*مهمترین چالشی که دولت درزمینهٔ اجتماعی با آن مواجه است و باید حل آن را در اولویت نخست خود قرار بدهد چیست؟
واقعیت این است که مهمترین چالشی که امروز دولت با آن مواجه است چالش مشکلات معیشتی و اقتصادی است که روزبهروز نیز در زندگی مردم افزایش پیدا میکند.چالشهای اقتصادی روی آسیبهای اجتماعی نیز تأثیرگذار است و درصورتیکه برای آن راهحل ارائه نشود میتواند به افزایش آسیبهای اجتماعی منجر شود.در شرایط کنونی بخش بزرگی از جامعه به کمکهای معیشتی نیاز دارند و حدود سی میلیون نفر زیرخط فقر به سرمی برند و حدود چهار میلیون جوان بیکار هستند. ما باید بپذیریم که اکثریت عظیمی از اقشار محروم در فکر مشکلات اقتصادی خود و خانواده هستند. انواع آسیبهای اجتماعی از مصرف الکل تا اعتیاد و دزدی و کارتنخوابی ، اتوبوس خوابی و پشتبام خوابی و پیاده روخوابی و از همه مهمتر و اساسیتر بیکاری حدود چهار میلیون جوان بهعنوان امالفساد ،افزایش روزافزون طلاق و کاهش میزان ازدواج جوانان براثر فقر و بیکاری باعث شده که مشکلات اجتماعی تشدید شود و به شکل بحران در بیاید.در شرایط کنونی بیش از سه میلیون از جوانان تحصیلکرده دانشگاهی بیکارند و هزاران دختر و پسر به دلیل فقر نمیتوانند ازدواج کنند و صدها نفر درآمد خود را از میان میان زباله و ظروف آشغال کنار خیابانها جمع میکنند و برخی از کارگاهها و کارخانهها خوابیده بیکاری بهعنوان امالفساد بیداد میکند.
*دولت سیزدهم به چه میزان برای عبور از چالش های اجتماعی برنامه داشته است؟
بیکاری منشأ اغلب آسیبها و مشکلات اجتماعی است و اگر بیکاری کاهش پیدا کند میتوان نسبت به کاهش چالشهای اجتماعی در آینده خوشبین بود.مدیریت درصحنه و حضور میدانی مدیران دولت و بازدید آنها از مشکلات در کمتر دولتی مانند دولت آقای رئیسی بوده است.در دولت آقای احمدینژاد نیز این اتفاق رخ میداد اما به دلیل اینکه برنامهریزی صحیحی در این زمینه وجود نداشت این بازدیدهای میدانی به نتیجه مطلوب نرسید. واقعیت این است که پس از انقلاب مردم منتظر بودند کسانی که ادعا میکنند از مردم برآمدهاند ،درکنار آنها پا درمیدان عمل بگذارند و درد ورنج آنها را لمس کنند اما میسر نشد وبانگ مرغی برنخاست و برخی مسئولان ولینعمتهای خود را فراموش کردند و به کنار نهادند و راه خودشان را رفتند. به همین جهت فاصله و شکافی بین مردم و هیات حاکمه به وجود آمد و موجب انتقادات و اعتراضهای اجتماعی کوچک و بزرگ در سراسر کشور شد.
*آیا دولت به دلیل چالش های جدی اقتصادی و سیاست خارجی از چالش های اجتماعی غفلت نکرده است؟
همه این مسائل باهم مرتبط هستند. امروز سیاست خارجی با اقتصاد و اقتصادی با آسیبهای اجتماعی در ارتباط است. به همین دلیل نیز اگر تحریمهای ایران برداشته شود شرایط اقتصادی تغییر خواهد کرد. هنگامیکه شرایط اقتصادی تغییر کند بهتبع آن آسیبهای اجتماعی نیز کاهش پیدا خواهد کرد.مشکلات معیشتی و بیکاری مهمترین مشکلات امروز جامعه ایران هستند که روی مسائل اجتماعی نیز تأثیر گذاشتهاند. این در حالی است که اگر تحریمها برداشته شود رونق اقتصادی در کشور شکل بگیرد امیدواریها نسبت به حل مشکلات اقتصادی و بهتبع آن اجتماعی بیشتر خواهد شد.چالش دیگری که در شرایط کنونی وجود دارد افزایش شکاف طبقاتی است که روزبهروز نیز شدت بیشتری پیدا میکند.اگر این وضعیت ادامه پیدا کند جامعه در آینده با چالشهای بیشتری مواجه خواهد بود. عملگرایی میتواند به دولت کمک کند که از چالشهای موجود در جامعه عبور کند.اگر دولت به دنبال رضایت اجتماعی است باید تلاش کند مشکلات معیشتی را حل کند. امروز به شکل ملموس و قابلمشاهدهای چالشهای اجتماعی به مسائل اقتصادی گرهخورده و روی آن تأثیر گذاشته است.البته مسائل دیگر مانند آزادی بیان و آزادی اندیشه نیز در به وجود آمدن رضایت اجتماعی تأثیرگذار است.بااینوجود در شرایط کنونی کلید حل مشکلات اجتماعی حل مسائل اقتصادی و معیشتی جامعه است.همینکه دولت تلاش میکند بهصورت عملی مشکلات را حل کند و درصحنه حضور پیدا میکند بهنوعی انگیزه برای اقشار مختلف اجتماعی و بهخصوص قشر ضعیف جامعه است.دولت باید تلاش کند در مسیر افزایش رضایت اجتماعی در جامعه حرکت کند.
