کد خبر: ۳۴۱۹۸۸
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۰ - ۱۴ فروردين ۱۴۰۳ - 2024April 02
ربودن یک کارمند بانک، بستری مردی جوان در کمپ ترک اعتیاد برای گرفتن طلاق و پاپوش دوختن زن جوان برای تصاحب اموال همسرش، سه پرونده آدم‌ربایی بود که کارآگاهان پلیس در ایام نوروز موفق به کشف آنها شدند.
شفاآنلاین>حادثه>چندی قبل مرد جوانی به اداره یازدهم پلیس آگاهی رفت و از زن و مردی شکایت کرد که او را ربوده بودند. او در تحقیقات گفت: کارمند بانک هستم چند روز قبل زن جوانی به محل کارم آمد و تقاضای تسهیلات کرد و بعد هم شماره‌ام را گرفت تا در رابطه با روند پرونده‌اش سؤال بپرسد. چند روز بعد تماس گرفت و از من درخواست کمک کرد، وقتی به محلی که گفته بود رفتم، ناگهان مرد جوانی با خودرویی جلوی ما توقف کرد. او پس از ضرب و جرح، مرا با زور سوار خودرو کرده و با تهدید از من خواست که سرم را زیر صندلی ببرم، بین راه متوجه شدم که او و زن جوان همدست هستند. 
به گزارش شفاآنلاین: آنها با تهدید چاقو سه سفته سفید امضا از من گرفتند و مرا تهدید کردند که اگر تا آخر هفته یک میلیارد تومان به حساب آنها واریز نکنم، سفته‌ها را به اجرا می‌گذارند.
سردار علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ از بازداشت متهمان خبر داد و گفت: زن جوان در بازجویی‌ها مدعی شد حساب شرکتی که در آنجا کار می‌کرده در بانکی بود که شاکی حضور داشت، به همین خاطر این موضوع را با همدستش مطرح کرده و پس از طراحی نقشه با قرار صوری وی را ربوده و به زور و تهدید از وی سفته گرفته بودند.

آدم‌ربایی برای طلاق
چندی قبل مرد جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی از ناپدید شدن برادر ثروتمندش خبر داد. با گزارش این موضوع، تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده و در بررسی‌ها دریافتند خودروی مرد ناپدید شده خارج از استان تهران تردد دارد و چند مرد جوان از آن استفاده می‌کنند.
از سویی بررسی‌ها نشان می‌داد مرد ناپدید شده با همسرش اختلاف زیادی داشته است.
با دستگیری مردان جوان آنها در تحقیقات اولیه به ربودن مرد ثروتمند به دستور همسر وی اعتراف کردند. با اعتراف متهمان، همسر مرد ربوده شده بازداشت شد و گفت: با همسرم اختلاف و تصمیم به جدایی داشتم. به همین دلیل تصمیم گرفتم با اجیر کردن چند آدم‌ربا، همسرم را به کمپ ترک اعتیادی برده و در آنجا حبس کنند تا من بتوانم طلاق بگیرم.
با اعتراف زن جوان، مرد ربوده‌ شده در کمپ ترک اعتیاد پیدا و آزاد شد و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.

 پاپوش برای همسر
به ‌دنبال گزارش ربوده شدن پسر 17 ساله‌ای در شرق تهران، تحقیقات کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت آغاز شد. تحقیقات اولیه حکایت از آن داشت که پسر نوجوان توسط دو مرد ناشناس از داخل خانه‌اش ربوده شده است. با مشخص شدن این موضوع کارآگاهان به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف خانه پسر نوجوان پرداختند. بازبینی دوربین‌ها نشان می‌داد ساعت 2:30 بامداد 2 مرد جوان از خودروی پژو 206 پیاده و راحت وارد خانه پسر نوجوان شدند و او را با ضرب و شتم از خانه خارج کرده و سوار خودرو خود کردند. در ادامه مشخص شد زن جوانی در ورودی ساختمان را چند دقیقه قبل از ارتکاب جرم برای آدم‌ربایان باز کرده بود.
از آنجا که پسر نوجوان نامادری داشت، وی بازداشت شد و در تحقیقات گفت: من با پدر این پسر 17ساله چند سال قبل ازدواج کردم اما همسرم به‌ جرم نگهداری مواد مخدر به زندان افتاد و من نیز با اجرا گذاشتن مهریه‌ام درخواست طلاق دادم؛ شب حادثه برای برداشتن مدارک به این خانه مراجعه کردم و یادم رفت که در ساختمان را ببندم.
درحالی که تحقیقات از نامادری پدرام ادامه داشت، پسر نوجوان در تماسی با پلیس مدعی شد که او آزاد شده است. گروگان نوجوان در ادامه تحقیقات پلیس به 
چهره نگاری از دو مرد آدم‌ربا پرداخت و متهمان دستگیر شدند و در تحقیقات اعتراف کردند که دستور آدم‌ربایی را از نامادری گرفته‌اند.
با اعتراف متهمان، نامادری پدرام لب به اعتراف گشود و گفت: 9 سال قبل با پدر این پسر ازدواج کردم و پس از اینکه فرزند مشترک‌مان به دنیا آمد از همسرم درخواست کردم یک خانه به نام من بزند اما او قبول نکرد و به همین خاطر مهریه‌ام را به اجرا گذاشتم و درخواست طلاق دادم. اما همسرم به ‌جرم نگهداری مواد مخدر از سوی پلیس دستگیر شد؛ من نیز تصمیم گرفتم با جعل سند آپارتمانی که پسرخوانده‌ام در آنجا زندگی می‌کند را به فرد غریبه‌ای بفروشم که موفق شدم اما مشکلی که داشتم این بود که پدرام در خانه مورد نظر سکونت دارد. برای تحویل خانه به خریدار تصمیم گرفتم پدرام را بدزدیم اما نقشه‌ام خراب شد.
در بررسی‌های موشکافانه تیم جنایی نیز مشخص شد که زن جوان به‌ همراه 2 نفر دیگر با جاساز کردن مقدار زیادی مواد مخدر و اطلاع‌رسانی موضوع به مرکز فوریت‌های پلیسی 110 باعث شده است، همسرش بازداشت شود.
بدین ترتیب بی‌گناهی مرد جوان نیز برملا شد.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: