گرایش به عملهای زیبایی بین باندهای سرقت بازداشت شده به صورت چشمگیری افزایش یافته است
شفا آنلاین>جامعه> گزارشهای
میدانی ما از باندهای سرقت دستگیرشده حکایت از این دارد که متهمان نه به
دلیل فقر بلکه برای تفریح و خوشگذرانی و انجام عملهای زیبایی دست به اعمال
مجرمانه میزنند. پلیس آگاهی تهران در تازهترین طرح خود موفق به دستگیری
۶۳ سارق حرفهای شده است.
به گزارش شفا آنلاین:سارقان همچنان در کوچه و خیابان جولان میدهند و به زور اموال
شهروندان را سرقت میکنند. شاهد مثال آن سارقانی هستند که از سالها قبل در
طرحهای مختلف پلیس بازداشت میشوند و دوباره پس از آزادی به چرخه سرقت
بازمیگردند. در آخرین طرح مقابله با
سارقان صبح دیروز کارآگاهان پلیس
آگاهی ۶۳ سارق منزل، کیفقاپ و موبایلقاپ را در محوطه پلیس آگاهی تهران به
صف کردند. وجه مشترک بیشتر سارقان دندانهای مرتب و سفیدی بود که به گفته
خودشان هر کدام از آنها از ۲۰میلیون تومان تا ۶۰میلیون تومان برای
کامپوزیتکردن دندان های شان هزینه کرده بودند. به نظر میرسد بیشتر
سارقان به خاطر فقرمالی و گرفتاری سرقت نمیکنند و چشموهمچشمی،
بلندپروازی و داشتن زندگی مرفه و خوشگذرانی با پولهای بادآورده دلایلی است
که آنها را به کوچه و خیابان میکشاند تا اموال مردم را سرقت کنند.
سردار علی ولیپورگودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در حاشیه اجرای
طرح برخورد با سارقان صبح دیروز در پلیس آگاهی گفت: طی سه روز گذشته،
کارآگاهان پلیس آگاهی ۶۳ سارق، زورگیر و قاپزن را که در میان آنها ۲۶
سارق منزل و ۳۷ سارق زورگیر و قاپزن هستند، بازداشت کردند.
تعداد زیادی از سارقان سابقهدار هستند و برای کنترل سارقان
سابقهداری که بیش از چهار فقره سرقت در پروندهشان ثبت شده است به زودی با
دستور فرمانده فراجا برای کنترل آنها از پابند الکترونیکی استفاده
میکنیم و این اقدام در پیشگیری از وقوع جرائم بازدارنده است و از طرفی با
استفاده از آن دستگیری متهمان سابقهدار در کمترین زمان ممکن انجام
میشود.
رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در پایان گفت: کارآگاهان در بازرسی از
مخفیگاه سارقان منزل مقادیر قابل توجهی از اموال مسروقه شامل طلا و جواهر،
ساعتهای گرانقیمت و لوازم خانگی به ارزش تقریبی ۱۰۰میلیارد تومان و از
مخفیگاه زورگیران و قاپزنان ۲۵۵دستگاه انواع گوشی مسروقه با ارزشی بالغ بر
۲ میلیارد تومان کشف کردند.
۴۰ میلیون دادم دندانهایم را کامپوزیت کردم
اولین سارقی که برای گفتگو سراغش میروم پسر ۲۹ سالهای به نام فرزاد
است. او تحصیلکرده و ورزشکار و به گفته خودش بلندپرواز است و میخواهد
زندگی اعیانی داشته باشد و به همین دلیل سرقت منزل میکند.
فرزاد، معتادی؟
نه تا الان لب به سیگار هم نزدهام. (لبخند میزند و دندانهای مرتب و
سفیدش را که برق میزند به من نشان میدهد) به نظرت این دندانهای یک فرد
معتاد است؟
چقدر برای دندانهایت هزینه کردی؟
حدود یک سال قبل کامپوزیت کردم و فکر میکنم ۴۰میلیون تومان برای دندانهایم هزینه کردم.
پس وضع مالیات خوب است و از فقر و بدبختی سراغ سرقت نمیرفتی؟
واقعیتش اگر بگویم از فقرو بدبختی سراغ سرقت نرفتهام، دروغ میگویم، اما الان وضعیت فرق میکند.
