کد خبر: ۳۳۷۴۵۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۰ - ۰۹ دی ۱۴۰۲ - 2023December 30
واکنش ممتحنین به شرایط ابراهیم اما جای تأمل دارد، آنها هربار برگه امتحانی را با اجبار از زیر دست او می‌کشیدند و باتوجه به‌ ویژه‌بودن شرایط‌اش، زمان بیشتری را به او اختصاص نمی‌دادند.

شفا آنلاین>جامعه>-«به من گفت وقتی دستانت تا این حد ضعیف است، چرا دانشگاه آمدهای و درس می‌خوانی؟»

-«سر کلاس به من گفتند، سمعکت را دربیاور تا بهتر درس را بشنوی. معلول را چه به درس خواندن.»

به گزارش شفا آنلاین:این‌ها تنها بخشی از تحقیرهایی است که دانشجویان دارای معلولیت در مسیر تحصیلات عالی خود تحمل می‌کنند؛ رنجی که تلخی معلولیت را مضاعف می‌‌کند. تا جایی که برخی دانشجویان، از ادامه تحصیل منصرف می‌شوند و از اینکه زحمت کنکور به خود داده‌اند، پشیمان. درحالی‌که حق بر تحصیل، یکی از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی است اما به‌نظر می‌‌رسد این حق برای آنها به‌رسمیت شناخته نشده است؛ اگرچه روی کاغذ و در قوانین، حقوق این گروه از شهروندان به‌صورت کامل پیش‌بینی شده است. شاهدی بر این مدعا سخنان اخیر حمید طریفی‌حسینی، رئیس سازمان آموزش‌وپرورش استثنایی کشور است که از شناسایی بازماندگان از تحصیل به‌دلیل معلولیت یا بیماری خاص خبر داده و گفته بود که این افراد در بازه سنی ۶ تا ۱۱ سال قرار دارند. او البته آمار دقیق این افراد را اعلام نکرد. ماجرا البته به تحصیل در مدارس ختم نمی‌شود و دانشجویان دارای معلولیت نیز از مشکلات زیادی در مسیر تحصیل خود رنج می‌برند.

 

برگه امتحان را از دستم کشیدند

«ابراهیم» یکی از همین دانشجویان است. حرکات او کند است و گام‌هایش اندکی کج و معوج، بااین‌حال برای راه‌رفتن یا انجام امور دیگر، به کمک نیاز ندارد اما به‌دلیل کندی حرکاتش در نوشتن و ناتوانی برای پایان به‌موقع‌ آزمون‌های ترم، مشروط و دانشگاه نامه اخراج او را ابلاغ کرده است. با اینکه چندسالی از این ماجرا می‌گذرد، اما او همچنان به‌دنبال حقوق ازدست‌رفته‌اش است.

