کد خبر: ۳۴۰۲۷۰
تاریخ انتشار: ۱۸:۴۰ - ۰۶ اسفند ۱۴۰۲ - 2024February 25
درحالی‌که افکار عمومی سخت مشغول حضور میلیون‌ها افغانستانی در ایران و عوارض خشونت‌زای آن است، در کشور صدای اعطای شناسنامه به افغان‌ها از دهان برخی از جمله روحانیون بلند است
شفا آنلاین>اجتماعی>چند روز پیش تصاویری از صف عجیب افغانستانی‌ها برای خرید اقامت ایران در رسانه‌های داخلی دست‌به‌دست ‌شد. در این تصاویر ادعا می‌شود به صف صدمیلیونی خرید اقامت ایران توسط افغان‌ها فقط در ورامین و وضعیت دیگر شهرها نیز این‌گونه است. 

به گزارش شفا آنلاین:در این میان یک روزنامه‌نگار هشدار داده است که تا سال ۱۴۰۵ بیست میلیون افغانستانی ساکن ایران می‌شوند! حال اینکه این ادعاها چقدر صحت دارد هنوز مشخص نیست. 

درحالی‌که افکار عمومی سخت مشغول حضور میلیون‌ها افغانستانی در ایران و عوارض خشونت‌زای آن است، در کشور صدای اعطای شناسنامه به افغان‌ها از دهان برخی از جمله روحانیون بلند است و همزمان سکوتی مأیوس‌کننده بر نهاد‌های مربوطه حاکم است که بوی بی‌برنامگی یا انعطاف نسبت به افغان‌ها از آن استشمام می‌شود، اما پیامدهای منفی افزایش مهاجران افغانستانی در کشور بر کسی پوشیده نیست. 

در همه کشور‌های دنیا تا جایی‌که به اتباع بیگانه مربوط می‌شود، وزارت خارجه نقش اصلی در مدیریت آن ایفا می‌کند، ولی ظاهرا در ایران این اختیار از وزارت خارجه گرفته شده و این وزارتخانه به مجری صرف دستورات بدل شده است، لذا هرگونه اظهارنظری از سوی وزارت خارجه در خصوص افغان‌ها به دل مردم نمی‌نشیند و از طرف دیگر سایه افکندن شایعه و ابهام نیز برای کشور نافع نیست. دولت در این مقطع حساس مسوولیت بزرگی برای اقناع افکار عمومی و اجتناب از جریحه‌دار کردن احساسات مردم نسبت به پدیده افغان‌ها در ایران ازجمله زادوولد آنها، اقدامات خشونت‌آمیز آنها، ناامنی‌های روانی، انحصار فرصت‌های شغلی و آمدوشد بدون محدودیت دارد. 

البته در مورد تعداد مهاجران افغانستانی آمار روشنی از سوی دولتمردان ارائه نشده است؛‌ در حالی احمد وحیدی وزیر کشور طی هفته‌های گذشته گفته بود که حدود ۵ میلیون تبعه افغانستانی در ایران حضور دارند که برخی منابع این عدد را تا ۸ میلیون نفر نیز برآورد می‌کنند. 

با وجود این، آن‌گونه که جوکار رییس کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور در مجلس به «جهان‌صنعت» می‌گوید: در حال حاضر آمار دقیقی در این خصوص وجود ندارد و هر کس اقدام به ارائه آمار قطعی کند، طبیعتا اطلاعات درستی ارائه نکرده است. در این شرایط میان کارشناسان نیز اختلاف‌نظرهایی در خصوص افزایش مهاجران افغانستانی وجود دارد؛ برخی بر این باورند که فرصت‌های حضور اتباع افغانستانی بیش از تهدید‌های آن است و گروهی نظر متفاوتی دارند. آنها بر این عقیده‌اند که افغانستانی‌ها نه‌تنها میدان را برای نیروی کار ایران تنگ کردند، بلکه آنها به سوی کارهای خدماتی سوق پیدا می‌کنند که ایرانی‌ها حاضر به انجام آن کار نیستند. بنابراین طبق گفته برخی کارشناسان همپوشانی جست‌وجوی کار افغانستانی‌ها با شهروندان ایرانی بسیار کم یا صفر است. تمام صنعتی که در ایران حتی تهران در بخش‌های کشاورزی، شهری و غیره رونق دارد به همت نیروی کار افغانستانی‌هایی است که نه‌تنها از حداقل حقوق برخوردار نیستند، بلکه حق اجتماعی نیز ندارند. بنابراین این دو دیدگاه متفاوت شاید بتواند راه‌گشایی برای حل بحث ورود مهاجران افغانستانی‌ها به کشور باشد.

