برای کشور مقصد، مهاجرت پزشکان و کادر بهداشتی و درمانی مزایای متعددی دارد، در حالی که کشور مبدا، افراد ماهر و بسیار آموزشدیده را از دست میدهد.
شفا آنلاین>سلامت>مهاجرت نخبگان و
فرار مغزها پدیدهای بینالمللی است و روندی صعودی دارد. یکی از مصادیق
مهاجرت نخبگان، مهاجرت پزشکان و متخصصان بهداشتی است.
به گزارش شفا آنلاین:برای کشور مقصد،
مهاجرت پزشکان و کادر بهداشتی و درمانی مزایای متعددی دارد، در حالی که
کشور مبدا، افراد ماهر و بسیار آموزشدیده را از دست میدهد.
اکنون بیش از
یک دهه است که کمبود جهانی متخصصان سلامت بحران نامیده میشود و
برنامههایی برای رسیدگی به منابع انسانی سلامت برای غلبه بر این چالش در
سطح مجامع بینالمللی پیشنهاد شده است.
با وجود این، مهاجرت کارکنان سلامت
همچنان در حال افزایش است چنانکه امروزه در قریب به اتفاق کشورها،
سیستمهای بهداشتی در مدیریت جریان ورودی و خروجی کارکنان بهداشتی با چالش
مواجه هستند و افزایش مهاجرت کارکنان بهداشتی دستیابی به پوشش همگانی سلامت
در کشورهای در حال توسعه را تهدید میکند و بر ظرفیت آنها برای عرضه
مراقبتهای بهداشتی عادلانه و با کیفیت تاثیر منفی میگذارد.
پیشبینیها
حاکی است مهاجرت کارکنان مراقبتهای بهداشتی به کشورهای توسعهیافته، ناشی
از کمبود جهانی و تقاضای بالا، احتمالا در سالهای آینده هم ادامه خواهد
داشت. بیش از یک چهارم پزشکان و 16 درصد از پرستاران در کشورهای عضو سازمان
توسعه و همکاری اقتصادی متولد خارج هستند و بسیاری از کشورهای با درآمد
بالا به شدت به پزشکان آموزشدیده بینالمللی وابستهاند چنانکه بیش از یک
سوم پزشکان شاغل در بریتانیا مدرک پزشکی اولیه خود را در کشوری دیگر دریافت
کردهاند.
مهاجرت
پزشکان و متخصصان سلامت، پدیدهای پیچیده و چندوجهی است که توانایی عرضه
مراقبتهای بهداشتی کافی و عادلانه را برای بخش بزرگی از جمعیت جهان به خطر
میاندازد. این روند هم در کارایی نظام سلامت و هم در کیفیت خدمات نظام
سلامت تاثیر خواهد گذاشت.
با
این حال، منابع منتشر شده در مورد عوامل تعیینکننده افزایش مهاجرت پزشکان
از آفریقا، آسیا و اروپای شرقی و جنوبشرقی و اینکه چگونه آخرین بحران
اقتصادی یا پاندمی جریان مهاجرت متخصصان بهداشت را شکل داده، کمیاب است.
موج
جدید مهاجرت پزشکان و کارکنان سلامت بهویژه بعد از فروکش پاندمی کرونا در
جهان مشهود است، ایران ما هم از این روند مستثنی نیست با این تفاوت که
صداهای مختلف و متناقضی از نهادهای گوناگون اعم از تقنینی، اجرایی و نظارتی
و نیز صنفی شنیده میشود که از سردرگمی یا نادیدهانگاری موضوع در برخی
بخشها حکایت دارد و البته بر نگرانیهای پیشین میافزاید.
رئیس
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی میگوید: «متاسفانه امروزه درصد قابل
توجهی از استادان، پزشکان و نخبگان میل به مهاجرت دارند و در میان افراد
مهاجرت کرده، درصد ماندگاری آنها عدد بالایی است.» و رئیس کل سازمان نظام
پزشکی تصریح میکند: «باید چالش مهاجرت پزشکان و متخصصان را بپذیریم و تصور
نکنیم که آمارها و اطلاعات جوسازی یا دروغپراکنی است»، اما رئیس مرکز
بنیاد نخبگان ستاد کل نیروهای مسلح بیان میکند: «در حال حاضر آمار واقعی
و دقیقی از میزان مهاجرت نخبگان وجود ندارد و طبق آمارهای غیررسمی این عدد
در کشور ما کمتر از متوسط جهانی است.» نایب رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی
مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به تفاوتهای مهاجرت و میل به مهاجرت تاکید
دارد: «بررسی کارشناسی وضعیت نخبگان نشان میدهد که هنوز یک تصویر واقعی
از مهاجرت نخبگان در کشور وجود ندارد و نخستین اقدام لازم، تدوین آمارهای
دقیق از وضعیت مهاجرت نخبگان است.» ولی نایب رئیس اسبق کمیسیون بهداشت و
درمان مجلس شورای اسلامی تصریح میکند: «عدد و رقمهای مهاجرت وحشتناک است،
ما هر هفته که سراغ یکی از همکاران را میگیریم با خبر میشویم مهاجرت
کرده است.» وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز نظر دیگری دارد:
«بهعنوان یک کارشناس، نه بهعنوان یک وزیر میگویم؛ زیرا رئیس انجمن آموزش
پزشکی کشور هم هستم و به عنوان یک کارشناس در جلسات مختلف هم در خارج و هم
در داخل شرکت کردهام میگویم، پزشکان باید به جایی مهاجرت کنند که نیاز
وجود داشته باشد. امروزه در اروپا، آمریکا و کانادا نیاز پزشکی وجود ندارد.
از همکاران خود من چشمپزشکانی به کانادا رفتند و در حال حاضر اپتومتر
شدهاند چون کار چشمپزشکی به آنها نمیدهند… از جامعه پزشکی اگر کسی
مهاجرت کند، در اروپا، آمریکا، کانادا و انگلیس به او شغل نمیدهند مگر
اینکه کار دیگری انجام دهد. نمیتوانند آن کار پزشکی که داخل کشور انجام
میدهند، در خارج داشته باشند.» در جای دگر هم تاکید میکند: «موضوع مهاجرت
جراحان و پزشکان ایرانی بیشتر فضاسازی رسانهای است.»