ابراهیم از مشکل ضعف و شل‌بودن عضلات در ناحیه دست‌وپا رنج می‌برد و دقیقاً به‌دلیل همین کم‌توانی جسمی، نگذاشته‌اند او تحصیل خود را در مقطع کارشناسی‌ارشد حقوق‌بین‌الملل در دانشگاه به پایان برساند. او می‌گوید: «معلولیت من مادرزادی است. مشکل من به‌حدی بود که اولین سال مدرسه حتی توان به‌دست‌ گرفتن مداد را نداشتم، چه برسد به نوشتن.» ابراهیم با سختی تحصیلات خود را تا پایان دبیرستان پشت‌سر می‌گذارد. آنطور که او می‌گوید، در دوران دانش‌آموزی نیز هیچ‌یک از اولیای مدرسه شرایط او را درک و تسهیل نمی‌‌کردند. اما مشکل اصلی او در مقطع کارشناسی‌ارشد شکل می‌گیرد. مسئله‌ای که از سال 1392 تاکنون حل‌نشده، باقی مانده و شرایط استرس‌‌آوری را برایش فراهم کرده است. ابراهیم تجربه تلخ و مکرر خود در زمان برگزاری امتحانات پایان ترم را به‌یاد می‌آورد. وقتی او به‌دلیل کندی حرکت در نوشتن نمی‌توانست مانند سایر دانشجویان در زمان مقرر برگه امتحانی خود را به ممتحن تحویل دهد؛ آن‌هم سوالات تشریحی رشته حقوق که پاسخ‌دهی به آن به‌دلیل تحلیلی‌بودن، زمان زیادی می‌برد. واکنش ممتحنین به شرایط ابراهیم اما جای تأمل دارد، آنها هربار برگه امتحانی را با اجبار از زیر دست او می‌کشیدند و باتوجه به‌ ویژه‌بودن شرایط‌اش، زمان بیشتری را به او اختصاص نمی‌دادند. ابراهیم می‌گوید: «برای حل این مشکل هربار به اساتیدم مراجعه می‌کردم و مسئله را برای‌شان شرح می‌دادم. آنها هم مثلاً برای کمک به من نمره 12 می‌دادند؛ نمره‌ای که تنها به‌اندازه پاس‌شدن درس فایده دارد درحالی‌که اگر ممتحنین مانعم نمی‌شدند قطعاً در بیشتر موارد نمره‌ای بیش از 12 کسب می‌کردم. این شیوه نمره‌دهی باعث شد که معدلم به حد نصاب لازم نرسد و 2 بار هم مشروط شدم. 3 مرتبه نامه اخراج من صادر شد اما هربار وزارت علوم، نامه برگشت به تحصیلم را صادر کرد اما اجرای این نامه منوط به تایید معاونت آموزشی دانشگاه است.» همه این مشکلات در شرایطی برای ابراهیم رخ داده است که او در زمان ثبت‌نام دانشگاه، کارت معلولیت خود را ارائه داده و حتی خارج از نوبت نسبت به ثبت‌نام اقدام کرده بود. ابراهیم پیش از مشروط‌شدن، نامه‌ای را خطاب به رئیس دانشکده خود نوشت و شرایط‌اش را شرح داد، به این امید که برگه‌های امتحانی را از زیر دست او نکشند. نامه‌ای که هرگز پاسخی به آن داده نمی‌شود. او ادامه می‌دهد: «به‌تازگی هم با آقای زلفی‌گل، وزیر علوم صحبت کرده‌ام و او دستور داده است که با من مساعدت شود، اما دانشگاه تهران این دستور را اجرا نمی‌کند.» او امیدوار است که بار دیگر بتواند وزیر علوم را ملاقات کند و مشکل‌اش حل شود. ابراهیم می‌گوید: «من از دانشگاه نزد دیوان عدالت اداری نیز طرح شکایت کردم، اما رأی دیوان به‌نفع دانشگاه و برخلاف مواد 24 و 9 قانون حمایت از حقوق معلولان و ماده 111 منشور حقوق شهروندی بود. همه این قوانین درمجموع تاکید می‌کنند که معلولیت فرد نباید مانع از تحصیل او شود.» بااین‌حال این تنها مشکل ابراهیم نیست. او در آزمون استخدامی سازمان تامین اجتماعی شرکت کرد و پذیرفته هم شد، اما در مرحله آزمایشات پیش از آغاز کار کمیسیون پزشکی، این سازمان او را به‌دلیل همین معلولیت رد و با عنوان‌کردن این موضوع که «تو فلج مغزی و ازکارافتاده کلی هستی»، او را از اشتغال و استخدام نیز محروم کردند. او می‌گوید: «شرایط به‌گونه‌ای‌است که گویی هیچ قانونی در حمایت از افراد دارای معلولیت در کشور وجود ندارد.»

البته ابراهیم تنها زخم‌خورده تیغ بی‌عدالتی در حوزه حق بر تحصیل افراد دارای معلولیت نیست.