افزایش آسیب‌های اجتماعی

امیرمحمود حریرچی جامعه‌شناس درخصوص هجوم افغانستانی‌ها به ایران به «جهان‌صنعت» گفت: متاسفانه پناهجویان غیرقانونی افغانستانی که وارد ایران می‌شوند از طبقات فرودست جامعه کشورشان هستند و بالقوه حامل آسیب‌های اجتماعی‌اند و به‌خوبی آگاهند که مهاجرت از روش‌های قانونی همچون درخواست پناهندگی، مهاجرت تحصیلی و یا کاری هزینه‌های زیادی را در بر دارد یا غیرممکن به نظر می‌رسد، لذا می‌کوشند از طریق ایران به عنوان تنها کشوری که چندان کنترلی بر مرزهایش ندارد، به داخل کشور نفوذ کنند. البته در برخی مواقع ایران تعدادی از مهاجران را به کشورشان باز می‌گرداند، اما آنها دوباره از مرز رد می‌شوند.

وی افزود: در هر صورت ورود غیرمتعارف افغان‌ها به ایران اثرات اجتماعی و امنیتی گسترده‌ای به جامعه باز کرده است، این مهمانان ناخوانده فشار اقتصادی مضاعفی را به دولت و مردم تحمیل می‌کنند، زیرا از منابع محدود و خدمات اجتماعی استفاده می‌کنند که می‌تواند بر بودجه دولت و منابع محلی تاثیر منفی بگذارد. افزایش افغان‌های غیر‌قانونی فشار بیشتری بر زیرساخت‌های جامعه وارد می‌کند، از جمله سیستم بهداشتی، آموزشی و حمل‌ونقل عمومی که این مساله می‌تواند کاهش کیفیت خدمات عمومی و افزایش نارضایتی عمومی را در پی داشته باشد، زیرا افزایش جمعیت ناگهانی تناسب منابع به جمعیت را به هم می‌ریزد.

این جامعه‌شناس اظهار کرد: البته در تمام جهان پذیرش پناهجویان امری کاملا اخلاقی و انسانی است، اما مشکل اینجاست که کشور میزبان باید ظرفیت پذیرش پناهجو را داشته باشد. دولت ایران از عهده خدمات‌رسانی مطلوب به شهروندان خودش هم بر نمی‌آید. به همین دلیل صلاحیت پذیرش پناهجویان را ندارد، زیرا معضلی به معضلات موجود اضافه می‌شود. وجود میلیون‌ها افغانی غیرقانونی و بدون هویت به افزایش جرائم مرتبط با مواد مخدر، قاچاق انسان و دیگر نابسامانی‌های اجتماعی دامن خواهد زد. ناگفته نماند که افغانستان یکی از کشورهای تولیدکننده اصلی موادمخدر در جهان است و افزایش تعداد افغان‌های غیرقانونی به‌طور قطع به افزایش قاچاق و مصرف مواد مخدر در ایران منجر خواهد شد. این یعنی تمامی تلاش‌های ایران در سال‌های گذشته در راستای مبارزه با قاچاق و خرید و فروش مواد مخدر از دست رفته تلقی خواهد شد. وجود این حجم از آسیب‌های اجتماعی در یک کشور ممکن است منجر به افزایش تهدیدات امنیتی، از جمله تروریسم و فعالیت‌های گروه‌های مسلح شود.

او ادامه داد: از منظر اقتصادی افزایش تعداد افغان‌های غیرقانونی فشار بیشتری بر جمعیت محلی و منابع محلی ایجاد می‌کند. این می‌تواند به رقابت برای منابع محدود، افزایش بیکاری و کاهش حقوق کارگران ایرانی منجر شود که به تبع آن جامعه را مستعد هرگونه جنبش‌های اجتماعی خواهد کرد هجوم غیر‌قابل کنترل افغان‌ها جامعه را با افزایش جرائم خشونت‌آمیز از جمله: قتل، سرقت و تجاوز جنسی، مواجه خواهد کرد. افغان‌ها به دلیل فقر، بیکاری و عدم دسترسی به خدمات بهداشتی ممکن است به انتقال بیماری‌ها و مشکلات بهداشتی در جامعه دامن بزنند، زیرا نظام بهداشت عمومی در ایران تحمل چنین اضافه‌وزنی را نخواهد داشت. به منظور مدیریت بهتر این مسائل، ضرورت دارد که دولت ایران اقداماتی مانند تقویت کنترل مرزی، افزایش همکاری با طالبان برای تسهیل بازگشت افغان‌های غیرقانونی و تقویت سیستم‌های انتظامی و کنترلی را در دستور کار خود قرار دهد.

