به گزارش شفا آنلاین:تصمیم برای جدایی کار راحتی نیست و ممکن است روزها و ماهها طول بکشد تا این اتفاق قطعی شود. طلاق همراه با عوارض و پیامدهای فراوانی است که این عوارض برای زنان بیشتر از مردان است؛ با وجود این درخواست طلاق از طرف زنان بیشتر است. بهتازگی، مدیرکل بهزیستی خراسانرضوی گفته که ۵۸ درصد متقاضیان طلاق زوجه، ۱۱ درصد زوج و بقیه هم توافقی است. همچنین طبق آخرین پیمایش ملی خانواده که از سوی جهاد دانشگاهی انجام شد، بیشترین نوع درخواست جدایی، طلاق توافقی (۵۵ درصد) و سپس طلاق به درخواست زن (۳۴درصد) بوده است. حالا سوال این است که این اتفاق از منظر روانشناسی چه عواملی میتواند داشته باشد؟
احساسات برای زنان پررنگتر است
همانطور که گفته شد، عوارض طلاق برای زنان بیشتر از مردان است اما طبق آمار، درخواست طلاق هم از طرف آنها بیشتر است؛ شاید یکی از دلایلش این باشد که احساسات و توجه برای زنان اهمیت پررنگتری دارد. زنان در زندگی مشترک نیازمند توجه عاطفی بیشتری نسبت به مردان هستند و چنانچه با بیتوجهی مداوم روبهرو شوند، از ادامه زندگیمشترک دلسرد میشوند. مردان و زنان از دیدگاه متفاوتی به موفقیت در زندگیمشترک فکر میکنند. معمولا مردان زندگی موفق را در موفقیتهای شغلی خود میدانند و بیشتر متمرکز بر شغلشان میشوند و در حل مشکلات زندگی از منطق کمک گرفته و احساسات را نادیده میگیرند. بسیاری از مردان ازدواج خوب را فقط در تامین خواستههای مالی همسر میدانند و از اهمیت برقراری ارتباط صمیمانه با همسر غافل میشوند.
زنان زودتر متوجه علایم خطر میشوند
شش دلیل اصلی برای درخواست طلاق در کشور، خشونت خانگی یا پرخاشگری، اعتیاد، خیانت، اختلال روانپزشکی، مهارتهای زندگی و ارتباطی ضعیف و مشکلات یا اختلالات جنسی است. زنان بیشتر از مردان به این علایم خطر توجه میکنند، زودتر متوجه آنها میشوند و ممکن است به همین دلیل، زودتر درخواست طلاق دهند.
فراوانی خیانت در مردها بیشتر است
یکی از دلایل مهم برای تصمیم به جدایی، خیانت همسران است. بنابراین با توجه به اینکه زنان کمتر مرتکب خیانت میشوند، شاید این بتواند عاملی برای تمایل بیشتر آنها برای تصمیم به جدایی باشد. به گونهای که آمار نشان میدهد حدود 5 برابر طلاقها را زنان آغاز میکنند. در حالی که در گذشته تمایل به داشتن روابط طولانی مدت بیشتر بوده، هماکنون افراد زودتر به جدایی فکر میکنند.
مردها به حل مشکلات زنوشوهری بیتوجهترند
یکی از مهمترین یا بزرگترین عاملی که زوجین و به ویژه زنها را از زندگی دلسرد میکند، این است که بعضی مردان حتی متوجه نمیشوند که در یک رابطه مشکلاتی وجود دارد و در واقع رابطه آنها موفقیتآمیز نیست و شرایط حاکم بر زندگی زناشوییشان به سمتوسوی خوبی نمیرود تا زمانی که همسرانشان به آنها نگویند که من دیگر نمیتوانم به این روند ادامه دهم و فکر میکنم راهی به جز جدایی باقی نمانده است.
چند توصیه به شوهرها
هنگامی که در رابطه با همسرتان دچار مشکل میشوید، خودتان را به چالش بکشید و از خودتان بپرسید که سهم من در این مشکلات چیست؟ و بدون هیچ توقعی از همسرتان، سعی در پیدا کردن سهم خودتان داشته باشید و به دنبال راهحلی برای رفع آن باشید. حتی می توانید از همسرتان هم در پیدا کردن مشکل و هم در رفع آن کمک بگیرید.
گاه برخی از مردها به دلیل لجبازی و غرور و قدرتنمایی برای طرفمقابل، بعد از شنیدن درخواست طلاق از سمت آنها، خیلی زود زندگی مشترکشان را خاتمه میدهند که احتمال پشیمانی بعد از این اتفاق زیاد است. اگر به هر دلیلی در این شرایط قرار گرفتید و همسرتان قصد جدایی داشت، سعی کنید ببینید مهمترین چیزی که زندگیمشترک شما را به اینجا کشانده چه بوده؛ آن را پیدا کنید و بدون مجادله، تهدید و تحقیر، به دنبال حل مشکل باشید.
فراموش نکنید تقریباً همیشه مشکلاتی در ارتباطات به وجود میآید اما با علاقه، صمیمیت و صبوری میتوان آنها را ازبین برد.