آنچه
روشن است، از موضوع مهاجرت سپیدپوشان ایرانی و تبعات آن نمیتوان به راحتی
گذشت، از این رو در «دیدهبان سلامت» این هفته بر آن شدیم درباره موضوع
مهاجرت پزشکان و کادر بهداشتی و درمانی و پیامدهای آن با دکتررضا لاریپور،
مدیرکل روابطعمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی و دکترسیدمحمد
اکرمی، استاد ژنتیک دانشگاه علوم پزشکی تهران گفتوگو کنیم که مشروح آن را
میخوانید:
دکتر
لاریپور: میگویند که «ارض الله واسعه»، زمین خدا وسیع است و پدیده
مهاجرت فی نفسه چیز بدی نیست؛ یعنی اگر نمیتوانید در جایی زندگی معقولی
داشته باشید، مهاجرت کنید. اگر شرایط ناگواری دارید، مهاجرت کنید. پس
مهاجرت به ذات، پدیده غیرمعقولی نیست. نکته دوم اینکه مهاجرت پدیده دشوار و
سختی است؛ یعنی بهطور طبیعی هیچکس علاقه ندارد از کشور و وطنش جدا بشود و
رحل اقامت در کشور دیگری پهن کند. مجموع این دو را کنار هم بگذارید،
برآیندش این است که پدیده مهاجرت، پدیدهای طبیعی است اما آدمها بهطور
طبیعی نمیخواهند مهاجرت کنند.
نکته
سوم این است که افزایش مهاجرت ویژه جامعه پزشکی یا شاغلان حرف سلامت یا
کادر درمان نیست، در سایر رشتهها، سایر حرف و مشاغل هم مهاجرت هم رخ
میدهد ولی چرا پدیده مهاجرت در جامعه پزشکی بولد میشود؟ دلیلش ویژگیهای
انسانی و روابط اجتماعی جامعه پزشکی با مردم است. دو جنبه مهم زندگی هر
فرد امنیت و سلامت است. این دو ویژگی پایهای برای زندگی بشر بهوسیله
حاکمیت باید تامین شود و طبیعی است که کشورها برای این دو مقوله هزینههای
زیادی میگذارند.
عدم شایستهسالاری و عدم رعایت شان و حرمت جامعه پزشکی
دکتر
لاریپور: شاید آنچه در جامعه پزشکی امروز باعث مهاجرت شده، عدم
شایستهسالاری،شایستهگزینی و رعایت نکردن شان و حرمت این جامعه متناسب با
نیاز واقعی آن است. وقتی فردی در چند دهه گذشته طبیب میشد یا یکی از حرف
پزشکی را بر عهده میگرفت، ارزش و اعتبار متفاوتی داشت اما امروزه
عدمشایستهسالاری و بهگزینی آدمها برای مشاغل، به هر حال جامعه پزشکی را
آزردهخاطر کرده است و نخبگان کشور میبینند که وضعیت آنها مساعد نیست.
افزایش بیرویه ظرفیت پذیرش دانشجو در علوم پزشکی
دکتر
لاریپور: در سالهای اخیر حجم دانشآموختگان در رشتههایی مثل حقوق،
کشاورزی، رشتههای مهندسی و رشتههای علوم انسانی، باعث شد افراد دنبال
رشتههایی بروند که امنیت شغلی در آنها بیشتر است و داوطلب این رشتهها
زیاد شد. تصمیمگیرندگان و نظام اجرایی به جای اینکه بررسی کنند چرا
داوطلب زیاد شده، براساس تعداد افراد متقاضی استدلال کردند که چرا نباید
این حجم از آدمها که به هر حال نخبه هستند، وارد رشتههای مختلف پزشکی
شوند؟ بر همین اساس، در یک جمع محدود بدون در نظر گرفتن نظرات چهار رکن
اساسی نظام سلامت، ظرفیت پذیرش در این رشتهها را بی رویه افزایش دادند.
این عامل باعث شد افرادی که در محدوده آستانه فارغالتحصیلی و ورود به
بازار کار بودند، آینده خودشان را در معرض خطر ببینند.
راندن نخبگان
دکتر
لاریپور: اگر در کشور محیط و شرایط مناسبی فراهم باشد، چرا افراد باید
باید خارج از کشور بروند؟ میمانند همین جا و خدمت میکنند. واقعیت قضیه
این است که شاید نتوان این پدیده را «مهاجرت» نامگذاری کرد، این پدیده
«راندن نخبگان» از کشور است. ما این آدمها را که در بهترین سنین زندگی، در
اوج جوانی و شادابی و جذابیت، وقت و عمر و زندگیشان را گذاشتهاند و درس
خواندند، وارد دوران دستیاری میکنیم و میگوییم در قبال بهای بسیار ناچیز،
باید در ماه حداقل سیصد، چهارصد ساعت برای ما کار کنید. نوع نگاه به نوعی
بردهداری است. قبلا افراد این نگاه از بالا به پایین، بردهداری، لولینگ و
پادگانی را با سختیهای بسیار زیاد تاب میآوردند، به این امید که این
سالها میگذرد و به یک جایی میرسند، جایی که بتوانند درآمد مکفی و جایگاه
اجتماعی مقبول و احتمالا یک شرایط زندگی باثبات داشته باشند اما این
چشمانداز هم در حال حاضر برای آنها متصور نیست.
دکتر
جهانپور: بخشی از ابعاد موضوع در مورد آموزش پزشکی و مدیریت سلامت و حتی
کلانتر از آن، مدیریت آموزش عالی است که به مهاجرت یا افزایش مهاجرت منتهی
شده است، اما آیا واقعا آمار مهاجرت افزایش داشته یا در ادامه روند قبلی
است؟
نگاه سطحی سیاستگذاران و تکانههای تصمیمگیریهای خلقالساعه
دکتر
اکرمی: انسان موجود منفعتگرا و هوشمندی است و با یک حساب و کتاب، به
جمعبندی میرسد که تصمیمی بگیرد یا نگیرد. مهاجرت حتما تصمیم سختی است.
بالاخره تصمیمگیری برای دل کندن از خانه و کاشانه و رفت و آمد و تجربه یک
دنیای جدید سخت است اما در اینکه افزایش مهاجرت واقعیت دارد، شکی نیست.
متاسفانه نگاه تصمیمگیرندگان به این مساله سطحی است و تکبعدی به موضوع
نگاه میکنند.
تصمیمات
خلقالساعه و بدون کارشناسی به شدت آسیب زنندهاند. چند مثال بزنم که
ببینید چه خبر است؛ معاون وزیر ناگهان بخشنامه میکند که مرکز درمانی باید
در محلی باشد که کاربری درمانی دارد. منفعت این بخشنامه را شهرداری میبرد و
هیچ ربطی به وزارت بهداشت ندارد. بعد از چند وقت میگویند که این نظر، نظر
مشورتی بوده، لغوش کنید. تقریبا شش ماه طول میکشد. بعد که میروند لغو
کنند، تعدادی از دانشگاهها زیر بار نمیروند. خب مگر شما نمیدانید که
موسسات و مراکز درمانی ما چقدر است؟ کجاهاست؟ چرا این تصمیم قبلا گرفته
نشده؟ این تصمیمات واقعا عجیب و غریب است.