چطوری؟
خانوادهام وضع مالی نسبتاً پایینی دارند و پدرم کارگر است و من هم از
دوران نوجوانی دوست داشتم مثل دوستانم همه چیز داشته باشم. فقر و بدبختی
خانوادهام و بلندپروازی خودم باعث شد وارد باندهای سرقت شوم. وقتی
دوستانم را میدیدم که خودروهای لوکس سوار میشوند و مسافرتهای خارجی
میروند، با خودم گفتم چرا من سوار ماشین خوب نشوم و چرا باید مثل پدرم از
صبح تا شب دنبال یک لقمه نان بروم. به هر حال تصمیم گرفتم سرقت کنم و الان
هم راضی هستم از تصمیمی که چند سال قبل گرفتهام.
چرا برای پول درآوردن دنبال کار آبرومندانهای نرفتید؟
دنبال کار آبرومندانه رفتم. مثلاً تصمیم گرفتم پلیس شوم، چون از دوران
کودکی علاقه زیادی به پلیس داشتم. آرزو داشتم لباس پلیس به تن کنم و حتی
برای ثبتنام رفتم، اما وقتی از نزدیک با پلیس آشنا شدم، پشیمان شدم.
چرا پشیمان شدی؟
چون حقوق پلیس به اندازه بخور و نمیر است. درست است درآمدش حلال و
شغلش هم آبرومندانه است، اما با این درآمد تا آخر عمر ۸ گرو ۹ است.
پس دنبال پولهای بادآورده بودید؟
واقعیتش گفتم من بلندپرواز بودم و میخواستم مثل دوستانم زندگی لاکچری
داشته باشم و وقتی هم فهمیدم آنها از راه سرقت پولدار شدهاند، من هم
تصمیم گرفتم تمام گذشتهام که خیلی هم آن را دوست دارم و به آن افتخار
میکنم، پشت سرم بگذارم و به دنبال دلم بروم.
گذشتهتان چه بوده که به آن افتخار میکنید؟
من ورزشکار حرفهای هستم، در رشته کیک بوکسینگ سالها کار کردهام،
حتی مقام قهرمانی استانی دارم، البته تحصیلات دانشگاهی هم دارم و در رشته
برق صنعتی تحصیل میکردم و ترم آخر به خاطر اینکه زود به آرزوهایم برسم،
تحصیلاتم را رها کردم و الان فوقدیپلم دارم.
به آرزوهایتان رسیدید؟
خب راضیام. مثلاً من دندانهایم را کامپوزیت کردم، اما الان شما
خبرنگاری، هزینه کامپوزیت دندانهایت را دارید؟ شما در سال چقدر به مسافرت
میروید، البته من نمیدانم، اما من همراه دوستانم هر زمانی احساس کنیم
نیاز به هواخوری داریم، برای تفریح به خارج هم میرویم.
پس درآمدتان خوب است؟
به هرحال سرقت منزل درآمدش خوب است. اکثر مردم طلا و جواهرات، پول و
ارزهای خارجی زیادی در خانهشان نگهداری میکنند و گاهی هم سهم ما
میشود.
معمولاً خانههایی هم بوده که رفته باشید، اما موفق به سرقت نشده باشید؟
بله. گاهی وقتها شانس با ما نیست و دست خالی برمیگردیم، البته اگر
وقت داشته باشیم، به هرحال با کم و زیاد برمیگردیم، چون خانههایی را
انتخاب میکنیم که معمولاً وضع مالی صاحبخانه خوب است.
معمولاً اول سراغ چه چیزی میروید؟
معمولاً اول سراغ گاوصندوق و کشوهای میز آرایش میرویم، وقتی چیزی پیدا نکنیم، سراغ وسایل دیگر هم میرویم.
چه وسایلی؟
در یکی از خانهها که برای سرقت رفتیم مقدار زیادی طلا و جواهرات از
داخل گلدان پیدا کردیم. صاحبخانه داخل خاک گلدان بزرگی که داشت، طلاهایش را
مخفی کرده بود، اما ما پیدا کردیم. یک بار هم از داخل فریزر و لابهلای
گوشتهای یخزده طلا و جواهر پیدا کردیم.
کی از زندان آزاد شدید؟
سه ماه قبل آزاد شدم و دوباره شروع به سرقت کردم، البته وقتی هم به مرخصی میآمدم، با دوستانم به سرقت میرفتم.
چند بار سابقه دارید؟
فکر کنم هفت بار.
