مطابق پژوهشی که اخیراً نتایج آن منتشر شده نوزادان و کودکان نوپایی که در معرض تماشای تلویزیون یا ویدئو قرار میگیرند رفتارهای حسی نامتعارفِ بیشتری از خود نشان میدهند، به فعالیتهای طبیعی بیعلاقه میشوند، دائماً در جستوجوی محرکهای شدیدتر در محیط پیرامونی بوده و جویای صداهای بلندتر و نورهای تندترند
شفا آنلاین>سلامت>دکتر هادی صمدی نوشت: قوای حسی ما محصول میلیونها
سال تکامل زیستی است. اما اکنون وارد جهانی یکسره متفاوت از آنچه با آن
سازگار شده بودیم، شدهایم.
به گزارش شفا آنلاین:امروزه ابرمحرکهایی مانند تلویزیون یا
گوشیهای همراه، بیشتر انسانها را محاصره کردهاند. به این ابزارها
ابرمحرک میگویند، زیرا حجم نامتعارفی از رنگها و صداها و موضوعات بسیار
جالب و سرگرمکننده را پشت سر هم به نمایش میگذارند. نتیجه آن هم چیزی
نیست جز اعتیاد به آن و بیعلاقگی به زندگی طبیعی، درست بسان اعتیاد به
موادمخدر در فردی که ترجیح میدهد به جای گشتوگذار در طبیعت و بالابردن
سطح متعارف برخی هورمونها با مصرف موادمخدر در یک محیط بسته تجربههای
شدید لذت را در کوتاهمدت تجربه کند.
مطابق پژوهشی که اخیراً نتایج آن
منتشر شده نوزادان و کودکان نوپایی که در معرض تماشای تلویزیون یا ویدئو
قرار میگیرند رفتارهای حسی نامتعارفِ بیشتری از خود نشان میدهند، به
فعالیتهای طبیعی بیعلاقه میشوند، دائماً در جستوجوی محرکهای شدیدتر در
محیط پیرامونی بوده و جویای صداهای بلندتر و نورهای تندترند. مطابق این
پژوهش، هر چه مواجهه کودک با صفحات نمایشگر در سنین پایینتر رخ دهد صدمات
حسی آن بیشتر است.
بهطور متعارف بازیهای فیزیکی و بهویژه بازیهایی
که دست در آنها نقش مهمی دارد باعث ایجاد و پیشرفت انواع جدیدی از تفکرات
در کودک میشوند. کمرنگ شدن این بخش در بازی کودکان باعث ضعف تفکر میشود و
وقتی جایگزین این بازیها، بمباران کودک با رنگها و صداهای صفحه نمایش
باشد تعامل حسی کودک با جهان نیز صدمه خواهد دید.
طی تکامل انحراف از
مسیرهای متعارف پدیدهای رایج بوده است، اما این تغییرات گاهی طی صدها و
بلکه میلیونها سال رخ دادهاند. تغییراتی که اکنون در یک سده گذشته شاهد
آن بودهایم و طی سالهای پیشرو و با ورود به جهان متاورس شدیدتر نیز
خواهند بود، در هیچ دوره از تاریخ تکاملی انسان همتایی ندارد. عوارض دقیق
این تغییرات در دهههای آتی است که مشخص خواهد شد، اما اکنون نیز میتوان
پیشبینیهایی داشت.
از یک منظر نوعی همتکاملی میان ژنها، فرهنگها و
تکنولوژیها در جریان است و احتمالاً در چند دهه آتی عموم افراد جامعه با
چنین ساختارهای حسی و تفکری جوامع انسانی را شکل میدهند و مفهوم «نرمال»
در آن زمان به نحوی اساسی متفاوت با امروز خواهد بود چنانکه از هماکنون
نیز تفاوتهای روانشناختی نسل زِد و نسل آلفا با نسلهای قبلی توسط
دادههای تجربی متعددی به ثبت رسیده است. بهعنوان نمونه، تنهایی در
انسانها رو به افزایش و متناظر با آن اندرکنش انسان با صفحات نمایش نیز رو
به افزایش است که به نوبه خود در مسیری بازخوردی، تنهایی را افزایش
میدهد.
از منظری دیگر تغییراتی در این حد گسترده در آنچه طی میلیونها
سال فرایندهای تکاملی در نوع انسان ابقا شده ممکن است به نیکزیستی او
ختم نشود. توجه کنیم که فرایند تکامل به نیکزیستن انسانها توجهی ندارد
زیرا «نیک» و «بد» و «رضایت» و «عدمرضایت» در جهان زیستی معنایی ندارند.
بنابراین
معقولتر به نظر میرسد که به راحتی با هر نوع تغییری که مد میشود همگام
نشویم. به توصیه قابل استنباط از این پژوهش گوش فرا دهیم و ساعات مواجهه
کودکان با صفحات نمایش را کم کنیم و درعوض ساعات بازیهای فیزیکی و جمعی
کودکان در محیطهای طبیعی را افزایش دهیم.
پژوهشگران این پژوهش معتقدند
نتایج این پژوهش میتواند به درک بهتری از بیشفعالی و اوتیسم نیز
بینجامد. مثلاً این پرسش مطرح است که ممکن است از علل افزایش بیشفعالی و
اوتیسم در جوامع، افزایش ساعات مواجهه کودکان با صفحات نمایشگر باشد؟!