 

حق تحصیل نداریم؟

 ماهان میرزاجانی هم یکی از افراد دارای معلولیت شدید است؛ جوان 22 ساله‌ای که ترم 7 مهندسی کامپیوتر را در یکی از دانشگاه‌های صنعتی کشور می‌گذراند. او به‌صورت مادرزادی دارای بیماری نادری است که به ضعف شدید عضلانی او منجر شده است. بااین‌حال او تا سن 14 سالگی زندگی عادی داشت تااینکه در کلاس ششم مبتلا به آنفلوآنزا می‌شود و بعدازآن، برای بهبود شرایط تنفسی‌اش به دستگاهی کمک‌تنفسی به‌نام (بای‌پپ) وابسته شد. به‌همین‌دلیل هم تردد او به دانشگاهی که به‌شدت از محل سکونت‌اش دور است،‌ توانفرساست. حتی در شرایط خاص مثل شیوع آنفلوآنزا،‌ آلودگی هوا یا کرونا، حضور او در هوای آزاد نیز می‌تواند سلامتی‌اش را به‌شدت با خطر مواجه کند. خودش دراین‌باره به هم‌میهن می‌گوید: «زمان کنکور میزان معلولیت‌ام را اعلام و مدارک پزشکی‌‌ام را در سایت، بارگذاری کردم، اما گفتند که می‌توانم کنکور بدهم. بیماری من شبیه بیماری SAM است، اما اندکی خفیف‌تر. مسیر دانشگاهم دور است. سال گذشته با هزار زحمت موفق شدم در یکی از دانشگاه‌های تهران میهمان شوم. این موضوع هم‌زمان شد با حوادث سال گذشته که کلاس‌ها برگزار نمی‌شد. درخواست کردم به یکی از دانشگاه‌های تهران انتقالی بگیرم، اما تاکنون موفق نشده‌ام و تحصیل من با مشکل جدی مواجه شده است. این درحالی‌است که فرزندان هیئت‌علمی به‌راحتی انتقالی می‌گیرند. البته دانشگاه مبدأ همکاری‌ زیادی با من داشت؛ در زمان کرونا توانستم از آموزش مجازی استفاده کنم و حتی برای تغییر رشته با من همراهی کرد. در زمینه انتقالی اما این دانشگاه‌های مقصد هستند که بهانه‌جویی می‌کنند و اجازه نمی‌دهند انتقالی بگیرم.» برخی از مسئولان دانشگاه به ماهان می‌گویند، برای انتقالی‌گرفتن باید در دوران دانشجویی دچار معلولیت می‌شدی. ماهان می‌‌گوید: «آیا برای افراد بیمار یا معلول نباید در دانشگاه‌ها صندلی اختصاص داده شود؟ آیا ما حق تحصیل نداریم؟ یکی از اساتید دانشگاه با من همدردی کرد و گفت که در دانشگاه‌ها برای افراد دارای معلولیت هیچ امکاناتی وجود ندارد. قرار بود جلسه کمیسیونی توسط سازمان امور دانشجویان تشکیل شود، اما هنوز جواب آن مشخص نیست و من بلاتکلیفم. رشته من کامپیوتر است و نیاز به حضور در کلاس‌ دارم به‌همین‌دلیل ضروری است که در یکی از دانشگاه‌‌های تهران ادامه‌تحصیل دهم، اما به‌جای این اقدامات برای من جزوه می‌فرستند.»

 «یکی از اساتید به من گفت، وقتی دستانت تا این حد ضعیف است، چرا درس می‌خوانی؟» این حرف استاد، پسر جوان را به‌شدت رنجانده است. بسیاری از اساتید حتی حاضر نمی‌شوند به او وقت اضافی بدهند تا امتحانش را تمام کند. مسئولان به او گفته‌اند که یا باید انتقالی بگیرد یا درخواست برگزاری دوره‌های مجازی کند درحالی‌که او به هر دو این شرایط نیازمند است. ازطرف‌دیگر هیچ دانشگاهی انتقالی او را نمی‌پذیرد. این درحالی‌است که نه تاکسی‌های اینترنتی فردی با شرایط او را می‌پذیرند، نه توان مالی برای استفاده مکرر از این تاکسی‌ها را دارد. ازطرف‌دیگر استفاده از سامانه مخصوص معلولان به‌دلیل مشکلات این سامانه، کمتر امکان‌پذیر است. ماهان می‌گوید: «بهزیستی هم تنها پاسخی که می‌دهد، بی‌پولی است اما به‌موقع از ما استفاده تبلیغاتی می‌کنند. حتی یکی از دانشگاه‌های تهران به او می‌گوید که برای یک‌ترم میهمان‌شدن، باید 9 میلیون تومان بپردازد. این درحالی‌است که خانواده ماهان توان پرداخت چنین مبالغی را ندارند.»

همه این تبعیض‌ها و ناکارآمدی‌ها در حوزه حمایت از حقوق معلولان درباره تحصیل، در شرایطی رخ می‌دهد که براساس بند (ث) ماده یک قانون حمایت از معلولان، بر دسترس‌پذیری تاکید شده و این واژه به این شکل تعریف شده است: «‌اقداماتی که با هدف ایجاد محیط بدون مانع و قابل‌دسترس برای مشارکت افراد دارای معلولیت در تمام حوزه‌های زندگی و فراهم‌آوردن فرصت برابر برای آنها در برخورداری از امکانات زندگی اجتماعی، همانند سایر افراد، انجام می‌شود. دسترسی شامل؛ سامانه (سیستم) حمل‌ونقل، محیط فیزیکی، اطلاعات، آموزش‌وپرورش، فناوری (تکنولوژی)، اشتغال، منابع مناسب ارتباطی و رسانه‌ای است.» ازسوی‌دیگر کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت که ایران نیز آن را مورد پذیرش قرار داده و به تصویب مجلس نیز رسیده است، در بند (غ) مقدمه خود «اهمیت دسترسی به محیط فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، فیزیکی، بهداشت، آموزش، اطلاعات و ارتباطات در جهت توانمندکردن افراد دارای معلولیت، در بهره‌مندی کامل از تمام حقوق بشر و آزادی‌های بنیادین» را مورد تاکید قرار داده است. این کنوانسیون امروز یکی از قوانین موضوعه کشور محسوب می‌شود. ازطرف‌دیگر طبق ماده 9 قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت، سازمان بهزیستی کشور موظف به فراهم‌کردن شرایط تحصیل آموزش عالی رایگان برای افراد دارای معلولیت است. باتوجه به این قانون می‌توان نتیجه گرفت به‌طریق اولی وزارت علوم نیز باید شرایط حضور و استفاده از آموزش را برای دانشجویان دارای معلولیت در دانشگاه‌های دولتی و غیردولتی فراهم آورد و بخشنامه‌، دستورالعمل و آیین‌نامه اجرایی مورد نیاز برای تسهیل شرایط حضور و تحصیل این افراد را فراهم کند.

 