چطور دستگیر شدید؟
در فرودگاه.
چرا فرودگاه؟
همراه دوستانم میخواستیم برای تفریح به دوبی برویم که پلیس رد ما را زد و وقتی میخواستیم سوار هواپیما شویم، ما را بازداشت کردند.
دیوید بکهامی که سارق شد
داوود سارق ۳۰ سالهای است که از یک سال قبل وارد جرگه خلافکاران شده.
او در بین دوستانش معروف به دیوید بکهام است، چون در دوران نوجوانی و
جوانیاش فوتبال را در پست هافبک حرفهای بازی میکرده و دوست داشته همچون
دیوید بکهام ستاره فوتبال انگلیس بدرخشد.
داوود، فوتبالیستی؟
علاقه زیادی به فوتبال داشتم و پدر و مادرم از دوران کودکی مرا به
باشگاه فوتبال فرستادند و من هم فوتبال را حرفهای دنبال میکردم و مربیانم
از من راضی بودند و استعدادم خوب بود. از آنجا که علاقه زیادی به دیوید
بکهام داشتم، در پست هافبک هجومی هم بازی میکردم، چون دونده خوبی هستم و
اسمم هم به اسم دیوید نزدیک است. دوست داشتم مثل دیویدبکهام بدرخشم و در
تیمهای اروپایی بازی کنم، اما الان سارق شدهام و آرزوهایم همه بر باد
رفت.
چرا بر باد رفت؟
از یک سیگار شروع شد. در بین دوستانم مشهور به دیوید بکهام بودم و
دوستانم به من حسودی میکردند، البته بعد از اینکه مسیر زندگیام تغییر
کرد، متوجه حسادت دوستانم شدم. میهمانی دعوت بودم، یکی از دوستانم به من
حشیش تعارف کرد. میخواستم کم نیاورم و کلمه «نه» را نگفتم و سیگار پر از
حشیش را گرفتم و کشیدم. اولش خیلی خوب بود و فضا رفته بودم و با دوستانم به
قول خودشان کیف میکردم، اما تا به خودم آدم، دیدم معتاد شدهام و بعد هم
که از تیم اخراجم کردند.
خانوادهات کمک نکردند اعتیاد را ترک کنید؟
خانوادهام خیلی آبرومند هستند. پدر و مادرم فرهنگی هستند و خیلی تلاش
کردند مرا ترک دهند، اما فایدهای نداشت و هر بار که ترک میکردم، دوباره
از طریق دوستانم آلوده میشدم.
درباره شیوه سرقتهایت توضیح بده؟
من زمانی که تصمیم میگرفتم سرقت کنم، فرقی نمیکرد با چه وسیلهای
باشم. با پای پیاده، اسکیت، دوچرخه یا موتورسیکلت، طعمههایم را معمولاً از
جلوی مغازههای طلافروشی یا صرافیها انتخاب و آنها را در مکان خلوتی خفت
میکردم و اموالشان را میگرفتم و بعد هم فرار میکردم.
اگر مقاومت میکردند؟
معمولاً همیشه تیزی همراه داشتم و وقتی سوژهام مقاومت میکرد تا تیزی
را به آنها نشان میدادم از ترس هر چه داشتند، تحویل میدادند.
عذاب وجدان نداشتید؟
به هرحال ما سارقها هم آدم هستیم و عذاب وجدان هم سراغمان میآید،
اما من برای اینکه آرامش بگیرم گاهی اوقات کارهای خیر هم انجام میدادم.
مثلاً تا الان برای آزادی چند زندانی کمک مالی کردهام تا آرامش داشته
باشم.
با پول دزدی کمک میکردید؟
بله. بهتر از این است که همه پولها را برای خوشگذرانی استفاده کنیم.
پس با پولهای سرقتی خوشگذرانی میکردید؟
بله. معمولاً الان مثل قبل نیست که همه سارقان به خاطر بدبختی و فقر
سرقت کنند. الان بیشتر سارقان به خاطر چشموهمچشمی، خوشگذرانی و تفریح
سرقت میکنند. دوست دارند مثل افراد پولدار زندگی کنند و خوش باشند.
چطور دستگیر شدید؟
با دختر جوانی دوست بودم و قرار بود باهم ازدواج کنیم، اما مدتی قبل
پشیمان شدم و وقتی فهمید، مرا لو داد، وگرنه من هیچ ردی از خودم باقی
نگذاشته بودم.
