مادر این دانش آموز میگوید: یک روز صبح بچه ام را به مدرسه شهید مطهری برده بودم؛ ولی همان روز مدیر مدرسه به من گفت که محمدطاها را به مدرسه نیاورید! من تعجب کردم و پرسیدم که آیا مدرسه تعطیل شده است؟ مدیر به من گفت که خیر؛ محمدطاها اخراج شده است؛ چون با بقیه بچهها دعوا میکند.
او در ادامه میگوید: من از مدیر مدرسه خواهش کردم که اجازه دهد تا
فرزندم به کلاسش بازگردد و از روش دیگری برای گوشزد کردن این مورد استفاده
کنند؛ ولی مدیر به من گفت که حتی درس محمدطاها نیز خوب نیست و معلمش هم از
او راضی نیست برای همین فعلا نمیتواند در مدرسه درس بخواند. من این ماجرا
که درس او خوب نیست را از معلم محمدطاها پیگیری کردم. او به من گفت: در
آن روز، چند تا از دانش آموزان شروع به کتک کاری با محمدطاها میکنند که
او برای دفاع از خودش با آنها گلاویز شده است. همچنین معلم به این موضوع
اشاره کرد که درس فرزندم رو به پیشرفت است و مشکلی از این بابت وجود
ندارد.
این مادر ادامه میدهد: من پیش مدیر مدرسه بازگشتم و تاکید کردم که درس بچه ام خوب شده است و اگر این روند دوری از مدرسه ادامه دار باشد ممکن است درسش افت کند. در آن حال، پسرم در حال گریه کردن بود و من نیز در حال التماس. در نهایت مدیر مدرسه پذیرفت که بچه ام به کلاس بازگردد؛ ولی معاون مدرسه آقای (ش) باز قبول نکرد!
این مادر در ادامه تاکید میکند: آن روز بچه را به خانه بردم؛ ولی روز بعد مجددا به مدرسه رفتیم و به آقای معاون (ش) گفتم که بچه ام حال خوشی ندارد و خیلی ناراحت است و از او مجددا خواهش کردم که اجازه بدهد فرزندم به کلاس درس بازگردد. او در نهایت به من گفت که پدر محمدطاها باید تعهدنامهای را امضا کند که دیگر با کسی دعوا نمیکند. درخواستی که غیرقابل پیش بینی بود و موجب شد ما تعجب کنیم. پسر من گریه میکرد و حالش بد شد و روی زمین افتاد. او را به مطب یک دکتر در نزدیکی خانه بردیم. با مقداری دارو به خانه بازگشتیم. بعد از دو روز مجددا محمدطاها را به مدرسه بردم و حالش را به کادر مدرسه نشان دادم که قانع شوند فرزندم به مدرسه بازگردد، ولی باز هم فایدهای نداشت. حتی نسخه پزشکی پسرم را نشان دادم، ولی باز هم گفتند قبول نمیکنند.
مادر محمد طاها با اشاره به اینکه حال فرزندش روز به روز بدتر میشد، میگوید: در نهایت یک شب فرزندم در خواب تشنج کرد. تا الان یک ماه و چند روز است که از این ماجرا میگذرد در بیمارستان امام حسین ع هستیم. بچه ام چشم هایش را که باز میکند با گریه و فریاد میگوید «من این کار را نکردم».
پدر محمد طاها نیز میگوید: ۳۸ روز است که فرزندم در آی سی یو است. دوستش که با او دعوا کرده بودند اخراج نشده، ولی فرزند من را از روی لج و لجبازی اخراج و به این روز انداختند. این اخراج در حالی است که معلم و مدیر مدرسه تاکید کرده بودند که محمدطاها میتواند به مدرسه بازگردد، ولی معاون مدرسه بر اینکه محمدطاها اخراج شده است تاکید داشت. طی این مدت هیچ کس از مدرسه اصلا حالی از فرزند من نپرسید تا یکی دو روز پیش که مدیر مدرسه با من تماس گرفته بود و میگفت که اگر هزینهای برای بیمارستان داشته اید از طرف اداره آموزش و پرورش این هزینهها پرداخت میشود.
گفتنی است، تماسهای تلفنی با مسئولان آموزش و
پرورش استان به نتیجه نرسید و تماسها را پاسخگو نبودند. در صورت پاسخگویی
اظهارات مسئولان نیز منتشر خواهد شد. / رکنا