یا
ناگهان در کشور شیر خشک کم میشود، از طرفی مدام گفته میشود که جمعیت
کشور باید زیاد بشود، بعد میگویند برویم شیر خشک بیاوریم، هر کس با کد ملی
آمد، به او میدهیم. درحالیکه شیر خشک یک نسخه پزشکی است و ممکن است پزشک
بگوید این خانم به این دلیل، یا این کودک به این دلیل باید این شیر خشک را
استفاده کند اما الان به قول معروف میگویند حالا که میدهند، برویم
بگیریم مثلا با آن حلوا درست کنیم! با چنین تصمیماتی، کدام نظام میتواند
کار را پیش ببرد؟ تصمیمات خلقالساعهای که دولت در رابطه با بیمههای
سلامت میگیرد و بودجههایش را نمیبیند، ملاحظه کنید. خبری دارم مبنی بر
اینکه بیمه سلامت سال گذشته سی هزار میلیارد تومان مطالبه رسمی دارد. امسال
چقدر میشود؟ احتمالا پنجاه هزار میلیارد تومان؟ مصوبه آمده که مثلا دهک
یک و دو و سه را پوشش بدهید ولی بودجهاش تخصیص پیدا نمیکند. یا مثلا همین
موضوع ناباروری، ناگهان آقایان به جمعبندی میرسند بیمههای درمانی
خدمات ناباروری را پوشش بدهند در حالی که تصمیم، تصمیم کارشناسی دقیقی
نیست.
یک دفعه
یکی از مسئولان میآید و میگوید اینهایی که میروند خارج، به کار اصلی
خودشان نمیپردازند. متاسفانه اسم رشته تخصصی هم میبرند. بعد میگویند در
سطح پایینتری کار میکنند... آدم متاسف میشود که در چنین سطحی چنین
اشتباه استراتژیکی میکنند. معاون رئیسجمهوری مصاحبه میکند که عددهای
مهاجرت وحشتناک نیست. بعد از دو ماه میگوید نه، عددها قابلتامل است! خب
چه شد که شما ظرف دو ماه به جمعبندی رسیدید؟ تصمیم قبلی غلط و این
تصمیم درست است؟
بیسابقه
بوده که چهار مقام ارشد نظام سلامت؛ وزیر بهداشت، رئیس سازمان نظام پزشکی،
رئیس کمیسیون بهداشت مجلس و رئیس فرهنگستان علوم پزشکی در مورد ظرفیت
پذیرش دانشجو یک نامه بنویسند، در مورد ظرفیت نکته نظر واحدی را بگویند،
گروه دیگری در موردش تصمیم بگیرد و در آن گروه خود این افراد تصمیمگیر هم
حضور نداشته باشند و 25درصد افزایش ظرفیت بدهند. بعد میبینند در عمل
نمیتوانند، میروند و مصوبه مجلس میکنند. یعنی یک بار در شورای انقلاب
فرهنگی مصوب شده، یک بار در مجلس. عددها هم جالب است، قبلی 25درصد بوده،
دیدند جواب نمیدهد، این بار 12.5درصد در قانون برنامه هفتم آوردند. در
واقع تقسیم بر 2 کردند، چون خیلی کارشناسی بود تقسیم بر 2 کردند؟ اینها
فاجعه است.در نظر نمیگیرند که این کار یعنی شما نیروی کار مجانی برای
خارجیها فراهم میکنید. مثال دیگر این است که تصمیم میگیرند هزینه خرید و
آزادسازی مدرک ناگهان ده برابر بشود. غافل از اینکه برای کسی که به
جمعبندی رسیده باشد که برود، این واقعا شوخی است. یا مصوبهای میآید
بیرون که چند موضوع و رشته که طرح نداشته، ناگهان طرحدار بشود. وقتی افراد
تصمیم میگیرند وارد رشتهای بشوند، با حساب و کتابی است و ناگهان او را
در مقابل اتفاق جدیدی قرار میدهند. این کار هم خلاف قانون اساسی است، هم
خلاف حقوق عادی افراد. متاسفانه از این دست اتفاقات فراوان میافتد. در حال
حاضر فضا به گونهای شده که دغدغه مربوط به خودکشی و افسردگی را به شدت
جدی میبینیم. بیمارستان مهم ریفرال کشور ما در پایتخت بعد از ظهرها عمل
جراحی ندارد چون متخصص بیهوشی ندارد. هر چه هم بگوییم که اتفاق خاصی
نیفتاده، مشکلی حل نمیشود.
معضل مهاجرت جدی است
دکتر
اکرمی: موضوع مهاجرت هم جدی است. احساس میکنید عدهای نشستهاند فقط شلاق
را روی سر سیستم سلامت بلند کنند. کره جنوبی برای اینکه گردشگری سلامت خود
را راه بیندازد، هر سریالی میسازد یک جوری در مورد سلامت پوشش میدهد و
نشان میدهد که ما در این زمینه خیلی خوبیم. در ایران موضوع برعکس است؛
آقای کیارستمی معروف از دنیا میرود و نظام سلامت ما تخطئه و به شدت پررنگ
میشود. الان فقط 5 درصد متخصصان ما پردرآمد هستند که بالاخره تکلیفشان
روشن است. وقتی موضوع مالیات و زیرمیزی و ... در افواه عمومی میآید، نظام
سلامت ضایع میشود. چرا موضوع زیرمیزی دوباره دارد اتفاق میافتد؟ البته
حالا شکل دیگری پیدا کرده؛ قبلا تومان بود الان بحث دلار و سکه مطرح است.
همین
که میخواهند سازمان ملی مهاجرت در کشور
را زیرمجموعه نهاد ریاست جمهوری
تعریف کنند، نشان میدهد مهاجرت موضوع مهمی است. کاش آقای دکتر لاریپور با
عدد و رقم اشاره میکردند که مهم است.
