ظاهرا مد امسال «اژدها» است، که با شروع سال نوی چینی که در تقویم سال اژدهاست نسبت دارد. همینطور به مناسبت 20سالگی کارتون کمپانی هیولاها، عروسک و لیوان و جاسوییچی سالیوان هم به تعداد قابل ملاحظهای به بازار برگشته است. این تصور که در جایی عروسک یا تزئینات خاصی برای ولنتاین تولید میشود تصور دقیقی نیست. فروشندهها میگویند غیر از اینکه باید در این روز، یا روزهای قبل یا بعدش چیزی هدیه داده شود هیچ منطق خاصی درباره اینکه چه چیزی باید هدیه داده شود، وجود ندارد. کافی است یک نفر ابتکاری به خرج بدهد و طرح تازهای رو کند تا همه از او تقلید کنند، بعد یک نفر دیگر پیدا میشود و طرح دیگری در ویترین میگذارد و همه تلاش میکنند چیزی شبیه او ارائه دهند. البته بادکنک و متکای قلبی خواهان دارد، شکلات هم قاعدتا باید خارجی باشد، هرچند خیلیها آبنبات و پاستیل ایرانی میخرند. به نظر میرسد آن چیزی که رسم ولنتاین را تعیین میکند صرفا پولی است که هر کسی آمادگی دارد برای این مراسم هزینه کند، نه آن چیزی که باید رد و بدل شود.
افراد 40سالهای که به این مراسم با دیده تحقیر نگاه میکردند هم این سالها دیگر نرم شدهاند، نگاهی به فروشگاهها و صفحههای اینستاگرامی و پیادهروهای خیابانها نشان میدهد سن دیگر مانعی برای شرکتکردن در یک مراسم وارداتی نیست. بیشتر کسانی که در ولنتاین شرکت نمیکنند هم مسئلهای به غیر از اعتقادنداشتن به «روز عشق و عاشقی و این لوسبازیها» دارند.
دیگر به صراحت میتوان گفت که مردم یا پول دارند و از مناسبتها بهرهای میبرند یا پول ندارند و از پشت ویترین به دیگرانی که از این مناسبتها داستانهای دراماتیک درست میکنند نگاه میکنند. نباید تصور کرد که سود این بازار تنها به جیب عروسکفروشی و گلفروشی و مانند آنها میرود.
آن بخش غیررسمی اقتصاد، شامل فروشگاههای اینستاگرامی، دستفروشها و تازهجوانهایی که میخواهند دست خودشان را در حرفهای امتحان کنند هم از این گرمی بازار استفاده میکنند. شمع و کلوچههای دستساز، دستبافتههای فانتزی مثل دستکش و شالگردن هم این روزها خوب فروخته میشود.
علاوه بر این خیلیها از این مناسبت برای پیشواز خریدهای عید، یا بهرهبرداری کامل از حراجهای آخر فصل استفاده میکنند. اتصال جمعه آخر سال میلادی به شب یلدا و بعد هم ولنتاین، بهانههای خوبی برای تحریک بازار و فروش بیشتر است، بهخصوص وقتی که چیزها با قیمتهای اصلیشان به سختی فروخته میشوند. تنوعی است حاصل همدستی نیاز زندگی روزمره به آیینهای تازه و نیاز بازار به چرخش پول، از موبایل و طلا و عروسکهای چند ده میلیونی تا سبدهای گل و شیرینی که میتواند بیش از 10 میلیون تمام شود، در کنار کلوچههای خانگی نقاشیشده 50، 60 هزار تومانی و شمعهای دستساز 200، 300 هزار تومانی، هر کسی به قدر توانش از این بازار بهرهای دارد.
موضوع مشترک بین خریداران و فروشندگان این است که دستکم برای چند روز یا چند ساعت میتوانند حواس خودشان را از «روزمرگی» منحرف کنند. برد-برد!