توصیههای یک سارق به شهروندان
یکی دیگر از سارقان پسر ۲۶ سالهای به نام شهروز است که چند سابقه
کیفری در پروندهاش ثبت است. او موبایل و کیفقاپ حرفهای است، اما میگوید
میخواهد این بار توبه کند و به همین دلیل به شهروندان هم توصیههایی دارد
تا کمتر گرفتار سارقان شوند.
شهروز، سابقه داری؟
بله چند باری به جرم موبایلقاپی و کیفقاپی دستگیر شده و به زندان رفتهام.
آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟
سه ماه قبل از زندان آزاد شدم و دوباره وسوسه شدم دست به سرقت بزنم.
چرا عبرت نگرفتی؟
درآمدش خوب بود و من هم عادت کرده بودم خوشگذرانی کنم و الان هم که تفریح و ماشین خوب سوار شدن پول زیاد لازم دارد.
درباره شیوه سرقتهایت توضیح بده؟
من موبایلقاپ حرفهای هستم، البته گاهی هم کیفقاپی میکنم. معمولاً
در کوچه و خیابانها با موتورسیکلتم دوردور میکردم و وقتی میدیدم فردی
موبایلی در دست دارد، از دستش میقاپیدم. اگر موبایلش قیمتی بود که چه بهتر
و اگر هم موبایل معمولی بود، در خیابان بعدی داخل سطل زباله میانداختم.
چه شد که سارق شدید؟
وقتی در یک محلهای زندگی میکنید که تمامی جوانانش یا خلافکارند یا
قاچاقفروشی میکنند، از بچههایی که در آن محل بزرگ میشود چه انتظاری
دارید. وقتی میبینید دوستان همسنوسالتان موتورسیکلت آنچنانی و
خودروهای گرانقیمت سوار میشوند، خب وسوسه میشوید سرقت کنید تا حداقل از
نظر مالی از آنها کم نباشید. الان یک کفش برند که بپوشید حداقل باید ۱۴،
۱۵میلیون تومان هزینه کنید، خب اگر سرقت نکنید، باید دو ماه کار کنید تا
بتوانید یک جفت کفش بخرید.
شما برای سرقت لباس پلیس میپوشیدید؟
گاهی میپوشیدم، چون وقتی لباس پلیس به تن داشتم و میدیدم مثلاً زنی
یا مردی داخل خودرواش تلفن همراه گرانقیمت دارد با موتورسیکلت به کنارش
میرفتم و با دست به شیشه میزدم. راننده وقتی لباس پلیس را میدید اعتماد
میکرد و شیشه را پایین میآورد و من هم در یک چشم بههمزدن گوشیاش را
میقاپیدم.
وقتی این بار آزاد شوید، دوباره سرقت میکنید؟
واقعیتش نه. خسته شدهام از بس که به زندان رفته و آزاد شدهام. توبه
کردهام و میخواهم وقتی آزاد شدم، کاسبی دست و پا و ازدواج کنم.
چه کار کنیم که کمتر گرفتار سارقان شویم؟
الان که توبه کردهام و میخواهم راه درست را در زندگیام انتخاب کنم،
چند توصیه به مردم میکنم تا کمتر در دام سارقان گرفتار شوند. تلفن
همراهتان را در دست نگیرید و سعی کنید هندزفری استفاده کنید. سارقان وقتی
گوشی را در دست شما ببینند به مارک گوشی نگاه نمیکنند که چقدر ارزش دارد و
در اولین گام از دست شما میقاپند، اما اگر گوشی شما در کیف یا جیب شما
باشد و از هندزفری استفاده کنید برای سرقت ریسک نمیکنند. مورد بعدی اینکه
افرادی که داخل خودرو هستند، چه راننده و چه سرنشین، باید درهای خودرو را
قفل کنند و شیشهها را بالا ببرند. معمولاً وقتی شیشهها بالاست سارقان
بیخیال میشوند، البته گاهی پیش میآید سارقانی سمج به بهانه سؤالی با دست
به شیشه خودرو میکوبند تا شانسشان را امتحان کنند. در بعضی موارد هم
سارقان تصادف ساختگی ترتیب میدهند تا نقشه سرقتشان را عملی کنند. مثلاً
با موتور یا ماشین آینه به آینه میکنند تا راننده از خودرو پیاده شود و
سرقت را انجام دهند.