*آیا مدیران اجتماعی دولت متناسب با چالشهای موجود جامعه انتخابشدهاند؟آیا برنامههای این مدیران برای حل بحرانهای اجتماعی کنونی جامعه همخوانی دارد؟
مشکلات اجتماعی بهمرورزمان در جامعه شکل میگیرد و به همین
دلیل نیز راهحلهای بلندمدت دارد. نکته دیگر اینکه در جامعه امروزی مردم
هوشیارتر و آگاهتر شده و بهخوبی میبینند که برخی از موقعیت و جایگاه خود
استفاده کرده و اختلاس و ... انجام میدهند. البته اینکه قوه قضاییه
عدهای از آنها را بازداشت و به جرم آنها رسیدگی میکند، خوب است.
شایستهسالاری، قانونمندی، احترام به اندیشه و افکار جامعه و مشارکت و
اطلاعرسانی به مردم بهخصوص جوانها در تصمیمهایی که برای خود آنها گرفته
میشود، میتواند از بروز چنین اتفاقهایی جلوگیری کند. ولی آنهایی که
رانتهای بزرگی دارند، سرمایهداران، ملاکان، تاجران و صاحبان قدرت این
اجازه را به مردم طبقه پایین نمیدهند. جامعه را یکبعدی نمیتوان اداره
کرد. همانطور که ژرژ گورویچ استاد بزرگ جامعهشناسی فرانسه گفت جامعه
منظومهای متعدد از ابعاد و اجزا با سطوح و جنبههای گوناگون است که هرلحظه
به یکرنگی جلوه میکند. یعنی در اداره جامعه نباید یکبعدی نگاه کرد و
باید همه ابعاد و اجزای مختلف آن را در نظر گرفت.اعتماد اجتماعی همواره
بهعنوان یکی از مهمترین سرمایههای اجتماعی مطرح بوده است؛ عنصری که
رابطه مستقیم با مشارکت اجتماعی دارد. در صورت بالا رفتن سطوح اعتماد از
خانواده و نظام خویشاوندی به مقیاسهای بالاتری چون اعتماد به دولتمردان و
مسئولان، میزان مشارکت مردم هم در بازتولید و ارتقای اعتماد اجتماعی بیشتر
خواهد شد و مردم این امر را در قالب بالاتر رفتن صداقت، وفاداری، حسن نیت و
وظیفهشناسی در جامعه نشان خواهند داد. اعتماد عمومی مبنای نظم اجتماعی
است به این معنی که مردم قوانین وضعشده از سوی مسئولان را پذیرفته و آن را
رعایت میکنند و مسئولان برای پاسخ به مطالبات مردمی کوشاترند.در مقابل،
اگر این نظم و اعتماد وجود نداشته باشد، عملاً هنجار و قوانین، جایگاهی بین
مردم نخواهد داشت و به مسئولان اعتماد ندارند درنتیجه شاهد بینظمی
اجتماعی خواهیم بود. به همین دلیل است جوامع مختلف در تلاش برای جلب اعتماد
عمومیاند و این مهم یک اهتمام ویژه و شفاف میطلبد چراکه همانطور که
مردم تابع قوانیند، مسئولان هم باید تابع قوانین باشند و برای مطالبات
مردمی و مسئولیتی که بر عهدهدارند دغدغهاند و شفاف باشند. مردم از
مسئولان توقع شفافیت دارند تا بتوانند به آنها اعتماد کنند.سطح سواد،
آگاهی، توقعات مردم افزایش پیداکرده است. وقتی ما در کشور خود دچار این خلأ
هستیم، بیگانه هم از فرصت سوءاستفاده کرده و جنجالآفرینی میکند. برای
ترمیم اعتماد عمومی باید مسئولان با مردم شفاف باشند وقتی یک کارگر خبر
حقوق نجومی را میشنود نمیتوان از او انتظار داشت به مسئولان اعتماد کند .
برای ترمیم اعتماد عمومی باید میزان مشارکت در مردم و همدلی در جامعه را
بالا برد.وقتی مسئولان به این مساله واقفند، راهکارهای موجود را بررسی و
اجرایی کنند. دیگر زمانی است که باید مسئولان به دنبال راهکار باشند مردم
همیشه قدم اول را برداشتهاند./آرمان ملی