شفا آنلاین>جامعه>بیش از 20 سال از آغاز طرحهای ساماندهی کودکان کار در کشور میگذرد و نهادهای متعددی در اجرای آن درگیر بودهاند. از سازمان بهزیستی بهعنوان متولی اصلی تا شهرداری و نیروی انتظامی. با اینکه فعالان حوزه کار کودک بارها به ماهیت این طرحها انتقاد کرده و آن را بینتیجه میدانند، نهادهای متولی مانند مرجع ملی حقوق کودک و بهزیستی آن را مؤثر میدانند و آمارهایی از کاهش تعداد کودکان خیابانی اعلام کردهاند.
به گزارش شفا آنلاین:کودکان کار و خیابان، تنها بخشی از کودکان در معرض آسیب شناخته میشوند، اما آنها طیفهای مختلفی دارند. تلاشها برای حذف و نادیده گرفتن این کودکان اما بینتیجه بوده. شکست این اقدامات از طرف مرکز پژوهشهای مجلس هم تایید و در یک مطالعه دلایل آن هم اعلام شد، حالا دو دهه بعد از اجرای این طرحها و موافقتها و مخالفتهای متعدد، برنامه تازهای از دیماه امسال آغاز شده که قرار است رویکرد تازهای به حمایت از کودکان خیابانی داشته باشد؛ رویکردی غیرضربتی، مستمر و همراه با حمایت از خانواده. بااینحال اما هنوز هم نقدهای زیادی به آن وارد است. علی کاظمی، دبیر مرجع ملی حقوق کودک، درباره طرح جدید حمایت از «کودکان در موقعیت خیابان» به هممیهن توضیح میدهد. طبق گفتههای کاظمی، طرح جدید، رویکردی کاملاً متفاوت با طرحهای ضربتی پیشین دارد؛ قرار است در این طرح، حمایت از خانواده و کودک در اولویت باشد.
طرح جدید چه تفاوتهایی با طرحهای ساماندهی قبلی دارد؟
بسیاری از طرحهای قبلی در قالب یک پروژه انجام میشد و برخی از اساتید دانشگاه یا مدیران طراحی آن را انجام میدادند، بعد از اجرا به پایان میرسید و ادامه پیدا نمیکرد. پیشفرض طرحهای ساماندهی پیشین این بود که با یکبار اجرا به نتیجه برسد و بعد از اجرای آن، کودکان گروه هدف دیگر به خیابان برنگردند.
مبنای قانونی طرح چیست؟
طرح فعلی مبتنی بر آییننامه اجرایی ماده 6 قانون حمایت از اطفال و نوجوانان است. در این آییننامه که سال گذشته توسط هیئتوزیران تصویب شد، کودک خیابانی و فرآیند حمایت از او کاملاً تعریف شده است. ویژگی اصلی طرح جدید این است که اجرای آن موقت نیست و به صورت مستمر ادامه دارد و به صورت یک تکلیف دائمی اجرا میشود؛ چون ممکن است کودکان دیگری نیز به آمار کودکان خیابانی افزوده شوند و دستگاهها باید آمادگی ساماندهی موارد تازه را داشته باشند. شروع این طرح نیاز به حجم کار بیشتری دارد؛ چون این کودکان مدتها رها بودهاند و حالا باید ساماندهی شوند. ازسویدیگر در این طرح مشارکت همه دستگاهها بهصورت مستمر تعریف شده، در قانون هم روی آن تاکید شده و عملاً دادستانی تهران، شهرداری تهران، بهزیستی، فراجا، مرجع ملی حقوق کودک، اتباع، بیمارستانها، آموزشوپرورش و... درگیر شدهاند. روی این رویه کاری هم انسجام زیادی وجود دارد. در گذشته بهزیستی کار را آغاز میکرد و سایر دستگاهها در ادامه میپیوستند و کمک میکردند، اما حالا بهصورت چند نهادی و مشارکتی پیش میرود.
در این طرح خانواده کودکان هم مورد حمایت قرار میگیرند؟
معمولاً در حوزه ساماندهی کودکان در موقعیت خیابان سه نوع رویکرد وجود دارد. رویکرد اول طرحهای سرکوبی است که طی آن کودکان بهصورت ضربتی شناسایی و بعد به خانههایشان منتقل میشوند. ایده اصلی در این رویکرد این است که کودک دیگر در چهارراه نباشد و چهره شهر را مخدوش نکند. رویکرد دوم حمایتی است، مانند شرایطی که مردم به این کودکان پول میدهند، اما سایر حقوق کودک موردتوجه قرار نمیگیرد. در مدل سوم هم کرامت، هم حقوق کودک رعایت میشود و ما با اتکا به این رویکرد طرح اخیر را تدوین کردهایم. آنها حق بقا و رشد دارند و بهدلیل کار در چهارراهها دچار آسیبهای جسمی میشوند یا با موادمخدر درگیر میشوند، اگر زبالهگردی کنند نیز دچار بیماری میشوند. علاوه بر آن ممکن است مورد سوءاستفاده، بهرهکشی و خشونت قرار گیرند که باید در برابر آن محافظت شوند. علاوه بر این، حق تامین مایحتاج اولیه زندگی مانند مسکن و تغذیه هم باید در نظر گرفته شود، این افراد باید کودکی کنند و تاکید این طرح بر خانوادهمحوری است. در این آییننامه یکی از طرحهای ساماندهی که سال 84 تدوین شد، چهار نوع مرکز در نظر گرفته شده بود که ایراد اصلی آن مرکزمحور بودن است؛ چون ممکن بود ظرفیت این مراکز تکمیل و طرح متوقف شود.
وضعیت خانوادگی این کودکان به چهصورت است؟
بیش از 90 درصد کودکان خیابانی، خانواده دارند و لازم نیست آنها را به مرکز خاصی منتقل کنیم؛ بنابراین باید کودک را به خانواده تحویل دهیم. در بعضی موارد که خانواده از کودک بهرهکشی میکند، از آنها تعهد میگیریم که در صورت مشاهده دوباره کودک در خیابان، با آنها برخورد میشود. ما چند خانواده افغانستانی را بهدلیل سوءاستفاده از کودکان رد مرز کردیم؛ چون در این طرح مقررشده هر خانوادهای که از مهاجران باشد و فرزندش در خیابان کار کند، رد مرز میشود. ازطرفدیگر اگر خانوادهای به کمک نیاز داشته باشد مورد حمایت قرار میگیرد؛ چون در صورت تداوم شرایط، فرزند آنها دوباره برای کار به خیابان بر میگردد. این حمایت هم یا بهصورت توانافزایی شغلی است یا مالی. اگر کودک خانواده، صلاحیت نداشته باشد، باید به مدارس شبانهروزی یا بهزیستی منتقل شود. در این شرایط یا خانواده جایگزینی برای او در نظر گرفته میشود یا امکان ادامه زندگی بهتر یا در مراکز زندگی بهتری برایش فراهم شود. این روند میتواند تضمینکننده موفقیت طرح باشد.