اما و اگرهای قانون جوانی جمعیت
دکتر
اکرمی: قانون جمعیت اسفند 1399 به تصویب میرسد که به صورت آزمایشی و به
قول معروف هفت ساله، برویم انجام بدهیم و ببینیم چطور میشود. یکی از
موضوعات مهم جمعیت بحث مهاجرت است. شما ببینید ماده 62 مهاجرت چقدر کمرنگ و
ماده سقط درمانی 56 چقدر پر رنگ است. حتی قانونگذار میگوید که امارات
ولوج روح در جنین را بررسی کنیم در حالی که ما بعد از دو سال هنوز
نمیفهمیم یعنی چه؟ امارات ولوج روح را چطور بررسی کنیم؟
قانونگذاری کاریکاتوری
دکتر
اکرمی: رئیس مرکز پژوهشهای مجلس صراحتا در حضور رئیس مجلس شورای اسلامی،
گفت که شما میتوانید این قانون را با اصل 75 قانون اساسی رد کنید، بار
مالیاش، دیده نشده است. بعد در کجای عالم مرسوم است قانونگذار درباره
مثبت کاذب و منفی کاذب تست حرف بزند؟ جمله دیگری که ایشان گفتند این بود
که قانون در یک جایی فربه و در یک جایی لاغر است.
در
موضوع سقط جنایی، ماده را نگاه و با مورد مهاجرت مقایسه کنید. دولت موظف
است در خصوص مهاجرت داخلی و خارجی، چنان کند. خب الان دو سال گذشت، در آبان
1400 قانون ابلاغ شده ما الان آذر 1402 هستیم، آقای دولت، هر کس که مسئول
است، شورای انقلاب فرهنگی، مجلس شورای اسلامی، در مورد مهاجرت چه کردید؟
چکار میخواهید بکنید؟ البته من به شدت با این موضوع که باید جمعیت اضافه
بشود، موافقم و انشاءا... این اتفاق بیفتد، مشوق هم هستم ولی واقعا در این
چهل و پنج سال بعد از پیروزی انقلاب، در مورد قضیه سقط که بهصورت جنایی و
غیربهداشتی انجام میشود، چه حرکتی دیدید؟ هیچ برخوردی از هیچ نهاد
نظارتیای به این شکل دیدید؟ در مورد مهاجرت چه کردید؟ همه مسائل را رها
کردیم و چسبیدهایم به سقطدرمانی؟
چرا
مهاجرت اتفاق میافتد؟ سایر کشورها برای موضوع مهاجرت چه کارهایی کردند؟
فرمودند، امر مهاجرت خیلی بد و عجیب و غریب نیست اما باید در این باره فکر و
تحلیل کنیم و به جمعبندی برسیم. تصمیمات خلقالساعه و تکانههای
شدیدی که نظام سلامت در عرض این دو، سه سال اخیر میبیند، موضوعات بسیار
مهمی است. صندلی وزیر بهداشت در شورای عالی انقلاب فرهنگی حذف میشود، بعد
از دو سال میببینند که نه، مثل اینکه اشتباه کردند، برمیگردانند. واقعا
از دیدن این صحنهها به شدت متعجبیم.
به
نظر من آقایان باید بنشینند و تامل کنند. اگر صدای واحد از نهادهای
تصمیمگیر دربیاید، مشکلات حل خواهد شد. صداهای متفاوت و تصمیمات
خلقالساعه به شدت در سیستم تکانه ایجاد میکند و افراد به حدی میرسند که
یا خودشان یا تحتفشار خانواده و فرزندان و ... قید خیلی از چیزها را بزنند
و بروند. امیدواریم که این دقت نظر را به سیستم بدهیم که برگردند و اصلاح
کنند.
آقای
رئیسجمهور در یکی از مصاحبهها گفتند در مورد موضوعی تصمیم نگیرید مگر
اینکه ذینفعان موضوع هم نظر بدهند. متعجبم در موارد متعددی نظرات
انجمنهای علمی حتی بهعنوان مشورت و بازوی مشورتی متاسفانه گرفته نمیشود
با همان چوب تضاد منافعی که بالای سر همه نگه داشتند. از صاحبان فرایند،
از انجمنهای صنفی، از نخبگان چقدر نظرخواهی میشود و چقدر در تصمیمسازی و
تصمیمگیریها دخیل هستند؟
دکتر
جهانپور: از منظر حکمرانی سلامت یا حکمرانی خوب در سلامت به موضوع
پرداختید. نحوه حکمرانی روی جامعه پزشکی تاثیر میگذارد و فضا را به
گونهای شکل میدهد که مطلوبیت کاهش پیدا کند یا فضا به قدری نامطلوب
میشود که فرد ترجیح میدهد کشور را به قصد جای دیگری که در آن برای او
چشمانداز مثبت و بهتری ترسیم شده، ترک کند. در اینجا میخواهم یک بعد دیگر
را به نوعی جستجو کنیم؛ اینکه غیر از مهاجرت از مبدا ایران، یک پدیده
مهاجرت داخلی هم داریم. امروز مخصوصا در جامعه پزشکی، به نظر میآید
زنجیرهای از مهاجرت از محیط به مرکز، از بخش دولتی و دانشگاهی به بخش
غیردولتی و مهاجرت شغلی مشاهده میشود و واقعیتها فراتر از آن است که
بعضی دوستان در نهادهای مرتبط یا حتی غیرمرتبط به نوعی انکار میکنند.
افزایش هشت برابری درخواست گواهی برای رفتن به خارج از کشور در حوزه تخصصی و فوق تخصصی پزشکی
دکتر
لاریپور: به هر حال یک رودخانه جاری راهش را پیدا میکند، حالا به هر
شیوهای که فکرش بکنید و چه بسا همین الان برخی از کشورهای بسیار مهم دنیا
اصلا نه به دانشنامه نیاز داشته باشند نه به گود استندینگ و خیلی از این
مسائل هم شاید به راحتی در آینده نزدیک حل شود. پرداختن به این موضوع
بیشتر از بابت حس میهندوستی، پیشرفت آینده کشور و سرنوشت فرزندان این
مملکت است. بالاخره در آینده باید چکار کنیم؟ پزشکی به مثابه یک قله پر
افتخار خوداتکایی و شاید تنها قله خوداتکایی ما محسوب میشود که در طول
چهل، پنجاه سال گذشته به این توانمندی رسیده است و باید قدردان این نعمت
باشیم. شاید چون خیلی سهلالوصول و خیلی ارزان بوده، در مقاطعی به آن توجهی
نشده و شاید افرادی که دستاندرکار بودند، به هر دلیلی مسامحه کردند یا به
هر دلیلی فکر نمیکردند که آیندهاش این بشود. امروز مسائلی که در موردشان
صحبت میکنیم، گریبانگیر ما شده و نباید طوری باشد که سال آینده تعداد
فارغالتحصیلان یک رشته مثل رشته بیهوشی که واقعا رشته مهمی است، به حدی کم
باشد که با ذره بین دنبال آنها بگردیم یا به فرمایش آقای دکتر، در یک
بیمارستان ریفرال دانشگاهی مثلا بعد از ظهرها امکان انجام برخی از اعمال
جراحی نباشد. هدف از گفتن درباره مهاجرت، بیشتر آگاهسازی تصمیمگیرندگان
مهم و کلان کشور است که آگاه باشند با برخی از صنوف نخبه و متمدن کشور چه
کار باید بکنند؛ فرقی نمیکند که معلم، هنرمند، پلیس و قاضی باشد یا پزشک.
