دامنه مسئولیتها در جوامع پیچیده و گسترده امروزی به
همین جا ختم نمیشود. رسانهها به عنوان مراجعی که در واسطه بین
تولیدکنندگان و مصرف کنندگان و دولت و مردم، مسئولیت انتقال پیام و
اطلاعرسانی را برعهده دارند، وظیفه دارند تا حامی سفره سالم باشند و
شهروندان را به مصرف آنچه که برایشان مفید است هدایت کرده و درباره عوارض
مصرف غذاهای ناسالم هشدار دهند. این مسئولیت هم محتوای بخشهای غیر
تبلیغاتی و اطلاعرسانی، تبیینی و تفسیری رسانهها را در بر میگیرد و هم
بخشهای تبلیغاتی و آگهیهای بازرگانی آنها را. آنچه که همه این حلقهها
را در جامعه به هم پیوند میدهد و اعضای یک پیکر را ترسیم میکند، عنصر «
اعتماد» است.
سفرههایی که ما در خانههای خود پهن میکنیم و آنچه که در کنار خانواده
با لذت میخوریم، حاصل کار ما نیستند، از نحوه تولید آن و اینکه چه کسی
چگونه آن را تهیه کرده، با چه موادی آمیخته و چگونه آن را نگهداری کرده
است، اطلاعی نداریم. با حسی خوشبینانه و اعتمادی که بدون هیچ چون و چرایی
به نشان استاندارد چاپ شده روی محصول، شماره پروانه بهداشتی و مجوزی که از
سوی نهاد مسئول و مرجع صادر شده و نیز تاریخ مصرفی که روی محصول قید شده
داریم، محصول را میخریم، آمادهاش میکنیم و یک وعده با هم بودن را در
کنار خانواده تجربه میکنیم. کاری که ما انجام میدهیم نه خطاست و نه غیر
معمول. وابستگی به کار دیگران یکی از ویژگیهای جوامع مدرن است. از
ویژگیهای شهرنشینی در جوامع امروزی این است که هر فرد به تناسب نقشی که
دارد در بخشی کوچک از جامعهای بزرگ تأثیرگذار است و خود برای تأمین
روزمرهترین و جزئیترین نیاز خود محتاج به کار دیگران؛ اما در این میان
مراجع اعتمادآفرینی هستند که چشم و گوش مصرف کننده میشوند تا آنچه که بر
سر سفرهاش قرار میگیرد با توجه به هزینهای که پرداخته سلامت او را تضمین
کند، از خوردنش لذت ببرد و بلای جانش نشود. نشانهای استاندارد و مجوزهای
بهداشتی، تولید و بهرهبرداری در واقع نمادهای اعمال نظارت و حاکمیتی است
که به شهروند اعلام میکند خاطرت آسوده باشد، ما در فرایند تولید و توزیع
محصول، چشم و گوش تو بودهایم، سلامت آن را تضمین میکنیم و از حقوق تو
دفاع میکنیم. شبههافکنی در اعتبار و بیاعتمادی شهروندان و مصرف کنندگان
به نمادها و مجوزهای استاندارد و بهداشت که نماد نظارت و ضمانت دولت است
حریم و خط قرمز این نشانهاست که دولت باید با هر هزینه و قیمتی از این
حریم دفاع کند.
اقدامی که وزارت بهداشت در ماجرای روغن پالم کرده در درجه اول دفاع از
خدشهدار و لکهدار نشدن نشانها و نمادهای نظارتی و ضمانتی خودش بود که
روی بستههای محصولات لبنی چاپ میشد. قطعاً مسئولان این وزارتخانه
میدانستند که با اعلام و هشدار درباره مصرف محصولات تولیدکنندگانی که از
اعتماد مصرف کنندگان به نشانهای نظارتی سوءاستفاده کرده و سلامت شهروندان
را قربانی سود لحظهای و آنی کردهاند، مورد حمله و هجمه مجرمان و
خطاکاران قرار میگیرند. قطعاً پیشبینی شده بود که با این اقدام، ممکن است
به اشتغال و معیشت عدهای ضربه بخورد. اما در این میان کدام مهمتر است؟
سلامت میلیونها ایرانی که با اطمینان به نشانهای استاندارد و بهداشت،
محصولات لبنی را میخرند یا معیشت و سود عدهای و استمرار کار آنان با وجود
خطایی که مرتکب شدهاند و حرمت اعتمادها را نگه نداشتهاند.
در بعد دیگر مسئولیت، رسانهها نیز مخاطب این پرسشاند. اقدام رسانههایی
که در نام خود نیز مدعی حمایت از سلامت و تندرستی مخاطبان هستند در تبلیغ
محصولات شرکتی که در اشارهها و اطلاعیههای وزارت بهداشت، محصولات لبنی
تولید میکند که سلامت مصرف کنندگان را به مخاطره میافکند چگونه قابل
توجیه است؟ آیا این دوستان نباید حرمت نامی که بر خود نهاده و مخاطبان با
اعتماد به آن ممکن است مصرف کننده محصولاتی باشند که تبلیغ میکند را نگه
دارد؟
چاپ و انتشار ویژه نامههای رنگی و پر زرق و برق با محتوای تبلیغ محصولاتی
که از سوی مراجع نظارتی و بهداشتی، به عنوان محصولاتی پرچرب معرفی شدهاند
که بیش از حد مجاز از روغن پالم استفاده کردهاند، به وسیله یک مؤسسه
انتشاراتی و اقتصادی چه توجیهی دارد؟ آیا این به معنای کاسبی و معامله با
سلامت مردم نیست. طبیعی است که خطاکاران و شرکتهای تولیدی در معرض اتهام
نهادهای نظارتی، برای تبرئه خود و پیشگیری از دست دادن اعتباری که خود بانی
آن بودهاند این روزها پیشنهادهای وسوسه کننده و نان و آبداری به
رسانهها دارند. آیا پذیرش این پیشنهادها به معنای شراکت در جرمی که سلامت
مردم را مورد تهدید قرار میدهد، نیست؟
محمدرضا عزیزی