تا امروز چند کودک مورد حمایت قرار گرفتهاند؟
این طرح از اواسط دیماه در تهران اجرا شد که یک مرحله از آن به صورت آزمایشی بود و الان با گستردگی بیشتری انجام میشود. تا امروز 150 کودک مورد حمایت قرار گرفتهاند و حتی یک کودک هم به مراکز ساماندهی منتقل نشده است. چهار ون در سطح شهر وجود دارد که شهرداری تامین کرده و نیروهای پلیس و مددکار هم حضور دارند. این نیروها توسط مرجع ملی حقوق کودک آموزش دیدهاند. در طرحهای قبلی تمایزی بین کودک با معتاد و متکدی در نظر گرفته نمیشد، اما حالا نیروهای آموزشدیده، گاهی دو روز هم منتظر میمانند تا با یک کودک ارتباط دوستانه برقرار و اعتماد او را جلب کنند. طرح بهصورت ضربتی نیست و براساس برقراری ارتباط با کودک و خانواده پیش میرود. داخل این ونها بستههای غذا و پوشاک قرار داده شده که به خانواده و کودک داده میشود. بعد از آشنایی و ارتباط گرفتن با کودک، مددکاران به خانه او مراجعه میکنند، اطلاعات خانواده نیز ثبت میشود. در صورت لزوم، نیازهای خانواده از سوی بهزیستی برطرف میشود. شناسایی از طریق اسکن چشم هم انجام و اطلاعات کودک ثبت میشود. طرح با مشورت متخصصان برنامهریزی و کلیت آن پذیرفته شده است. علاوه بر آن، فرآیندی برای آن ترسیم شده که توسط یک گروه فرآیندنگار در حال نهاییشدن است و بهزودی به یک الگوی ملی برای حمایت از کودکان خیابانی تبدیل میشود.
این کودکان چطور شناسایی میشوند؟
تاکید طرح بر این است که هیچ کودکی نباید در خیابان رها شده باشد. کودکان در موقعیت خیابان دستههای مختلفی دارند؛ بعضی از آنها درگیر برخی جرائم شدهاند، دسته دیگر کودکان کار هستند که به شیوههای مختلفی کار میکنند و بهصورت مجزا در 6 دسته شناسایی شدهاند. دسته دیگر هم مورد تکدی قرار میگیرند؛ یعنی در کنار یک فرد متکدی مینشینند یا همراه با مادر و پدر خود دستفروشی میکنند. دسته دیگر هم کودکانیاند که دورهگردی میکنند؛ چون از مدرسه فرار کردهاند.
گفته میشود باندهایی در ارتباط با کار کودکان فعال هستند و مافیایی تشکیل دادهاند. این باندها را شناسایی کردهاید؟
همزمان با اجرای طرح، پلیس هم پیگیر شناسایی باندهای درگیر این موضوع است و در صورت شناسایی با آنها برخورد میشود. بخش عمدهای از کودکان خیابانی کار میکنند و بخش عمدهای را شامل میشوند. شاید بتوان گفت 90 درصد کودکانی که در خیابان حضور دارند، کودک کار بهحساب میآیند. دستهای دیگر که درگیر مواد مخدر میشوند آمار بسیار کمی دارند که از جای دیگر تغذیه میشوند. به ما گزارش شده که برخی از افراد وقتی از کشورهای همجوار وارد ایران میشوند، آدرسهایی در اختیارشان قرار داده میشود تا به آنجا بروند و کار کنند. تا امروز هنوز در شناساییهای خود بیشتر با بچههایی روبهرو شدیم که یا شخصاً آمدهاند یا خانواده آنها را برای کار فرستاده است. تعداد کودکانی که درگیر بحثهای سازمانیافته هستند، بسیار کم است. گاهی گفته میشود که تعداد زیادی از کودکان توسط باندها بهکار گرفته میشوند، اما تصور میکنم که این موضوع مطرح میشود تا اجرای این طرحها را دشوار کند. طبیعتاً اگر خانواده از نظر مالی تامین نشود، چهارراه به محلی برای تامین مالی تبدیل میشود. برخی از افراد هم برای خودشان سرقفلی ایجاد میکنند تا کودکان دیگر از آن استفاده کنند. تا این لحظه هنوز به باند خاصی برنخوردیم. سال گذشته ورودی زیادی از افراد غیرایرانی داشتیم که بار جدیدی را به سازمانهای مرتبط وارد میکند. آنها در کشور خود گرفتاریهای خاصی داشتند و به ایران آمدند تا وضعیت معیشت بهتری داشته باشند و در این روند از کودکان نیز برای کار استفاده میکنند.
آخرین آمار کودکان خیابانی شناسایی شده، تغییری کرده است؟
هنوز آمار دقیقی از این کودکان در کل کشور نداریم، اما تخمینزده میشود، 80 درصد کودکان خیابانی معمولاً در تهران شناسایی میشوند و این آمار در شهرهای دیگر پایین است. مردادماه امسال برنامهای به همه استانها ابلاغ کردیم که تعداد کودکان خیابانی را به صفر برسانند، این برنامه در حال اجراست. در همین طرح تعداد کودکان خیابانی پایین برآورد شده است؛ مثلاً در استان سمنان 30 مورد، در خراسان جنوبی 30 تا 40 کودک خیابانی و در برخی استانها مانند آذربایجان شرقی و قم کودک خیابانی شناسایی نشده است. بههمیندلیل است که در استانهای دیگر پدیده کودک خیابانی بهشدتی که در تهران داریم، نداریم.
برای مدلهای دیگر کار کودک طرحی در دستور کار است؟
در ماده 3 قانون حمایت از اطفال و نوجوانان 14 بند، 11 دسته کودک و 27 نوع خطر در مورد کودکان تعریف شده و در حال دستهبندی و تدوین فرآیندهایی برای هرکدام از این گروهها هستیم. با توجه به وضعیت خاص کودکان بیسرپرست و در موقعیت خیابان، امسال این دو گروه در اولویت قرار گرفتند. سال آینده هم قرار است ساماندهی دستههای دیگر مانند کودکان کار را در برنامه قرار دهیم. علاوه بر آن به موضوع بهرهکشی از کودکانی که در فضای مجازی مورد بهرهکشی قرار میگیرند، هم ورود کردهایم. علاوه بر این کودکان دچار بیماریهای خاص و بدسرپرست که جزو بزرگترین کودکان در معرض خطر هستند سال بعد اقدام میکنیم و الگوی مداخله حمایتی را تعریف میکنیم. امیدواریم در ادامه این فرآیند به این مرحله ترویج محیطهای دوستدار کودک برسیم.
تا امروز فعالان اجتماعی زیادی از طرحهای ساماندهی کودکان انتقاد کرده و آن را بیفایده میدانند. ارزیابی مرج ملی حقوق کودک از این طرحها چیست؟
عدد مطرحشده درباره 30 بار اجرای این طرحها درست نیست. اولین بار در سال 1378 طرح تجهیز و راهاندازی مراکز جمعآوری، شناسایی و هدایت متکدیان و کودکان خیابانی آغاز شد. بهزیستی، نیروی انتظامی، شهرداری تهران، استانداری این برنامه را آغاز کردند و توافقنامهای نوشتند که قرار شد بر مبنای آن کودکان خیابانی در مراکزی خاص نگهداری شوند. طرح بعدی بهنام مراکز شناسایی، تشخیص و جایگزینی کودکان خیابانی در 16 استان تا سال 1381 اجرا شد و درنهایت به 28 استان گسترش یافت. در همین زمان در شهرداری تهران طرح ساماندهی کودکان خیابانی با راهاندازی دو خانه سبز و خانه ریحانه انجام شد. در سال 1381 برنامهای بهنام پناهگاه کودکان خیابانی انجام شد و در سال 82 هم طرح حمایت از کودکان کار به اجرا گذاشته شد. در سال 1384آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی تهیه شد که در آن مراکز نگهداری از کودکان به چهار دسته تقسیم شد؛ مراکز ثابت و سیار سرپایی، مراکزی که اقامت کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت که تا پایان 18سالگی از کودک نگهداری و به او اقامت میدادند. این طرح در سالهای 95 و 98 هم بهصورت محدود اجرا شد. به نظر میرسد اینکه گفته میشود این طرحها موفق نبوده، درست نیست.
با چه استدلالی میشود این طرحها را موفق دانست؟
سازمان بهزیستی در سال 82 اعلام کرد که 31 هزار کودک خیابانی را جمعآوری کرده که 4700 نفر از آنها در تهران بودند. در سال 83 همین سازمان اعلام کرد که 14 هزار و 269 کودک خیابانی را پذیرش کرده است. بعداً اعلام شد که در سال 85 در تهران آمار این کودکان 25 تا 30 هزار نفر است. آخرین مطالعات نشان داده که آمار کودکان خیابانی 8500 نفر در تهران است. در سال 92 گفته شد که سازمان بهزیستی 1560 کودک را در سه مرکز در تهران ساماندهی کرده و در سال 93 از پذیرش شش هزار نفر خبر داد. شهرداری تهران آمار کودکان خیابانی را روی 112 چهارراه تهران در بازههای زمانی مختلف بررسی کرد که محل تجمع کودکانی بود که در خیابان بودند. مشخص بود که 1870 کودک در این محیطها فعالیت میکنند. تعدادی را هم بهعنوان خطا در بررسی در نظر میگیریم و 1300 کودک هم به این عدد اضافه میکنیم که به سه هزار نفر میرسد. آمار به نسبت برآورد قانون برنامه ششم و آمار 30 هزار کودک، یکدهم است که نشان میدهد میزان کودکان کار شناساییشده به یکدهم رسیده است؛ یعنی عدد بالایی نیست و بهراحتی میشود آن را ساماندهی کرد. این نشاندهنده این است که وضع اقتصادی خانوادهها تغییر کرده و میتوانند معیشت کودکان خود را تامین کنند یا فرهنگ آنقدر بالا رفته که خانواده ایرانی فرزندش را برای کار به خیابان نمیفرستد. به استناد این آمارها، درباره شهروندان ایرانی در این زمینه دغدغه کمتری داریم. از سوی دیگر ترکیب این کودکان نیز تغییر کرده است؛ پیشازاین گفته میشد که 35 درصد از این کودکان ایرانی و 65 درصد غیرایرانی هستند، اما طبق یافتههای جدید حدود 78 تا 90 درصد غیرایرانی و 10 درصد ایرانیاند. علاوه بر این در سالهای گذشته اعلام شده بود که سن کودکان خیابانی در حال کاهش است و به 12 سال و حتی 9 سال رسیده است. حتی آمارهای ما نشان میدهد که به سمت نوجوانی رفته است. یعنی ترکیب تابعیتی، جنسیتی و سنی در حال تغییر است.
نگاه جامعهشناس
کوروش محمدی
رئیس انجمن آسیبشناسی کشور
از نظر من طرح جدید حمایت از کودکان خیابانی تفاوت زیادی با طرحهای سابق ندارد و میتوان از همین حالا شکست آن را پیشبینی کرد؛ چون مانند سایر طرحهای مشابه که در سالهای گذشته اجرا شد، بخشی از منابع کشور را هدر میدهد.
مسیری که برای بهبود معضل کار کودک در پیش گرفته شده، اشتباه است. اصول برخورد با موضوع کار کودک این نیست که طرحهای ضربتی، مشارکتی و... اجرا کنیم. آنچه نیاز داریم طرحهایی است که مبنای پیشگیری داشته باشد؛ یعنی استعدادهای تولید کودک کار را شناسایی کنیم. در حال حاضر هیچ اطلاعاتی درباره این موضوع در کشور نداریم و فقط به سمت سرشاخههای این معضل میرویم. در شرایط فعلی بحث تامین اجتماعی جامعه زیر سوال است. ما آن را نادیده میگیریم و به سمت نتیجه آن یعنی معضل کار کودک میرویم.
از سوی دیگر وقتی یک طرح به صورت مشارکتی اجرا میشود و چند دستگاه در آن نقش دارند، یعنی متولی ندارد و نشاندهنده رفتاری هیجانی است که در سالهای اخیر هم انجام شده و نتیجهای نگرفتیم. سوال من از متولی طرح این است که اگر این طرح موفق نشد و سال بعد به تعداد کودکان کار اضافه نشد، شما پاسخگو هستید؟
علاوه بر این گفته میشود آمار کودکان کار تغییر کرده است، چرا آدرس غلط به جامعه میدهید؟ در کدام شهر آمار کودک کار کاهش یافته است؟ چرا به آمارسازی روی آوردهاند؟ مشخص است که مجریان طرح بدون تخصص در حوزه کار کودک و آسیبهای اجتماعی ورود کردهاند.