به هر حال همه اینها برای کشور نیاز است و توجه ویژهای میطلبد. متاسفانه
باید اذعان کنیم که طی سالهای گذشته، به موازات برخی تغییرات و اتفاقاتی
که در کشور افتاده و شاید مهمترین آنها مسئله اقتصادی باشد، وضعیت ویژهای
در کشور حاکم است. در طول پنج سال گذشته مثلا تعداد درخواستهای گرفتن
گواهی برای رفتن به خارج از کشور در حوزه تخصصی، فوقتخصصی و فلوشیپ بیش از
هشت برابر و تعداد درخواستها در همین مدت برای رشتههایی مثل پیراپزشکی و
مامایی بیش از ده برابر شده است. این درخواست در طی همین مدت برای
رشتههایی مثل داروسازی سه برابر و برای رشته دندانپزشکی بیش از پنج برابر
شده است.
مهمترین عوامل مهاجرت و راهکارها
دکتر
لاریپور: اگر بهطورکلی بخواهم درباره عوامل مهاجرت بگویم، مهمترین آنها
عوامل اقتصادی و معیشتی، کمتوجهی به جایگاه حرفهای شاغلان حرف بخش سلامت و
هجمههای فراگیر رسانهای، دلایل شخصی و خانوادگی و عوامل سیاسی و فرهنگی
است. این چهار عامل عمده خروج از کشور ماست. اما راهکار؛ مهمترین راهکار
به تناسب فهم درست و عمیق سیاستگذاران از مسائل حوزه سلامت کشور، جلوگیری
از هجمههای ناروای رسانهای و تبلیغات علیه جامعه پزشکی، حفظ شان و
کرامت جامعه پزشکی کشور، اجرای قانون و اسناد بالادستی در حوزه سلامت،
تسهیل فضای کسب و کار و وضع تعرفههای واقعی است. این تعرفه دستوری یکی از
آسیبزاترین قسمتها به فضای کاری پزشکان است. ارائه بستههای تشویقی به
فارغالتحصیلان جوان برای افزایش ماندگاری در کشور و بهویژه مناطق محروم و
بهبود وضعیت دانشجویان و دستیاران رشتههای پزشکی برای تشویق به ادامه
تحصیل نیز میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. بالاخره این افراد آینده خود را
در همین استادانشان میبینند. استادانی که برخی از آنها از عضویت در هیئت
علمی که زمانی آمال و آرزوی افراد بوده، خیلی جدی انصراف میدهند و الگوی
دانشجوی ما همین آدمی است که خارج میشود.
قرار
بود تعرفههای جزء حرفهای در بخش خصوصی و دولتی تناسبی داشته باشد،
حداقل در جزء حرفهای با هم برابر باشد. توجه ویژه به هتلینگ خوب باعث شده
امروز شاید بیمارستان به سختی خودش را بگرداند و دستش در جیب حرفهمند
سلامتش باشد. اگر در مورد صورتحساب بیمارستانی که برای مریضها صادر میشود
در دو دهه گذشته بررسیای انجام بدهید، میبینید قبلا وقتی یک عمل جراحی
در بیمارستان انجام میشد، حدود 50 درصد فیش مثلا چند میلیونی جراحی،
هزینهای بود که به پزشک پرداخت میشد و 50 درصد مابقی، هزینه هتلینگ،
دارو، تجهیزات و غیره بود اما طی بیست سال گذشته، تغییرات در این حد بوده
که این عدد به 7درصد کاهش پیدا کرده و در واقع به زیر 10درصد رسیده است.
هجمههای رسانهای علیه جامعه پزشکی وکادر درمان
دکتر
لاریپور: توقف هجمههای فراگیری که نسبت به جامعه پزشکی وجود دارد هم
مساله مهمی است؛ مثلا در حوزه مالیات. این در حالی است که یکی از بهترین
مودیان مالیاتی در کشور جامعه پزشکی است و طبق گفته آقایان مالیاتی بعد از
هتلداران، دومین جامعه پرداختکننده مالیاتی جامعه پزشکان است.
یکی
از موارد بسیار مهم که باید به آن توجه شود، نقش سیاستگذاران و حکمرانان
حوزه سلامت در تنظیم روابط شغلی در این حوزه است. در حوزه سلامت کسانی در
رشتههایی هستند که درآمدهای میلیاردی دارند و کسانی درآمدهای زیر ده
میلیون تومان دارند که دیگر از زیر خط فقر هم آن سوتر است. دلیلش چیست؟
تفاوت معنیدار است هم بین رشتهای هم درون رشتهای.
مجموع
مطالبی که گفتم، عواملی است که باعث شده امروزه انسان بهعنوان یک موجود
باهوش اجتماعی، بخواهد به سمت بازاری برود که نازکی کار را بخواهد و کلفتی
نان. چنانچه پزشکانی که دوست داشتند همچنان در حوزه پزشکی باشند، سمت و
سویشان را عوض کردند و به سمت کارهای زیبایی رفتند.آنهایی هم که
نمیخواستند وارد این فاز بشوند، از مرحلهای به مرحله دیگر حرکت کردند؛
یعنی از شغل پزشکی به مثابه کار درمانی از هر نوعش؛ چه زیبایی و چه درمانی،
خارج شدند و شغل دیگری را انتخاب کردند. این مهاجرت شغلی امروزه قابلاحصا
است، بهطوری که میبینیم فرد تمدیدی برای مطب نمیکند، ادامه فعالیت
حرفهای ندارد و مطبش را تعطیل کرده است. با تخمین نسبی میتوانیم در این
مورد نظر بدهیم؛ اگر بیش از نود و پنج هزار پزشک عمومی در کشور وجود دارد،
بیش از نیمی از آنها در کشور اصلا بهعنوان پزشک عمومی کار نمیکنند؛ یعنی
شاید حتی از گردونه طبابت هم خارج شوند. این عدد کمی نیست و این نکته
قابلتوجهی است.
نکته
بسیار مهم دیگر این است که یک پزشک بهطور طبیعی در سنین بالای سی و پنج
سالگی به یک نوع بلوغ کاری میرسد؛ تقریبا بیش از پانزده سال از سالهای
مفید کاریاش گذشته و به هر حال انتظاراتی دارد و چون این انتظارات برآورده
نمیشود، نارضایتی عمیق پیدا میکند. در طول سنوات گذشته، شاید میزان مرگ
خودخواسته و خودکشی در این گروه اینقدر افزایش پیدا نمیکرد. چرا؟ چون قبلا
نگاه آیندهنگرانهای وجود داشت؛ امید داشتند که این سختی سربازی، رزیدنتی
و سختی طرح تمام میشود و بالاخره به جایی میرسند اما الان آینده
نامطمئنی پیش روی افراد قرار دارد. همه اینها روی هم تلنبار میشود و کار
را به جایی میرساند که حالا یا با آن روش به زندگیشان پایان میدهند یا
بالاخره دچار عوارض جسمانی و روانی دیگری میشوند که عارضههای تحمل
سختیهای گذشته است، یا گزینه مهاجرت شغلی و مهاجرت به آن سوی آبها و...
را انتخاب میکنند.
بدون
تعارف مجموعه کشور در بالاترین سطوح باید بنشیند، تصمیمگیری کند و این
تصمیم خیلی ساده، واضح و روشن است. شاغلان در یک حرفه برای گذران زندگی
خودشان نیازهایی دارند؛ فضایی میخواهند و این فضا باید برای جامعه پزشکی
فراهم شود. هرچه این فضا تنگتر و فشردهتر باشد، انفجار محکمتر و
سریعتری رخ خواهدداد. در خاطرات مرحوم آقای هاشمیرفسنجانی میبینید که
در سی چهل سال گذشته، تمام عزیزان بزرگوار وقتی که مریض میشدند، به
کشورهای خارجی تشریف میبردند اما امروز که با شما صحبت میکنم، تقربیا
برای هیچ عمل جراحی و برای هیچ مداخله درمانیای نیاز نیست بیماران به
خارج از کشور بروند ولی چشماندازی نیست که این روال لزوما ادامه پیدا
کند.این مطلب هنوز برای خیلیها در حاکمیت جا نیفتاده و شاید به ما هم
ایراد بگیرند که چرا اینقدر پروپاگاندا میکنید، چرا اینقدر در این مورد
صحبت میکنید. علت این است که سفره درمانی مسئولان کشور از سفره درمانی
مردم جداست. اگر آنها هم مثل مردم در صفهای درمانی قرار میگرفتند و همین
عدد و رقمها را میپرداختند و جامعه پزشکی را که در کف جامعه در حال
خدمترسانی است، میدیدند، فضای ذهنیشان متفاوت میشد و درک میکردند که
عملا چه اتفاقی میافتد. متاسفانه افزایش ظرفیت بیرویهای که در
دانشکدههای علوم پزشکی ایجاد شده و مهمترین دلیل آن اشکالات وزارت بهداشت
و درمان و آموزش پزشکی در عدمایستادگی در مقابل این موضوع و تبیین حقایق
است، آموزش را دچار اشکال کرده است و در چند سال آینده این کیفیت و
توانمندی را هم از دست خواهیم داد.
دکتر
جهانپور: علل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بود، هست و احتمالا هم خواهد بود
ولی آنچه در سالهای اخیر روند رو به تزاید مهاجرت را در پی داشته، متغیر
اقتصادی است. میان این متغیرهای اقتصادی هم امالمصائب، تعرفه است؛ نوعی
فریز شدن تعرفه؛ اینکه سالهای متمادی افزایش تعرفه واقعی نباشد و همگام با
نرخ تورم و فاکتورهای اصلی اقتصادی کشور پیش نرود، عملا یک نوع فریز شدن
است.
دکتر لاریپور: هم امالمسائل است هم امالمصائب.
دکتر
جهانپور: نتیجهای که از بحث میخواهم بگیرم، این است که به هر حال این
نوع تعرفهگذاری هر روز و هر سال شیب درآمدی و شیب اقتصادی بین ما و
کشورهای همجوارمان را افزایش میدهد. بدون تعارف برخی از دوستانی که الان
به برخی کشورهای همجوار مهاجرت کردند، شاید قبل از این حتی برای یک هفته
اقامت هم این کشورها را انتخاب نمیکردند ولی الان برای کار و زندگی به
آنجا رفتند. این موضوع نشان میدهد که این فاکتور فراتر از فاکتورهای
اجتماعی و فرهنگی و سیاسی است و متاسفانه این نگاه نارسای مهار تورم در بخش
سلامت هم مضاف بر علت شده است.
تعرفه خدمات سلامت، امالمصائب و امالمسائل
دکتر
لاریپور: نرخ ویزیت در کشورهای همجوار ما مثل پاکستان، هند و افغانستان
بین هشت تا ده برابر است. این نرخ در کشورهای حاشیه خلیج فارس بیست و پنج
برابر و در کشور ترکیه و عراق نزدیک هجده برابر ماست. حالا این عددها ممکن
است تغییر هم کرده باشد. نکته بسیار قابلتوجه این است که نظام سلامت ما در
پیشگیری از هزینههای القایی با وجود بیمههای زیانده و ناتوان بسیار
ناتوان و بیعرضه بوده است. یک بار نشد بیمه به من بهعنوان طبیبی که نزدیک
بیش از یک دهه است کار میکنم، بگوید تو چرا اینقدر هورمون رشد نوشتی؟ مگر
چند درصد جامعه ما به هورمون رشد نیاز دارند؟ یکبار نشد که بپرسد آقای
دکتر، این همه آنتیبیوتیک تجویز کردی؟ چرا در نسخه تو سه نوع آنتیبیوتیک
وجود دارد؟ اینها وظیفه رگولاتوری درمان و بیمههاست؟
185
هزار همت هزینه دارویی کشور است. با تنظیمگری میتوانستند پنج هزار همت
کم کنند و به شاغلان حوزه سلامت بدهند. پنج هزار همت رزیدنت و اینترن و عضو
هیئت علمی ما را پوشش میداد. نکته مهم این است که باید به افسران حوزه
سلامت که در برجک نگهبانی دورتادور مرز ایران زمین خدمت میکنند، رسیدگی
شود.
