عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس گفت: اقدامات وزارت بهداشت در جذب و نگهداری کادر درمان قابل قبول نیست و اگر ایران خالی از پزشک و پرستار شود، بدون شک در آینده نزدیک دچار آسیب خواهیم شد.
شفا آنلاین>سلامت>ملیحه منوری سردبیر و قائم مقام مدیر مسئول – عضو کمیسیون بهداشت و درمان
مجلس گفت: اقدامات وزارت بهداشت در جذب و نگهداری کادر درمان قابل قبول
نیست و اگر ایران خالی از پزشک و پرستار شود، بدون شک در آینده نزدیک دچار
آسیب خواهیم شد.
به گزارش شفا آنلاین:یحیی ابراهیمی افزود: یکی از چالشهای مهم امروز کشور که کمیسیون بهداشت و
درمان مجلس را هم به شدت را درگیر کرده، افزایش
مهاجرت پزشکان و پرستاران
ایرانی به سایر کشورها از جمله کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند امارات و
عمان است.موضوع مهاجرت در ایران امر شگرف و تازهای نیست. بیش از یک دهه
است که شاهد سیر صعودی مهاجرت متخصصان رشتههای مختلف هستیم اما همچنان
تمهیدی برای جلوگیری از مهاجرت توسط دولت اندیشیده نشده و برعکس شاهد
بیتفاوتی برخی از دولتمردان و طرفداران دولت جدید نسبت به این پدیده
خطرناک هستیم. نمونه این بیتفاوتی را میتوان دربرخی از اظهار نظرات با
سرفصل مشترک "هرکس نمیخواهد برود” هستیم. اما حالا کار به جای باریکی
رسیده و بخشی از بدنه متخصص و ضروری کشور از جمله کادر درمان و نیروی
انسانی حوزه فناوری هستیم که کشور را با مخاطراتی جدی در آینده مواجه خواهد
کرد. بر اساس آمارهای رسمی میزان خروج پزشکان بعد از کرونا و محدودیتهای
سفر دو برابر شده و این عدد حدود ۶ تا ۱۰ هزار پزشک در حوزههای مختلف
عمومی، متخصص و جدیداً فوق تخصص متغیر بوده است.عدم پرداخت فوق العاده
ویژه، اختلاف پرداختی دستمزد در مناطق برخوردار نسبت به مناطق محروم کشور،
اختلاف پرداخت بیمارستانهای دولتی نسبت به بخش خصوصی، وضع مالیات بر درآمد
پزشکان و کم توجهی به کادر درمان را از دلایل مهم خروج کادر درمان از کشور
است.بر اساس آخرین پیمایش رصدخانه مهاجرت، نیمی از پزشکان تمایل به مهاجرت
دارند. ضمن اینکه ۲۱ درصد از شرکتکنندگان در این پیمایش گفتهاند تا سه
سال دیگر از ایران مهاجرت میکنند. برخی هم گفتهاند حاضر به فعالیت در
مشاغل دیگر و حتی ردههای پایینتر در کشورهای دیگر هستند. نکته خطرناک
دیگر کاهش سن پزشکان و پرستاران مهاجر است که کشور را در تنگنای کاهش نیروی
متخصص جوان قرار داده و آینده این حوزه در کشور را تیره و تار میکند.
بررسیهای رصدخانه نشان میدهد پزشکانی که قصد مهاجرت دارند در همان
سالهای اولیه و پس از فارغالتحصیلی اقدام به مهاجرت میکنند. اما کادر
درمان کدام کشورها را برای ادامه فعالیت انتخاب میکنند؟ دادههای سالنامه
مهاجرت ۱۴۰۱ نشان میدهد، آمریکا، آلمان، فرانسه و بریتانیا مهمترین
کشورهای پذیرنده پزشکان ایرانی هستند. سال ۲۰۱۸ تنها در آمریکا ۲۹ هزار
ایرانی در بخش بهداشت و درمان فعال بودند. به عبارتی مقاصد مهاجرتی همان
کشورهای توسعهیافته هستند که نیروی آموزشدیده کشورهای در حال توسعه را به
کار میگیرند. گاهی با دادن امتیاز و گاهی بدون امتیاز خاصی برای مهاجران
این رویه طی میشود. آمارهای مهاجرتی زنگ هشداری است برای خالی شدن حوزه
بهداشت و درمان از نیروی انسانی مهارتدیده. پیش از این نیز محمد
رئیسزاده، رئیس کل نظام پزشکی کشور هم گفته بود نتیجه توجه نداشتن به
مشکلات حوزه درمان این است که در چند سال آینده پزشکی نخواهیم داشت.به گفته
او در رشتههای بسیار ضروری، جراح نداریم و مجبور میشویم برای برخی
درمانها با چند برابر هزینه، عزیزان را به خارج از کشور بفرستیم یا با یک
عقبگرد ۴۰ ساله واردات پزشک از هند، پاکستان و فیلیپین داشته باشیم.هرچند
به گفته دکتر علی جعفریان رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی تهران، حتی پزشکان
هندی و بنگلادشی هم دیگر حاضر نیستند به ایران بیایند. اما علیرغم تمام
شواهد موجود درباره کیفیت و کمیت مهاجرت، دولت بازهم اعتنای چندانی به این
فاجعه ندارد و مسئولان عموما با این ادعا که آمار مهاجرت کادر درمان
غیرواقعی و ساختگی است آن را چندان جدی نمیگیرند. بعنوان مثال سعید کریمی،
معاون درمان وزارت بهداشت در گفتوگو با خانه ملت، آمار مهاجرت کادر درمان
در فضای مجازی را غیر واقعی خواند و گفت: در حال حاضر تعرفه ویزیت پزشکان
متخصص در بخش دولتی ۳۷ هزار تومان اما در کشوری مانند عمان ۳ میلیون و ۵۰۰
هزار تومان است چگونه انتظار داریم با چنین اختلاف قیمتی انگیزه برای
مهاجرت ایجاد نشود. این یعنی ما کارمان ایرادی ندارد، بلکه روش مدیریت
بهداشتی دیگر کشورها وسوسه انگیز است. دولت ابراهیم رئیسی یا نمیداند یا
واقعا نمیخواهد بپذیرد که اوضاع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور
دیگر برای بخش اعظمی از مردم قابل تحمل نیست و حتی گروههای برخوردار
اقتصادی نیز برای یک زندگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نرمال ترجیح میدهند
تمام خاطرات خود را در یک چمدان خلاصه کرده و قید یار و دیار را بزنند. تا
وقتی که صورت مسئله درک نشود و خطر جدی گرفته نشود نباید انتظار داشت فرجی
حاصل گردد، بلکه باید مدام با این نگرانی زندگی کرد که بالاخره روزی خواهد
رسید که آتشفشان مصائب در ایران فوران کند و این مردم خسته و ناامید را
ببلعد. البته در صورت وقوع این مصیبت بازهم بعید است دولتمردان آن را جدی
بگیرند و به احتمال زیاد دلیل های تازهای خواهند تراشید که آنها را مثل
همیشه تبرئه کرده و جامعه را در جایگاه متهم بنشاند.