منصوری تأکید کرد: اکنون این پرسش مطرح میشود که درآمدهای این کشور به کجا روانه شده است؟ در حقیقت سرمایه این کشور به علت برونسپاری فعالیتهای صنعتی به سمت کشورهایی نظیر چین، هند و... سرازیر شد. البته یکی از مسائل اصلی و مهمی که این روزها کشورهای لیبرالدموکراتیک و لیبرال اقتدارگرا مانند آمریکا و چین با آن مواجه هستند توجه بیشتر به راندمان سرمایه است تا بازدهی کار. همچنین در ادامه این نشست، شادی بزرگ، پژوهشگر اقتصاد، توضیح داد: کلیات این کتاب اصلیترین مبحث مطرحشده در علم اقتصاد به نام منحنی فیلیپس را به چالش میکشد. به این صورت که در منحنی فیلیپس گفته میشود تورم و بیکاری به دو دلیل رابطه عکس دارند. نخست آنکه وقتی در جامعه بیکاری وجود داشته باشد، درواقع تهدیدی همهجانبه برای نیروی کار از طرف کارفرما ایجاد میشود و این موضوع نظام انگیزشی برای نیروی کار ایجاد میکند که همیشه بخواهد تلاش کند که کار خود را حفظ کند. از سویی دیگر وقتی بیکاری وجود نداشته باشد اتفاقی که خواهد افتاد این است که افراد برای تعیین دستمزد، قدرت چانهزنی بیشتری دارند که این موضوع فشردگی بازار کار را فراهم میکند و در ادامه نیز افزایش دستمزدها باعث افزایش تولید و قیمتها و در نتیجه تورم میشود. او با اشاره به ایدههای این کتاب درخصوص مقوله بیکاری افزود: براساس نخستین ایده این کتاب بیکاری امری طبیعی است اما در ادامه بیکاری با استناد به دلایلی که مطرح میشود دیگر طبیعی نیست؛ چراکه فرد بیکار ارتباطش با شبکههای کل قطع میشود و نهتنها شانس را برای اشغال ندارد بلکه بسیاری از شانسهای دیگر نیز از او گرفته میشود. ثانیا به باور این کتاب بیکاری مانند یک ویروس گسترش پیدا میکند. در حقیقت به علت بیکاری، قدرت خرید کاهش پیدا میکند و این امر در ادامه میتواند هزینه بسیاری را به علت رکود و کاهش رشد اقتصادی به جامعه تحمیل کند.
در ادامه، محسن محمدیایوانکی، پژوهشگر و کارشناس حوزه صنعت با اشاره به لزوم ایجاد شغل در کشور گفت: با وجود اینکه در ایران و خصوصا در دوران پسا جنگ تحمیلی صنایع انرژیبر و مبتنی بر گاز توسعه داده شد اما متأسفانه اشتغال اندکی در کشور ایجاد شد. در حقیقت به همان نسبت که صنایع انرژیبر مانند صنایع شیمیایی مبتنی بر فلزات اساسی، سهمشان از صنعت صعودی است؛ صنایع پرکاربری مانند نساجی و غذایی و امثالهم نیز سهمشان از صنعت نزولی است. محمدیایوانکی با اشاره به دو مسیر پیشرو تأکید کرد: مسیر نخست این است که بهطور کامل نگرشمان را به سیاست صنعتی کشور تغییر دهیم و اشتغال را پررنگ کنیم و به سمت صنایع دارای شغل بالا حرکت کنیم. مسیر دیگر آن است که به گفته پاولینا چرنوا در کتاب «در دفاع از تضمین شغل»، باید مشاغل عمومی را توسعه دهیم. در حقیقت ما در کشور انبوهی از بیابانها و اماکن را در اختیار داریم که میتوانیم در صنایع خود از آنها استفاده کنیم. از سویی دیگر جمعیت کشور به سمت کهنسالی پیش میرود؛ بنابراین از این جنس شغلها باید ایجاد شود./شرق