مهمانان افغانستانی را دریابید

دکتر «سیامک زندرضوی» جامعه‌شناس و آسیب‌شناس اجتماعی درخصوص پیامدهای مهاجرت افغانستانی‌ها به ایران به «جهان‌صنعت» گفت: موضوع مهاجرت افغانستانی‌ها به ایران پدیده جدیدی نیست و در طول تاریخ همیشه مورد بحث بوده است، اما این مهاجرت به چند جریان اصلی وابسته بوده، مانند حمله اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان، ورود مجاهدین به افغانستان، تسلط اولیه طالبان یعنی در سال ۲۰۰۲ و امروزه نیز با بازگشت طالبان به قدرت موجی از مهاجرت افغانستانی‌ها را به ایران رقم زده است. بنابراین این امواج همیشه در گذرگاه تاریخ وجود داشته است، اما مهم‌ترین پیامدهای آن نیروی کار ارزان و توانا به ایران سرازیر شده است. مشاغل سختی که ایرانی‌ها از انجام آن اکراه دارند مانند کار در فاضلاب، ساختمان و غیره با دستمزد بسیار پایین‌تر را نیروهای افغانستانی انجام می‌دهند. البته دولت‌ها در طول ۴۰ سال شرایط را به‌گونه‌ای ترتیب داده‌اند که افغانستانی‌ها از حداقل حقوق و مزایا برخوردار نباشند. بنابراین انگار دولت این نیروی کار ارزان را به صاحبان کسب‌و‌کار هدیه داده است.

وی افزود: از طرفی برخی بر این باورند که افغانستانی‌ها میدان را برای نیروی کار شهروندان ایرانی تنگ کرده‌اند؛ این در حالی است که در واقعیت این‌گونه نیست، زیرا بخش مهمی که این روزها به دنبال کار هستند، زنان و مردان تحصیلکرده‌ای هستند که از انجام کارهای سخت و طاقت‌فرسا مانند ساختمانی، کشاورزی و غیره اکراه دارند. بنابراین همپوشانی جست‌وجوی کار افغانستانی‌ها با شهروندان ایرانی بسیار کم یا صفر است. تمام صنعتی که در ایران حتی تهران در بخش‌های کشاورزی، شهری و غیره رونق دارد به همت نیروی کار افغانستانی‌هایی است که نه‌تنها از حداقل حقوق برخوردار نیستند، بلکه حق اجتماعی نیز ندارند.

این آسیب‌شناس اجتماعی با اشاره به افزایش جمعیت افغانستانی‌ها در ایران بیان کرد: بحث افزایش جمعیت افغانستانی‌ها در کشور هنوز راستی‌آزمایی نشده است، زیرا همیشه رقم‌های بین ۲ تا ۵ میلیون نفری را از مسوولان مربوطه شنیده‌ایم، اما هرگز سیستمی را طراحی نکردند تا مهاجرین افغانستانی احراز هویت و در آمار ثبت شوند، چراکه در ساختار غیررسمی ایران نقل‌وانتقال افغانستانی‌ها از مرزهای شرقی به کشور تجارت پر سودی است. به همین دلیل تاکنون سازوکار روشنی برای ورود آنها هرگز طراحی نشده است. حال اینکه تصاویر آن در رسانه‌ها دست به دست می‌شود نشان از یک حادثه عجیب است، اما اگر ثبت هویت شوند، دیگر خطری ایرانی‌ها را تهدید نمی‌کند، ولی باید به صورت مستقل بررسی کرد که چرا افغانستانی‌ها از مرزهای مجاز هم به ایران می‌آیند و احراز هویتی از آنها ثبت نمی‌شود. این در حالی است که باید از بدو ورود همه افغانستانی‌ها ثبت هویت شوند و همچنین مانند یک انسان ورود آنها به راحتی پذیرفته شود، چرا‌که همین موضوع تجارت سیاهی را که در ایران رقم زده را نابود می‌کند. یک افغانستانی با ۵۰۰ هزار تومان از ایران خارج می‌شود، اما هنگام برگشت باید ۱۰ میلیون تومان هزینه کند. همین موضوع واقعه را نشان می‌دهد.

