي نشان و بروز دادن خويش هستند. شايد تعمدي هم در كار نداشته باشند. ولي به حتم در اين وانفساي اقتصادي موجود كه خريد يك كيلو گوشت و ميوه؛ دال بر رفاه ميشود؛ چطور ميتوان تصاوير هتلها و اماكن تفريحي داخلي و خارجي سوهان روح و جان نشود؟! آيا لختي فكر نميشود كه چه غايتي در اين امر وجود دارد؟! پاسخ در بيشتر مواقع امري است محتوم. آري فقط اينكه به ديگران اطلاع داده شود که جزو طبقاتي هستند كه توان سفر دارند هنوز! حال بگذريم كه بسياري از اين سفرها نيز با مصایب بعدي همراه است كه شرحش در اين مقال كوتاه نميگنجد. میماند ذكر اين مطلب كه هستند افرادي هم كه رعايت فراواني در اين فقره دارند. تا جاييكه همه امور را كتمان ميكنند كه آن نيز به صواب نيست. ثواب آن است كه بدانيم فخر فروختن با تصاوير سفرمان براي ساعات و دقايقي ما را خشنود ميسازد؛ غافل از آنكه افسوس بسياري براي خانوادههایی بجا ميگذارد كه مخاطب آن هستند. مخاطبيني كه شايد در همين آپارتمان يا محل كار كناريمان باشند. در رنج روحي آنان شريك نشويم. كار سختي نيست. قرار نيست همه آگاه شوند از جزييترين اعمالمان. به آسيبهاي بعد آن هم بينديشيم. شايد به خودمان نيز برگردد...