حمایت نمی‌شوند

سهیل معینی، مدیرعامل انجمن باور و کنشگران حوزه معلولان که خود نابیناست، درباره شرایط دانشجویان دارای معلولیت و مشکلاتی که این گروه با آن دست به گریبان‌اند، به هم‌میهن می‌گوید: «یکی از مشکلاتی که افراد دارای معلولیت دارند این است که بسیاری از آنها که در دانشگاه غیردولتی پذیرش شده‌اند، شهریه‌های‌شان به‌صورت مرتب پرداخت نمی‌شود. این مسئله سال‌هاست که ادامه دارد. درواقع اجرای ماده 9 قانون حمایت از حقوق معلولان بعضاً با مشکل مواجه است. براساس این ماده، سازمان بهزیستی شهریه دانشگاه افراد دارای معلولیتی را که در دانشگاه‌های غیردولتی قبول شوند،‌ پرداخت می‌کند. این ماده از سال 83 در قانون جامع حمایت از حقوق معلولان مقرر و اجرا شد و در قانون حمایت از حقوق معلولان مصوب1396 تکرار شد. ما موضوع را در سازمان بهزیستی پیگیری می‌کنیم و مدتی هم مشکل کمتر شد، اما دوباره ماجرا از سر گرفته شد. دلیل این موضوع هم نبود هماهنگی میان دستگاه‌های دولتی است. تا پیش از اجرای این قانون، بهزیستی موظف به پرداخت شهریه این افراد نبود و بنیه مالی بسیاری از آنها هم تحصیل در دانشگاه‌های پولی را ایجاب نمی‌کرد.» او ادامه می‌دهد: «هر حکمی، آثار مثبت و منفی خود را به‌دنبال دارد. این مقرره باعث شد تا بسیاری از افراد دارای معلولیت وارد مقطع آموزش عالی شوند اما این شرایط، زیان جمعی را نیز به‌همراه داشت. به‌این‌معنی که به‌ویژه در سال‌های اخیر بسیاری از دانشگاه‌های دولتی به‌دلیل سنگینی هزینه‌ها و کاهش انگیزه‌های تحصیلی میان افراد دچار کمبود دانشجو شدند و با شرایطی آسان دانشجو می‌پذیرند. این دو مسئله در کنار هم باعث شد سطح دانش میان برخی افراد دارای معلولیت کاهش یابد. ازطرف‌دیگر این قانون باعث شد با افزایش تعداد افراد دارای معلولیت با تحصیلات عالی، گروه بزرگتری از آنها بتوانند به مشاغل بهتر دسترسی یابند. همچنین میزان مشارکت اجتماعی این افراد به‌دلیل افزایش سطح سواد اجتماعی، افزایش یافت. بنابراین به‌صورت‌کلی حکم درست بود و آثار مثبت آن بیش از تبعات منفی بود.» براساس اعلام او، در سال‌های اخیر اما مشکل دیگری ایجاد شده، به‌طوری‌که به‌دلیل پرداخت شهریه دانشگاه این افراد توسط دولت و شرایط آسان دانشگاه‌های پولی برای پذیرش دانشجو، استقبال این گروه از شهروندان از تحصیلات دانشگاهی نیز افزایش یافته است، درنتیجه این بخش با کمبود بودجه مواجه شد: «بودجه این بخش برای بهزیستی همچنان قابل تامین است. اما گاهی برآوردهای بهزیستی متناسب با مبلغ مورد نیاز نبوده است. نبود هماهنگی میان دستگاه‌ها برای اجرای این مقرره نیز مشکلی دیگر در مسیر پرداخت شهریه این افراد است که باعث شده برخی دانشجویان دارای معلولیت، برای پرداخت شهریه دچار مشکل شوند و در مواردی دانشگاه به‌دلیل تامین نشدن شهریه از ثبت‌نام آنها خودداری کرده است و آنها مجبور شده‌اند مکرراً به بهزیستی مراجعه کنند.» او با اشاره به سایر مشکلات مرتبط با پرداخت شهریه دانشجویان عنوان می‌کند که این مشکلات هرگز به‌صورت کامل حل نشده است.

 