این آسیب‌شناس اجتماعی درباره عملکرد دولت بیان کرد: دولت گاها مهاجران افغانستانی را بازداشت و از مرزهای کشور اخراج می‌کند، اما سوال مهم این است که چرا رسما به همه افغانستانی‌ها اجازه ورود نمی‌دهد، زیرا همان‌طور که پیش‌تر توضیح دادم ما در مشاغل سخت مانند کشاورزی، صنعت و دیگر مشاغل به آنها نیازمندیم. البته به نظرم تجارت سیاه به اصطلاح افغانی‌کشی مانع این امر شده است. این در حالی است که طبق قانون جهانی باید هر افغانستانی با کارت کار یا اجازه کارفرمای خود برای مدت معین وارد کشور شود و از حق اجتماعی، حقوق برابر نیز برخوردار شود. افغانستانی‌ها مانند بقیه شهروندان جهان یکپارچه نیستند؛ گروهی به صورت فصلی برای کار کشاورزی به ایران می‌آیند تا درآمدی کسب کنند و آن را برای خانواده خود به افغانستان می‌فرستند. گروه دوم افغانستانی‌هایی هستند که نسل سوم یا چهارم‌شان در ایران به دنیا آمدند، اما همچنان فرزندان کم‌سواد و بی‌سوادی دارند و از حقوق و مزایایی برابر برخوردار نیستند. گروه آخر نیز افرادی هستند که از درون مهاجران نسل چهارم ساکن ایران شکل گرفتند و آنها به دنبال مهاجرت به کشورهای اروپایی از مسیر ترکیه هستند. البته اخیرا ترکیه درخصوص آنها سختگیری‌های زیادی روبه رو شدند. بنابراین این روند در حال حاضر کند شده، زیرا خشونتی که در مرز ایران و ترکیه وجود دارد آنها را متوقف کرده است.

زندرضوی درخصوص اظهارات برخی در مورد تضاد میان افغانستانی‌ها و ایرانی‌ها اظهار کرد: شخصا به دلیل تجربه زیستن ۱۷ ساله با افغانستانی‌ها به واسطه انجمن دوستداران کودک کرمان تضادی میان ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها مشاهده نکردم، بلکه بیشتر نوعی تبعیض است. این تبعیض به صورت سیستماتیک توسط ساختار اداری و رسمی در ایران بازتولید و تحمیل می‌شود. اگرچه این امر در بخشی از شهروندان نیز بازتولید می‌شود. البته دلیل این امر هم بسیار ساده است، زیرا بسیاری از مقامات هنگام مصاحبه در شهرستان‌ها بیکاری شهروندان را به گردن مهاجران افغانستانی می‌اندازند. این در حالی است که چنین امری خلاف‌واقع است. برخی مدارس نیز به بهانه مخالفت خانواده‌های ایرانی با همکلاسی شدن فرزندانشان با افغانستانی‌ها از ثبت‌نام آنها سر باز می‌زنند. بنابراین آموزش و پرورش مانند دیگر ارگان‌ها باید در بدنه خود تغییر اساسی دهد و براساس پیمان‌نامه حقوق کودک دانش‌آموزان را صرف‌نظر از ملیت، نژاد و هویت ثبت‌نام کند.

او ادامه داد: از طرفی ورود به دانشگاه برای آنها دشوار است، زیرا ملزم به پاسپورت افغانستانی است، اما بسیاری از این افراد نسل دوم و سومی هستند که در ایران متولد شده‌اند و هرگز افغانستان را ندیده‌اند. بنابراین برخلاف هجمه‌هایی که به مردم افغانستان وارد شده است، دولت ایران باید حق شهروندی آنها را مانند تمام کشورهای جهان به آنها اعطا کند. چه بسا این روزها خانواده‌های افغانستانی خواهان ادامه تحصیل فرزندان خود در ایران هستند. آنها امید دارند با امکان سوادآموزی زندگی و حق شهروندی آنها در ایران تسهیل پیدا کند. بنابراین به نظرم چنین امری حداقل خواسته انسان‌هایی است که برای ادامه زندگی خود به ایران پناه آورده‌اند و نباید آنها را نادیده گرفت.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: