شفا آنلاین- هر ساله با فرارسیدن دهم سپتامبر مصادف با 19 شهریور ماه روز جهانی پیشگیری از خودکشی در سراسر دنیا با هدف افزایش اطلاعرسانی در زمینه اقدامات پیشگیرانه ضروری برای کاهش نرخ قربانیان خودکشی مراسم ویژهای در کشورهای مختلف برگزار میشود.
همزمان با مراسم روز جهانی پیشگیری از
خودکشی شعار «یک جهان متحد است» به
عنوان شعار اصلی این مراسم به سازمانها، آژانسهای دولتی و افراد این
فرصت را میدهد تا سطح آگاهیهای خود را در مورد خودکشی، بیماریهای ذهنی
مرتبط با خودکشی و پیشگیری از خودکشی افزایش دهند. طبق آخرین آمار سازمان
جهانی بهداشت (WHO)، روزانه نزدیک به2000نفر به طور متوسط در جهان دست به
خودکشی میزنند.
دکتر سید مهدی حسنزاده روانپزشک در مورد روزجهانی پیشگیری از خود کشی
میگوید: از سال 2003 این نامگذاری توسط سازمان پیشگیری از خودکشی مطرح شد و
هر سال در این روز مراسم خاصی در سرتا سر دنیا انجام میشود به این منظور
که مردم، رسانهها و مسئولان بیشتر با خودکشی، علل و راههای پیشگیری از آن
آشنا شوند و به نجات جان میلیونها نفر کمک کنند.
وی با بیان این مطلب که طبق آمار سازمان بهداشت جهانی در سال 2000 یک
میلیون نفر در دنیا در اثر خودکشی جانشان را از دست دادهاند و حدود 27
میلیون نفر اقدام به خودکشی کردهاند میافزاید: تلفات ناشی از خودکشی از
جمع آمار جنگها و قتلها در هر سال بیشتر است و مسأله مهم این است که بسیاری
از این خودکشیها قابل پیشگیری هستند به شرط آنکه افراد جامعه آموزشهای
لازم را دیده باشند.
حسن زاده خاطرنشان میکند: در کشور ما تعداد زیادی از مراجعین به مراکز
مسمومیت مانند بیمارستان لقمان کسانی هستند که با خوردن قرص و سموم دست به
خودکشی میزنند همین طور تعداد زیادی از مراجعین سوانح سوختگی کشور کسانی
هستند که به قصد خودکشی دست به خود سوزی میزنند و پیشگیری از خودکشی تنها
به عهده یک سازمان خاص مانند وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیست بلکه
عزمی ملی میطلبد تا تلفات خودکشی و عوارض اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی آن را
کاهش دهیم زیرا اگر به عنوان مثال جوان 20 سالهای در اثر خودکشی از بین
برود که میتوانسته تا 75 سالگی زندگی کند حدود 55 سال عمر مفید از دست
رفته است و اگر فر ض بر این باشد که هر سال در دنیا 100 هزار جوان 20 ساله
خودکشی کنند این عدد به 5 میلیون و 500 هزار سال عمر از دست رفته میرسد که
در سطح جهان سرمایه عظیمی است. وی در مورد علل خودکشی یادآوری میکند:
خودکشی دارای علل متعددی است و تک علتی نیست ومعمولاً علل فرهنگی و اجتماعی
در این مسأله دخیل هستند به عنوان مثال در جامعه ما ازدواج تحمیلی،
اختلافات زناشویی، بیکاری، اعتیاد بخصوص شیشه و الکل خطر خودکشی را افزایش
میدهند.
حسنزاده در مورد علل روانی خودکشی میگوید: علل روانپزشکی عبارتند از:
«اختلالات انطباقی» که عبارتست از اینکه شخص با استرس بزرگی روبهرو میشود
و چون آموزشهای لازم را ندیده است نمیداند چگونه باید با این استرس کنار
بیاید، از این رو به فکر خودکشی میافتد. در مرحله بعد افسردگی اساسی،
بیماری دو قطبی و اختلالات روانپزشکی مطرح است همچنین در کشور ما و
کشورهای آسیایی برخلاف غرب مسأله تکانشگری ( یا بی قراری های منجر به بروز
رفتارهای هیجانی) بسیار مهم است یعنی شخص به طور آنی و لحظهای تصمیمی
میگیرد و آن تصمیم را بدون تفکر به اجرا میگذارد، به همین خاطر ما اگر
بتوانیم این تکانشگری را با آموزش و دارو کم کنیم میتوانیم نقش مهمی در
کاهش خودکشی داشته باشیم.
وی با بیان این مطلب که جوانان به دلایل مختلف خیلی کم حوصله شدهاند و
میخواهند همه چیز را در یک لحظه به دست بیاورند تأکید میکند: جوانان
سریعاً واکنش نشان میدهند و همین تکانشگری علت اصلی قتلها در کشور ما است،
به عنوان مثال وقتی در خیابان خودرو دو نفر با هم تصادف میکند یکی از
آنان با قفل فرمان به طرف مقابل حمله میبرد و او را از پا در میآورد، این
در حالی است که قصد کشتن او را نداشته است اما این تکانشگری باعث قتل و
پیامدهای جدی میشود. این استاد دانشگاه میافزاید: ازدیگرعلل پزشکی خودکشی
میتوان به ابتلا به بیمارییهایی مانند: ایدز، انواع سرطان و بیماریهای
صعب العلاج اشاره کرد. ژنتیک هم یکی از علل خودکشی در افراد است و
بررسیها نشان داده است که خودکشی از طریق ژنتیک به فرزندان منتقل میشود و
دیده شده است که در یک خانواده چند نفر دست به خودکشی زدهاند و کسی که
خودکشی میکند ممکن است هم ژن خودکشی را به ارث برده باشد و هم ژن افسردگی
را. البته داشتن این ژن به این معنا نیست که ما نمیتوانیم کاری انجام
دهیم.
وی در مورد باورهای غلط در مورد خودکشی میگوید: متأسفانه همیشه در اذهان
عمومی این تصور وجود دارد که تنها بیماران روانی دست به خودکشی میزنند،
در حالی که چنین چیزی نیست و دیده شده انسانهای سالم هم لحظاتی در طول
عمرشان به فکر خودکشی افتادهاند به طوری که بررسیها نشان میدهد هر آدم
سالمی حداقل یک بار در طول زندگیاش به فکر خودکشی افتاده است.
دومین باور این است که کسی حرف خودکشی را میزند این کار را انجام
نمیدهد. این مسأله از بقیه باورها خطرناکتر است. مسئولی تعریف میکرد که
مدتی بود یکی از کارمندها مدام از خودکشی میگفت و ما به او میخندیدیم و
این در حالی بود که هیچ کس فکر نمیکرد شاید حرفهای آن شخص جدی باشد و کسی
او را راهنمایی نکرد تا اینکه خودش را از بین برد، از این رو باید این
مسأله را جدی گرفت. سومین باور غلط این است که آدمهای ضعیف یا بیدین و
ایمان خودکشی میکنند که عملاً اینگونه نیست و ما به این مسأله به عنوان
یک بیماری نگاه میکنیم درست مانند کسی که دیابت دارد و باید درمان شود.
البته کسی که رابطه قوی با خدا داشته باشد تا حد زیادی در برابر خودکشی
مصونیت پیدا میکند.
حسنزاده در مورد نحوه انتشار خبر در رسانهها هم یادآوری میکند: انتشار
اخبارخودکشی از اهمیت زیادی برخوردار است و باید با احتیاط این خبرها
منتشر شود زیرا ممکن است باعث تشویق دیگران به این کار شود. چندی قبل
روزنامهها تیتر زدند که نوجوان شیرازی به دلیل اخراج از مدرسه دست به
خودکشی زد، درست است که مدیر مدرسه با اخراج این دانشآموز کار درستی انجام
نداده است اما علت خودکشی اخراج نبوده بلکه این بوده که از قبل این نوجوان
آمادگی این کار را داشته است منتها مدیر با علائم هشدار دهنده آشنا نبوده
است و اگرمسئولان آشنا بودند خودشان میتوانستند با شناسایی دانشآموز و
ارجاع او به روانپزشک از وقوع خودکشی پیشگیری کنند. یا چندی پیش یکی از
خبرگزاریهای کشورمان اعلام کرد که فلان دانشمند ژاپنی خودکشی کرده است و
این در حالی است که باید این خبرها را کمتر منتشر کنند از این رو نحوه
انتشار خبر خودکشی در رسانهها باید تابع قوانین و مقررات خاصی باشد و
مهمترین مسأله این است که نباید این خبرها تیتر شود بخصوص در مورد مشاهیر
باید نوشته شود فلانی فوت شده است و نباید روش خودکشی شرح داده شود زیرا
بد آموزی دارد و گاه دیده شده در خبرها میآید که فلانی برای خودکشی 100
قرص... مصرف کرده و این خبر عملاً به دیگران یاد میدهد که برای خودکشی از
این نوع قرص استفاده کنند. رسانهها باید مردم را آشنا کنند زیرا خودکشی
ممکن است هر لحظه در دور و برمان رخ دهد و پیشگیری از خودکشی یک وظیفه
همگانی است.
وی در پاسخ به این پرسش که مردم برای پیشگیری از خودکشی چه کاری میتوانند
انجام دهند خاطرنشان میکند: باید آگاهی و دانش عمومی مردم را از طریق
رسانههای گروهی بالابرد، افراد پر خطر را در اطرافمان شناسایی کنیم بخصوص
کسانی که به یکباره ساکت، کم حرف و گوشه گیر شدهاند و مدام از مردن و یأس و
ناامیدی حرف میزنند را تحت نظر بگیریم و به روانپزشک معرفی کنیم زیرا این
علائم، هشدار دهنده است. این استاد دانشگاه با بیان این مطلب که اکثریت
قریب به اتفاق مردم دنیا که مشکلات روحی دارند برای درمان به پزشکان عمومی و
غیرروانپزشک مراجعه میکنند میگوید: دلیل این مسأله به خاطر انگ دیوانه
بودن است آنها میاندیشند با مراجعه با روانپزشک به آنان انگ دیوانه بودن
بخورد و این در حالی است که پزشکان عمومی نمی توانند کمک زیادی به این
بیماران کنند آنان همه سؤالات جسمی را مطرح میکنند و از ابتلای بیمار به
ناراحتیهای روحی روانی غافل میمانند و اگر بیمار هم مشکلاتش را هم مطرح
کند پزشک او را جدی نمیگیرد.
وی میافزاید: چندی قبل بیماری به روانپزشک مراجعه میکند و میگوید من
میخواهم خودکشی کنم پزشک هم پاسخ میدهد خودکشی عرضه میخواهد و تو عرضه
این کار را نداری و بیمار برای اینکه عرضه خودش را نشان دهد جلوی چشم پزشک
یک شیشه قرص را میبلعد و دست به خودکشی میزند و از این موارد زیاد دیده
شده است.
از این رو پزشک باید بیمار را درست راهنمایی کند و او را به روانپزشک ارجاع دهد.
حسنزاده در مورد نقش دولت در پیشگیری از خودکشی هم تأکید میکند: دولت و
مسئولان برای پیشگیری ازخودکشی باید سازمان پیشگیری از خودکشی را در کشور
تأسیس کنند زیرا مردم به این سازمان نیاز دارند، به تلفن خط بحران 24 ساعته
نیاز دارند تا در شرایط بحرانی با آن تماس بگیرند و
مشکلات شان را حل کنند.