شفا آنلاین>جامعه>نوشتن شرح حال بیمار با جملات مختصر و کوتاه و با خطی زیبا و خوانا بر روی یک کاغذ یادداشت کوچک، مانند یک شناسنامه است که او را برای مخاطبش معرفی میکند. زمانی که روی کاغذ نوشته شده زن 32 سال دارد، بچه سومش چهارساله است، استخواندرد شدید دارد و جواب آزمایشهایش از کمخونی میگوید... میفهمی که دکتر «ونوشه بحرانی» پُستی را در اینستاگرام منتشر کرده و قرار است طبق شرح حال مراجعهکنندهاش از دلایل بیماری بگوید و شیوه درمان.
به گزارش شفا آنلاین:او در میدان عمل، دانش پزشکی را به علم جامعهشناسی پیوند زده و از چگونگی تأثیر فقر، نابرابری، توسعهنیافتگی و... بر روی سلامت جسمی و روانی افراد یک شهر میگوید؛ تأثیری که مستقیم و غیرمستقیم جمعیت زیادی را تحتالشعاع قرار میدهد. او میگوید در این دو سالی که در میان بلوچها حضور داشته و بیماران را ویزیت میکرده، تعداد زیادی از افراد مبتلا به سلیاک بودهاند و در تمام سالهای کاری و تحصیلیاش این میزان مواجهه با این بیماری را نداشته که در این دو سال در آنجا داشته است!
دکتر ونوشه بحرانی یکی از دغدغههایش مشکلات بهداشتی و کمبود امکانات درمانی در جنوب و جنوب شرقی ایران است و رنجهایی که مردمان جنوب از این نظر میبرند. او بهعنوان یک پزشک نهفقط به دنبال مطالبه رسانهای از دولت و وزارت بهداشت برای ایجاد حداقلی از برابری درمانی و بهداشتی میان استانهای ایران است که خود نیز شخصا نهتنها دراینباره صاحب دغدغه است بلکه گاهی به شهرستانها و روستاهای محروم سرکشی میکند و برای مسائل بهداشتی و درمانی مردمان مناطق محروم بهویژه کودکان و زنان در عمل گام برمیدارد.
بهتازگی او درباره شیوع برخی بیماریها در مناطق محروم در اینستاگرام خود ابراز نگرانی کرده و کوشیده دراینباره اطلاعرسانی کند. به همین بهانه با این پزشک جوان و خوشفکر گپی زدیم.
بهعنوان یک پزشک زن با چه چالشهایی در مناطق محروم مواجه هستید و چه چالشهایی دارید که که اگر در شهر دیگری طبابت میکردید، وجود نداشتند؟
نزدیک به سه سال است که هر ماه رفتم. 15 سفر به مناطق محروم جنوب شرق کشور داشتهام. در میان مردمانی که آنقدر فقیر هستند که پول ویزیت ندارند. از مراکز درمانی دورند و حتی کرایه راه ندارند. البته زنبودن من برای نزدیکشدن راحت به زنان برای معاینه و درمان است که مزیت حساب میآید. بسیاری از بیماریهای شایع آنجا با فرهنگسازی، آگهیرسانی و محرومیتزدایی قابل پیشگیری است؛ اما در عمل مسئولان بهداشتی آنجا کاری نکردهاند. درمانگاهی هم اگر هست، پزشک ندارد. آن جاها اشتغال نیست. مردم بهشدت فقیر هستند و با کولبری، سوختبری و... از لب مرز روزگار میگذرانند. اگرچه این رفتوآمد آنها به پاکستان و برگشت به ایران خود عامل شیوع برخی بیماریهاست، اما اصلیترین بیماری آنجا نوعی مالاریاست که از نیش پشه منتقل میشود.
در آنجا سلیاک بسیار رایج است. سلیاک یک بیماری خودایمن و ژنتیکی است که سیستم گوارش را به طور غالب درگیر میکند. این بیماری درمان قطعی ندارد و تنها برای پیشگیری از بروز عوارضی مانند کمخونی، فقر آهن، پوکی استخوان، سقط مکرر، مشکلات کبدی و کلیوی، یائسگی زودرس و سرطان روده باید حذف گندم از دستور غذایی صورت بگیرد؛ یعنی حذف هر محصولی که حاوی پروتئین گندم است. این در حالی است که حتی در ساخت بسیاری از داروها هم از پروتئین گندم استفاده میشود، غذاها که بماند.
برای تشخیص سلیاک به تست خونی و انجام آندوسکوپی نیاز است که امکاناتش در آنجا نیست و محدود است و پس از آن تحت نظر بودن مادامالعمر نیاز است برای بیماران سلیاک که متأسفانه چیزی در حد ناممکن است برای مردم حاشیهنشین و روستایی در آنجا.
شما شاهد اقدام جدی و عملی از سوی نظام پزشکی، شهرداری و دیگر نهادهایی که میتوانند از بروز بیشتر این بیماری جلوگیری بکنند، نبودید؟ چه اقداماتی مؤثر خواهد بود؟
ناقلان بیماری پشههایی هستند که در آبهای راکد و گندیده -که در آنجا بهوفور هستند- تخمگذاری میکنند. متأسفانه مسئولان در این سالها نه برای پرکردن این چالهها و حذف محیط آلوده اقدامی قابل قبول کردهاند و نه برای محرومیتزدایی، ایجاد اشتغال و رفاه مردم. حتی درباره شیوههای پیشگیری از انتقال این بیماری اطلاعرسانی نکردهاند. مردم حتی پول خرید پشهبندهای گران را برای همه اعضای خانواده ندارند؛ زیرا اکثر خانوادههای مناطق محروم پرجمعیت هستند و شبهای تابستان به خاطر فرار از گرما در فضای باز میخوابند. از پشهبند هم خبری نیست که دستکم مطلع باشند. مرکز بهداشت محیط و دانشکده علوم پزشکی در جنوب شرق کشور نیروی انسانی کم دارد. مراکز بهداشتی درمانی خالی از پزشک هستند. پزشک نیست در مراکز روستایی. فقط مسئول درمان هست. نظارت و حضور نیروها به صورت هفتهای یک بار در منطقه است که برای شناسایی بیماران و معرفیشدن برای درمان زیر نظر پزشک گشت میزنند. برای شناسایی بیمار هم با کمبود نیروی انسانی روبهرو هستند. نمیشود فقط اکتفا کرد که فردی مشکوک
به مالاریا باشد.
باید نیروی متخصص انسانی توانایی شناسایی بیماری از طریق نمونه خون زیر میکروسکوپ را داشته باشد. باید سمپاشی محلهای آلوده اتفاق بیفتد که نمیافتد. اینها همه به خاطر کمبود نیرو و امکانات است.
مالاریا از گذشته در مناطق محروم وجود داشته است؛ چه شده که بعد از گذشت دههها به جای ریشهکنی با افزایش شیوع طرف هستیم؟
پشه آنوفل ناقل مالاریاست. محل تخمریزی
این پشه در آبهای راکد است؛ ازاینرو پیشگیری شامل قطع زنجیره انتقال یا
خشکاندن آبهای راکد و استفاده از پشهبند و توری است. آموزش مردم
دراینباره ضروری است و آموزش نیاز به ایجاد حداقلی از رسیدگی به این مناطق
دارد. آبهای راکد در کوچه و محلهها رها هستند و ارادهای برای خشکاندن
این آبهای راکد و سرپوشیدهکردن فاضلاب نیست./شرق