حمایت نمی‌شوند

«مشکلات دانشجویان دارای معلولیت تنها به مسائل مالی ختم نمی‌شود.» این را معینی می‌گوید و ادامه می‌دهد: «ما از بدو تصویب قانون حمایت از معلولان به‌دنبال آن بودیم که وزارتخانه‌های مرتبط با مقطع آموزش عالی را به‌سمت تدوین دستورالعمل‌های مربوط به حمایت از افراد دارای معلولیت سوق دهیم. مثلاً ضروری‌ است منابع آموزشی دانشجویان نابینا به‌صورت کتب صوتی یا با خط بریل، تدوین شود. مرکز رودکی وابسته به سازمان بهزیستی، اقدام به تهیه کتب صوتی می‌کرد که بعدازمدتی این مرکز از چارت سازمان بهزیستی حذف شد. مدتی دانشگاه تهران دراین‌خصوص فعالیت کرد، اما به‌طورکلی ضعف منابع آموزشی این افراد همچنان وجود دارد و تدبیر مشخصی برای آن نشده است. امتحان‌دادن این افراد در دانشگاه نیز مشکل دیگری است که برای آن چاره‌اندیشی نشده است.» او  می‌گوید: «وقتی من دانشجو بودم هم مشکلاتی وجود داشت؛ گاهی کارمندان آموزش به فرد نابینا کمک می‌کردند تا پاسخ امتحانات را بنویسد، گاهی نیز برخی اساتید اجازه می‌دادند دانشجویی دیگر به دانشجوی نابینا دراین‌زمینه کمک کند و برخی اساتید اجازه نمی‌دادند و شائبه تقلب ایجاد می‌شد. درواقع بخشنامه حمایتی مشخصی برای حمایت از این گروه دانشجویان هرگز وجود نداشته است.» او با اشاره به در دسترس نبودن بسیاری از دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها برای دانشجویان معلول می‌گوید: «این مشکل به‌ویژه در دانشگاه‌های غیردولتی که معمولاً دارای ساختمان‌های استیجاری هستند، جدی‌تر است. برخی دانشجویان ناچارند برای تردد از خانواده کمک بگیرند. ما تاکید کردیم که براساس قانون، دانشگاه باید دسترس‌پذیری ساختمان مدنظر قرار دهد یا دست‌کم کلاس فرد دارای معلولیت را به‌جای طبقات بالا در طبقه همکف برگزار کنند. اما همکاری دانشگاه‌ها دراین‌خصوص کاملاً اختیاری است.» مدیرعامل انجمن باور با اشاره به سایر مشکلات معلولان در مقاطع تحصیلی دانشگاهی ادامه می‌دهد: «در دانشگاه‌های بین‌المللی و دانشگاه‌های غربی، دفتر امور دانشجویان دارای معلولیت وجود دارد که یک بسته خدماتی را در اختیار این گروه از دانشجویان قرار می‌دهد. مثلاً فردی به‌عنوان راهنما، دانشگاه را به دانشجوی تازه‌وارد نابینا نشان می‌دهد تا بتواند به‌صورت مستقل تردد کند. برای منابع آموزشی فرد نابینا نیز براساس تکنولوژی روز تمهیدات خاصی در نظر گرفته شده است. برای تحصیل دانشجویان دارای معلولیت، امکانات حمایتی وجود دارد اما در کشور ما اینطور نیست.» معینی وضعیت دانشجویان ناشنوا را اسف‌بارتر می‌‌داند: «در کشورهای پیشرفته دانشجویانی با این شرایط، مترجم زبان دارند، هزینه‌های مترجم را نیز سازمان‌های حمایتی پرداخت می‌کنند. این درحالی‌است که چنین تمهیدی در دانشگاه‌های ما وجود ندارد. تنها واحد دانشگاهی که دانشجویان ناشنوا در آن تحصیل می‌کنند، واحد دانشگاه آزاد فرشتگان است که برای آنها مترجم وجود دارد. به‌صورت‌کلی دانشجویان دارای معلولیت با مشکلات عدیده و جدی در حوزه دسترس‌پذیری مواجهند.»

 

آموزش‌وپرورش؛ اولین متهم

بهروز مروتی، مدیر کمپین حمایت از معلولان هم با انتقاد از وضعیت آموزشی افراد دارای معلولیت، به هم‌میهن می‌گوید: «به‌طورکلی در حوزه آموزش‌وپرورش با مشکلات بسیاری مواجهیم. جهان به این سمت حرکت می‌کند که با بسترسازی مناسب، افراد دارای معلولیت در مدارس عادی تحصیل کنند. اما مسئولان ما به این موضوع توجه نمی‌کنند. ما شاهد تبعیض نسبت به معلولان هستیم و این گروه از محصلان از تحصیل در مدارس عادی، جا می‌مانند. همین موضوع در دوران دانشگاه نیز به‌شکلی دیگر نمود می‌یابد. به‌این‌معنا که با دانشجویان دارای معلولیت بعضاً برخورد مناسبی نمی‌شود. یکی از دانشجویانی که می‌شناسم به‌دلیل شرایط موجود به مرحله ترک ‌تحصیل یا انصراف از دانشگاه رسیده است؛ زیرا دانشگاه او مناسب‌سازی نشده است.» او با بیان اینکه آمار دقیقی از تعداد ترک ‌تحصیل یا بازماندگی از تحصیل‌ افراد دارای معلولیت نداریم،‌ می‌گوید: «بااین‌حال بسیاری از دانش‌آموزان دارای معلولیت، از تحصیل باز می‌مانند. دلیل این معضل را نیز می‌توان مواردی مانند مناسب‌سازی نکردن مدارس،‌ نبود سرویس ویژه برای این دانش‌آموزان، ناتوانی خانواده‌ها برای تامین هزینه‌های مرتبط با تحصیل دانش‌آموز معلول و ثبت‌نام نکردن در مدارس، ‌عنوان کرد.» او با انتقاد از نبود فرهنگ‌سازی در جامعه نسبت به رفتار مناسب با افراد دارای معلولیت، از دانشجوی کم‌شنوایی می‌گوید که توسط استاد خود مورد تحقیر قرار می‌گیرد. استاد از سر تمسخر به این دانشجو توصیه می‌کند که «اگر می‌خواهی درس را درست بشنوی،‌ سمعکت را دربیار»، گفتاری که به‌شدت این دانشجوی جوان را متأثر کرد. این درحالی‌است که به گفته مروتی، در کشورهای پیشرفته آموزش و فرهنگ‌سازی در حوزه افراد دارای معلولیت از مدارس آغاز می‌شود اما در کشور ما حتی یک‌درس به این موضوع اختصاص داده نشده است و این بی‌اطلاعی، معلم و استاد دانشگاه را نیز در برمی‌گیرد.