زمانی که مطرح میشود که در یک بازه زمانی تعداد کودکان کار کاهش یافته، به معنی کاهش این معضل نیست، بلکه آنها از مرز کودکی خارج شدهاند و با ناهنجاریهای دیگری روبهرو میشوند و در این شرایط هم مسئولیتی در قبال آنها وجود ندارد و به بدنه بیکاران و افرادی که استعداد تولید ناهنجاری دارند،
اضافه میشوند.
وقتی متولی خاص نداریم و به این معضل به صورت تخصصی و پیشگیرانه نگاه نمیکنیم، طرح جدید ساماندهی کودکان خیابانی هم در میان موارد شکستخورده و خسارتبار قرار میگیرد. مشکل این طرحها این است که صبر میکنند یک معضل به مرحله زخم برسد و تشدید شود، بعد نتیجه را شناسایی و تیم تشکیل میدهند و مدتی به صورت سلیقهای اقدام میکنند تا آن مشکل حل شود، غافل از اینکه ریشه آن مشکل بهطور همزمان و شاید با سرعت بیشتر در حال تولید کودک کار است؛ یعنی عملاً ریشه معضل رها شده است.
مادامی که این نگاه وجود دارد، یعنی دانش ورود به حوزه پیشگیری از آسیبهای اجتماعی را نداریم. کودک کار معلول یک سیستم معیوب است که در دل جامعه شکل گرفته است؛ از آموزش و پرورش تا خانواده و نهادهای حمایتی و متولیان خاص. نگاه ما باید به سمت نهاد خانواده جامعه باشد، نهفقط خانواده کودکانی که سرچهارراهها شناسایی شدهاند. باید برای نهاد خانواده در حوزه حقوق کودک، توانمندسازی، تحصیل، تامین نیازهای اقتصادی و ... برنامه داشته باشیم تا در نهایت مسوله کودک کار حل شود. در این شرایط دیگر نیازی نیست که از طریق کودکانی که سر چهارراه کار میکنند به خانوادهها
برسیم.
بر اساس کدام شیوه تخصصی کودکان خیابانی را دستهبندی کردهاند؟ وقتی جامعه کودک کار تولید میکند، جمع کردن چند کودک، ساماندهی و هدر دادن بینتیجه است. حقوق کودک در همه خانوادهها، از ثروتمند تا فقیر به یک میزان نادیده گرفته میشود. در واقع سلسلهآسیبهای اجتماعی همدیگر را بازتولید میکنند این نگاه که آمارهای جامعه را غیرواقعی نشان میدهد، خطرناکتر از خود معضلات است.
در شرایطی که بهزیستی توان حمایت از خانوادههای تحت پوشش خود را ندارد، حمایت از کودکان کار و خانوادههای آن به این سازمان سپرده شده است. با نگاهی خوشبینانه تصور میکنیم که برای این کودکان آموزشی هم در نظر گرفته شد و خیریهها فعالتر شدند یا از بهزیستی هم که کمترین توان ممکن را برای حمایت از خانوادهها دارد، کمک گرفته شد. درحالیکه همزمان کودکان کار دیگری هم به جامعه اضافه میشود. حالا از این روند چه نتیجهای گرفته میشود؟ در این شرایط باید چه کرد؟
مدل مشارکتی درست این است که مردم محور قرار گیرند و برنامههای ساختاری
در نهادهای اجتماعی مختلف اساس کار قرار گیرند، نهفقط گروههای خاص مورد
حمایت قرار گیرند. در طول این سالها هزاران خیریه در کشور ایجاد شده است و
سودی به غیر از تداوم فقر و معضل کودکان کار به دنبال نداشت. این تصمیمات
اجازه نمیدهد که فقر کاهش و شرایط بهبود یابد./هم میهن