منابع انسانی مهمترین ثروت جوامع
دکتر
اکرمی: چند نکته را اضافه کنم، بعد به این سوال جواب بدهم. اولا داریم چند
فکت را فراموش میکنیم. نیروی انسانی مهمترین ثروت هر نظام و جامعهای
است و این مساله دارد لوث میشود. اینکه کسی سخنرانی کند و بگوید که نخبگان
کشور بهخاطر حقوق بیشتر مهاجرت میکنند، حتما ضایعکننده کار است. من
عضو کمیسیون قانونی ماده بیست یکی از دانشگاهها هستم. از هر بیست دستور
جلسه که هر دفعه میآید، سه تا چهار دستور جلسه بستن آزمایشگاه است؛ یعنی
ضرب و جمعش واقعا نمیخواند. نکته بسیار خطرناک، فارغالتحصیل بیکار است.
هر جلسه بورد که شرکت میکنم، این موضوع را تکرار میکنم. این تصور که اگر
ظرفیت را کم کنیم ممکن است افراد بروند خارج درس بخوانند، به شدت
آسیبزننده است. انسانی که درس خوانده، به انتظارات و توقعاتی رسیده و
هزینههایش افزایش پیدا کرده است. وقتی که ببیند ضرب و جمعش نمیخواند،
تصمیم خطرناک خواهد گرفت؛ یا به راههای کسب درآمد نا مشروع فکر میکند یا
خدایی ناکرده کم میآورد.
آقایان
واقعا باید بیشتر فکر کنند که آیا رزیدنت با این ساعات کار و هشت میلیون
تومان حقوق میتواند در تهران زندگی کند؟ هزینه اجاره خانه و رفت و آمد و
خورد و خوراکش بیش از اینهاست. بعد تازه میگویید که متاهل هم باشد و
سیاستهای جمعیتی ترویج شود. در قانون به صراحت گفته شده که بالاترین ساعت
کار 176 ساعت است. دو برابر این تعداد ساعت را درخواست میکنیم، بعد رزیدنت
سال چهار برود به سال سه و سال دو فشار میآورد. تعارف که نداریم، طرف کم
میآورد و دچار آسیب میشود. این را نباید فراموش کرد.
راهحل
چیست؟ ببینید ما تجربه خوبی داشتیم؛ در قضیه واکسن کرونا، معاون اول مسئول
شد، قرارگاه درست کردند، همه آمدند پای کار و به یک تصمیم رسیدند و کار را
پیش بردند و نتیجه گرفتند. آیا در رابطه با سایر مسائل هم چنین رویکردی را
میبینید؟ سوال خیلی خوبی است که چرا کنسرو ماهی در ظرف یک سال سه بار
میتواند افزایش قیمت پیدا کند، لبنیات میتواند سه بار افزایش قیمت پیدا
کند ولی تعرفه یکبار در سال افزایش پیدا میکند؟ آن یکبار هم نامه بزنیم که
تورم در بخش سلامت مهار بشود. در رابطه با حقوق کارگر اتحادیه کارگری نظر
میدهد. بعد این حق را از نظام پزشکی میگیرند. آیا نظام پزشکی تافته جدا
بافتهای است یا از نهادهای مثلا خارج از کشور دستور میگیرد که ما باید
عکس نظرش عمل کنیم؟ یا یک شورای عالی بیمه سلامت درست کنیم که شان وزیر
بهداشت ما به اندازه شان کمیته امداد و نمیدانم تامین اجتماعی و نیروهای
مسلح... بشود و همان مصوبه شورای عالی بیمه سلامت را هم ببرید و دوباره چکش
کاری کنید. کارانهها را چرا با تاخیر میدهیم؟ چرا پول پزشک بابت زحمتی
که میکشد دیر پرداخت میشود؟ آیا تصمیمات خلقالساعه و تکانههای شدید،
اقتصاد است؟
اقتصاد همه چیز نیست
دکتر
اکرمی: اقتصاد همه چیز نیست. یک دفعه میگویند پولی در کشور نیست، بعد در
عمل فسادی صورت میگیرد، میگویند آقا پس پول کجا بود؟ به نظر من اگر
نهادهای نظارتی ما به روز باشند، کارآمد باشند، شرایط کشور به این ترتیب
نخواهد بود. قوانین، بازدارنده نیست. هر بار هم که نقدی بشود، متاسفانه
دوستان تعابیری را خیلی راحت بهکار میبرند: 1- تضاد منافع 2- سیاهنمایی
3- ضد نظام و 4- انکار کل مسئله.
مگر میشود کسی که دارد صورت مسئله را شفاف میکند و بعد راهحل برایش میدهد، دلسوز نباشد؟
پاک
کردن صورت مسئله که به راهحل نمیانجامد، اینکه رسما اعلام بشود اعداد
مربوط به جمعیت را نگویید، عددهای مهاجرت را نگویید، اینکه پرستاری در
دوران کرونا بیاید و مشغول کار شود و کرونا که تمام شد، اخراج شود، درد
است.
نکته
دیگری که میخواستم بگویم، غلبه شبهعلم بر علم است. فردی آمد و گفت من
هاریسون را میسوزانم، هیچکس با او برخورد نکرد در حالی که به نظر من
قرآن سوزاندن در اروپا، در راستا و در کنار موضوع هاریسون سوزاندن در
ایران است. این تعبیر شاید سخت و تلخ باشد ولی برقرار است.
چگونه
همان آقای هاریسونسوز میآید ادعا میکند که من صد سندروم داون را خوب
کردم و هیچکس با او برخورد نمیکند؟ بقیه هم میگویند که پس ما هم برویم.
خواهش من این است که بروید و چک بکنید، قیمت یک داروی اصطلاحا سنتی را با
یک داروی شیمیایی مقایسه کنید، قیمتشان چند برابر متفاوت است. یعنی آن آزاد
هست که هرچقدر دلش خواست قیمت بدهد. افتخارش هم این است که ما ویزیت
نمیگیریم. ویزیت نمیگیرند ولی دارو را هفتصد هزار تومان میفروشند.
اتفاقات عجیب و غریبی میافتد که مشابه نداشته است.
دکتر
اکرمی: موضوع مهاجرت پزشکان و کارکنان سلامت، جدی است. راهحل هم دارد.
خواهش میکنم تیتر بکنید چیزی که علاج ندارد، مرگ است. غیر از مرگ حتما همه
چیز علاج دارد. نیاز به همفکری، همدلی، دیدن وضع موجود، آیتمبندی کردن
مشکلات و اولویتبندی است و مشکل قابلحل است. آقایان نباید خیلی ساده
بگویند که مشکلی نیست. کمبود دارو هم نیست یا کمبود دویست دارو نیست، صد
دارو است. صورت مسئله را پاک نکنیم. به موضوع با درایت نگاه کنیم. حتما
باید جوانب امر دیده بشود. آقایان از گروههای مختلف بیایند کنار هم
بنشینند و تصمیم بگیرند. به نظر من صدای وزارت بهداشت در بانک مرکزی شنیده
نمیشود. صدای وزارت بهداشت در سازمان برنامه و بودجه شنیده نمیشود. صدای
وزارت بهداشت در شورای انقلاب فرهنگی شنیده نمیشود. اینها مسائل بسیار مهم
ماست که باید به آن توجه بشود و اگر نشود، آسیبها جدی خواهد شد.
موضوع اقتصادی مهم است اما همه چیز نیست. حتما اینکه کسی که در ایران
سینیور است، در خارج از کشور جونیور بشود، سخت است اما افراد به هم
اطلاعرسانی هم میکنند و فرد میگوید اگر بتوانم با حقوق اولیهام یک وام
مناسب بگیرم که یک خانه تهیه کنم، ماشین بخرم، همسرم راحت باشد، فرزندم
دغدغه مدرسه نداشته باشد، آن سختی را هم میپذیرم. صدای به قول معروف شکستن
آن هیبت و آن جایگاه را میشنویم و از اینکه آقایان نسبت به این مساله
دغدغه ندارند، متعجب میشویم.
دکتر
جهانپور: این موضوعی که آقای دکتر فرمودند، تعبیر میکنم به مداخله افراد
ناآشنا و بدون صلاحیت در سلسله مراتب سیاستگذاری در سلامت، آموزش و علوم
پزشکی و تعرفهگذاری و اقتصاد سلامت و حوزههای دیگر. این موضوع در فرایند
مهاجرت چقدر موثر است؟
دخالت افراد فاقد آشنایی و صلاحیت در تمشیت امور سلامت
دکتر
لاریپور: من اوایل صحبتم در مورد شایستهسالاری صحبت کردم. وقتی
شایستهسالاری نیست، یعنی غیرشایستهسالاری. غیرشایستهها همین کسانی
هستند که به خودشان اجازه دادند در هر زمینهای وارد شوند. واقعیت قضیه این
است که اگر در کشورمان که آن را یک کشور اسلامی میدانیم و مردم آن مسلمان
هستند، کسی در حوزهای که تخصص و آشنایی آگاهی نسبت به آن ندارد، دخالتی
کند، حالا اگر نگویم حرام شرعی مطلق، یک کار ایراددار از نظر شرعی انجام
داده است. در این که شکی نیست و متاسفانه افرادی که وارد این حوزه میشوند،
تدلیس میکنند.
در
ادوار تاریخی از زمان هخامنشیان تا زمان آل بویه، از زمان آل بویه تا زمان
دوره سلطنت پهلوی و بعد از آن، هر زمان افرادی در حاکمیت داشتیم که
مشاورانی در حوزههای مختلف انتخاب کردند که متخصص بودند و به این مشاوران
متخصص اعتماد کردند و در کارشان دخالت بیجا نکردند، در آن موضع پیشرفت
کردیم. حافظ میگوید: «بدین شعر تر شیرین ز شاهنشه عجب دارم/ که سر تا پای
حافظ را چرا در زر نمیگیرد؟» متاسفانه برخی از مسئولان، آدمهایی که در
مصدر بعضی امور قرار میگیرند و مدل گفتاریشان به سمت تملق و مداهنه پیش
میرود، آدمهای صله و مورد اعتماد خودشان قرار میدهند و میشود آنچه
نباید بشود. «یکی را میبردند، گفت که چه شد؟ گفت: اصبحت امیرا و امسیت
اسیرا؟ صبح امیر بودم و شب اسیر شدم. گفتند که آشپزخانه این لشکر شما را
صدها شتر میکشیدند، چه اتفاقی افتاد؟ گفت: کارهای بزرگ به مردمان خرد
فرمودم و کارهای خرد را به مردم بزرگ دادم. مردم بزرگ از کار خرد عار
داشتند و مردم کوچک از عهده کار بزرگ برنیامدند.» معادل این تعبیر را حضرت
علی(ع) دارد که میفرماید: «یستدل علی ادبار الدول باربع» دلالت میشود بر
عقبماندگی کشورها به چهار چیز: «التضییع الاصول و التمسک بالغرور و تقدیم
الاراذل و تاخیر الافاضل» شما وقتی اصل را رها کنید و به فرع بچسبید، وقتی
آدم دانشمند را بگذارید به کنار و آدم غیرمتعهد و غیرمتخصص را بیاورید
وسط، تکلیف روشن است.
خلاصه و جمعبندی من این که این راه که طی میشود، بازگشتپذیر است یا خیر؟ صددرصد!
و
اگر بازگشتپذیر است، مهمترین فاکتور چیست؟ تغییر نگاه حاکمیت و تغییر
نگاه حکمرانی به نظام سلامت. تولیت نظام سلامت، وظیفهاش را به درستی انجام
بدهد. هرگونه مداخله در تولیت، مثل خانواده است. شما وقتی اجازه بدهید در
خانواده هر کسی دخالت بکند، خانواده خیلی بسامان نخواهد بود. تولیت نظام
سلامت باید اختیار تولیتی خودش را دقیق و کامل و مرتب اعمال کند. جز اعتنا
به خرد جمعی، توجه به قانون بالادستی، راهحل دیگری نیست. دنیا بالاخره
اینها را تجربه کرده است.
تنها مرگ است که چاره ندارد!
دکتر
اکرمی: چیزی که چاره ندارد، فقط مرگ است و غیر از آن حتما چاره دارد. حتما
میشود برای حل این مشکل تدبیری اندیشید، بی شک ما تدابیر بسیار خوبی در
این چهل و پنج سال داشتیم که موثر واقع شده و مسئله را حل کرده و میشود به
راحتی از آنها استفاده کرد. باور کنیم که همه چیز را نمیدانیم و آنکه که
نمیداند که نمیداند، هم به خودش و آبرویش آسیب میزند، هم به مجموعه. من
گاهی احساس میکنم آقایانی که تصمیمات جدی باید بگیرند، اصلا باور ندارند
که این تصمیم چقدر میتواند مخرب باشد چون مشورت نمیکنند. در روایات داریم
که با مشورتتان خرد دیگران را به امانت بگیرید و استفاده کنید. تصمیماتی
که خلقالساعه برای کارهای یک شبه گرفته شود، قطعا بدون مشورت است. به نظر
من با دانشافزایی، همدلی و همفکری راحت این روند قابلاصلاح است. بپذیریم
که معضلی است و به تدبیر نیاز دارد و تدبیر به خرج دهیم. / هفته نامه سلامت