 

ترک تحصیل و خانه‌نشینی

مدیر کمپین تاکید می‌کند که حمایت از معلولان مدارس و دانشگاه‌ها، اطلاعات مناسبی در حوزه معلولیت و نیازهای افراد دارای معلولیت ندارند و این موضوع باعث ایجاد مشکلات عدیده برای دانش‌آموزان و دانشجویان می‌شود: «با تمام پیگیری‌ها و تلاش‌هایی که کنشگران این حوزه انجام می‌دهند اما هنوز اتفاق قابل‌توجهی در حوزه حمایت از این افراد به‌ویژه در زمینه تحصیلی نیفتاده است.» مروتی که از ناحیه پا با مشکل مواجه است و از ویلچر استفاده می‌کند، یکی از دلایل ترک تحصیل خود را مناسب‌سازی نکردن فضای آموزشی و نبود همکاری ازسوی مسئولان مربوطه برای برگزاری کلاس‌ها در طبقات پایین عنوان کرده و می‌گوید: «معتقدم مهم‌ترین علت بی‌توجهی به حمایت از افراد دارای معلولیت،‌ وجود نگاه منفی نسبت به آنهاست. این نگاه معلولیت را به‌معنای ناتوانی مطلق تعبیر می‌کند و درک نمی‌کند که این افراد به‌عنوان انسان از حقوقی مانند مناسب‌سازی و برخورداری از امکانات ویژه برخوردارند. نیاز افراد دارای معلولیت در همه جهان یکسان است. اما مسئولان ما این حقوق را به‌رسمیت نمی‌شناسند. ما بسیار این جمله را شنیده‌ایم که «معلول درس بخواند یا کار کند که چه اتفاقی بیفتد؟». ما با این زخم‌زبان‌ها بارها و بارها ازسوی مردم،‌ برخی خانواده‌ها یا مسئولان مواجه می‌شویم. آنها گمان می‌کنند که معلول باید خانه‌نشین باشد. روز 12 آذرماه (روز جهانی معلولان)، مهم‌ترین حرکت مسئولان ما آن بود که برای ابراز همدردی، روی ویلچر بنشینند. درحالی‌که افراد دارای معلولیت، قانون حمایتی خاص خود را دارند که باید اجرا شود اما متاسفانه چنین نشده است. نگاه مسئولان ما به این افراد آن است که این گروه، شهروند درجه چندم هستند، بنابراین شرایط معلولان مورد توجه مسئولان نیست.» او می‌گوید: «آموزش‌وپرورش درحوزه معلولیت از نظر آموزش ندیدن و فرهنگسازی نکردن، فراهم نکردن امکانات تحصیلی برای این گروه و استخدام نکردن این گروه برخلاف ماده 15 قانون حمایت از معلولان، دارای رتبه اول درخصوص تضییع حقوق افراد دارای معلولیت است. وقتی این نهاد مهم چنین عملکردی دارد، از سایر سازمان‌ها چه‌توقعی می‌توان داشت؟»/هم میهن

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: