کد خبر: ۳۳۶۹۶۲
تاریخ انتشار: ۰۷:۳۰ - ۲۹ آذر ۱۴۰۲ - 2023December 20
در حمام عمومی بودم که گفتند خانواده ای از سرخس به خاطر من به مشهد آمده اند. دیدم خانمی جوان با فرزندش پیش من آمد و از من خواست که گلوی بچه اش را باز کنم. من هم در همان حمام این کار را برایش انجام دادم و همین برایم بلا شد چون از همان موقع درگیر این کار شدم.
شفا آنلاین>سلامت>به «معصوم بندی» معروف است. خانه اش در یکی از کوچه پس کوچه های حاشیه شهر در منطقه قلعه ساختمان قرار دارد، وقتی به خانه اش می رسم، چند نفری را می بینم که پشت در حیاط طوسی رنگ خانه او ایستاده و منتظرند. در حیاط چهارطاق باز است و پرده ای سرمه ای رنگ از وسط حیاط کشیده شده است. هر کس که نوبتش می شود به آن سمت پرده هدایت می شود تا معصوم خانم آن طرف پرده او را معاینه کند.
به گزارش شفا آنلاین: زن جوان فربه ای مقابلم ایستاده است. سر صحبت را با او باز می کنم و وقتی درباره چگونگی کار معصوم خانم از او سوال می کنم، می گوید: کارش خیلی خوب است اما حقیقتش را بخواهید من خودم شخصا برای مراجعه نیامده ام چون می ترسم؛ الان هم برای مشکل مادرم آمده ایم. زن جوان از مادرش که پیرزن 70 ساله ای به نظر می رسد، می خواهد که مرا راهنمایی کند. پیرزن که برعکس دخترش ظاهر نحیفی دارد، همان طور که مشغول درست کردن چادر روی سرش است، رو به من می گوید: من حدود 30سال است که مشتری معصوم خانم هستم. نوه هایم را هم بارها پیش او آورده ام و حال همه شان خوب شده است. نوه هفت ماهه ای داشتم که شب ها مدام بیقراری می کرد. به عروسم پیشنهاد دادم  که او را پیش معصوم خانم بیاوریم، اما عروسم به این چیزها  اعتقادی نداشت و می گفت این افراد خودشان از قبل یک چیزی داخل آستین شان می گذارند و به شما نشان می دهند که از گلوی شما درآورده ایم. با وجود این، وقتی نوه ام را پیش   معصوم خانم آوردیم، از گلویش تخمه آفتاب گردان درآورد و بعد از آن حال نوه ام کاملا خوب شد. همان طور که گرم صحبت با پیرزن هستم، معصوم خانم با صدایی بلند می گوید: نفر بعدی. پیرزن صحبت هایش را قطع می کند و به آن سمت پرده می رود تا معاینه شود. پس از 5دقیقه انتظار، کار پیرزن تمام می شود. پرده را با دستش پس می زند و  و رو به من می گوید: شب ها آب دهانم را نمی توانستم قورت بدهم و خیلی اذیت می شدم الان از دهانم یک تکه استخوان و مغز بادام در آورد! سپس با عجله من و همکارم را به سمت معصوم خانم هدایت می کند. وقتی همکارم روی صندلی معاینه می نشیند، معصوم خانم چند ضربه به پشت او می زند و کمی گلویش را ماساژ می دهد. سپس دستکش های پلاستیکی یک بار مصرفش را در دست می کند و دستش را در دهان همکارم فرو می برد و با یک حرکت دورانی انگشتش را در انتهای گلویش می چرخاند و می گوید: راه گلویش باز است، مشکلی ندارد. کمی نمک به او می دهد و می گوید در دهانت بریز تا ضد عفونی شود. در همین حین از من می خواهد که  برای معاینه روی صندلی بنشینم.
 
ادعای در آوردن استخوان ماهی تا سوزن و مهره و پیچ از گلوی مراجعان!

برای گرفتن اطلاعات بیشتر از معصوم خانم، ترس از معاینه را بهانه می کنم. برای این که به من اطمینان بدهد که کارش را به درستی انجام می دهد، می گوید: یک مراجعه کننده داشتم که می گفت سوزن را در دهانم گذاشته ام که نخ کنم، اما خواهرم به پشتم زده  و سوزن در دهانم فرو رفته است. پزشکان به او گفته بودند که هزینه عملش 23 میلیون تومان می شود، اما از بیمارستان به او گفته بودند برو پیش معصوم خانم بندی در منطقه قلعه ساختمان. مکثی می کند و بعد یک دفتر برای من می آورد که شبیه پرونده پزشکی است. داخل هر برگه مشخصات بیمار را با تلفن و آدرس نوشته است و چیزهایی را که از گلوی مشتریانش در آورده است با چسب نواری داخل همان برگه چسبانده است. دفتر را که ورق می زند اشیای متفاوتی را می بینم؛ از استخوان ماهی گرفته تا سوزن، سیم ظرف شویی و مهره و پیچ. بعد از من می خواهد که برای اطمینان با شماره آن ها تماس بگیرم.
از او درباره سابقه کارش و این که چگونه وارد این کار شده است، سوال می کنم، می گوید: 50 سال است که کار من همین است و از مادرشوهرم آن را یاد گرفتم. وقتی مادرشوهرم فوت کرد، مردم مرا رها نکردند. لبخندی بر گوشه لبانش نمایان می شود و ادامه می دهد: در حمام عمومی بودم که گفتند خانواده ای از سرخس به خاطر من به مشهد آمده اند. دیدم خانمی جوان با فرزندش پیش من آمد و از من خواست که گلوی بچه اش را باز کنم. من هم در همان حمام این کار را برایش انجام دادم و همین برایم بلا شد چون از همان موقع درگیر این کار شدم. از او سوال می کنم که برای باز کردن راه گلو چقدر دستمزد می گیرد، می گوید: مادرشوهر خدابیامرزم آن زمان یک تومان می گرفت. سپس به دستگاه کارت خوانی که روی میزی گذاشته است، اشاره می کند و می گوید: من الان دستمزدم 30 هزار تومان است. هر کس می آید 30 هزار تومان کارت می کشد.
 
درمان دیسک کمر با 2 میلیون تومان!
بعد از آن به سمت منزل یکی دیگر از افرادی می رویم که ادعا می کند دردهای زانو و دیسک کمر را درمان می کند. به خانه ای با در کرم رنگ کوچک در یکی از خیابان های انتهای رسالت می رسیم. در خانه باز است و از راه پله هایی تنگ و کوچک بالا می رویم. بالای پله ها، پشت در خانه تابلویی به دیوار تکیه داده شده که روی آن با غلط املایی نوشته شده است: «اشرف شکسته بند، دیسک کمر و آلتروز زانو پذیرفته می شود.» وارد خانه که  می شویم، زنی جوان ما را به سمت زنی مسن که در اتاقی کوچک روی تخت نشسته است، راهنمایی می کند. او را اشرف خانم صدا می کنند. با دیدن ما مشکلمان را سوال می کند که همکارم می گوید زانو درد دارد. بعد از این که از او می خواهد چند قدمی راه برود، می گوید: زانوهایت آرتروز دارد.  اگر زانوهایت را درست نکنی، فلج می شوی و باید روی ویلچر بنشینی سپس ادامه می دهد: این جا کارت 4 تا5 ساعت طول می کشد. اول باید خانمی که داخل اتاق کناری است به شما تمرینات ورزشی لازم را بدهد و پاهایت نرم شود تا من زانوهایت را جا بیندازم. بعد از اتمام کار هم احتیاج به استراحت نداری و می توانی به خانه بروی. دستمزد من هم یک میلیون و 500 هزار تومان می شود. سپس در حالی که در طول صحبت هایش کلمه «دیسک» را «دیکس» تلفظ می کند، با افسوس می گوید: هر بلایی که سر انسان می آید و زانوهایش مشکل پیدا می کند از «دیکس» است. باید تمرینات ورزشی را انجام بدهی تا «دیکست» را درست کنم. برای «دیکس» هم 2 میلیون تومان می گیرم. وقتی از او سوال می کنم از کجا می دانید که تشخیصتان قطعی است، می گوید: هفتاد سال دارم و از 5 سالگی  در این کار تجربه دارم چون پدر و پدربزرگم هم در همین حرفه فعالیت داشتند.
 
علوم پزشکی: همه این ها کلاهبرداری و شیادی است
تمام این مصادیق و فعالیت راحت و بی دردسر مداخله گران سلامت را از سید جواد مجتبوی، مدیر طب ایرانی و مکمل دانشگاه علوم پزشکی مشهد پیگیری می کنیم که وی درباره فعالیت این افراد به «خراسان رضوی» می گوید: همه این ها کلاهبرداری و شیادی است و ما هیچ کدام از این ها را به رسمیت نمی شناسیم. هزینه درمان در ایران و تمام دنیا نه صرفا به خاطر دستمزد پزشک بلکه به خاطر هزینه های بیمارستان، قیمت داروهای بیهوشی و...گران است، این افراد هم به خاطر گرانی هزینه های درمان از این موضوع سوءاستفاده می کنند. وی می افزاید: عده ای   کلاهبرداری می کنند مثلا می گویند دیسک را جا می اندازم درحالی که دیسک چیزی نیست که جا بیندازند! دیسک کمر وقتی در اثر فشار زیاد فرسوده می شود یا در اثر کار سنگین پاره می شود، مثل شیرینی رولت است که له شده و قابل برگشت نیست، اما درموارد خفیف تا متوسط می شود با فیزیوتراپی، مسکن، طب سوزنی و...درد را کنترل کرد که این هم به معنای درمان دیسک نیست. در موارد شدید هم دیسک را جراحی می کنند. بنابراین این افراد از فرصت سوءاستفاده می کنند.
 
مجازات های سهل و آسان
مدیر طب ایرانی و مکمل دانشگاه علوم پزشکی مشهد درباره گستره این تخلفات می گوید: آمار بیشتر از آن چیزی است که در اختیار داریم. برخی از افراد در عطاری اقدام به حجامت می کنند یا در منزل زالو می اندازند، درحالی که کارشان این نیست. رسیدگی به مواردی که در اماکن غیرعمومی مخصوصا در اماکن مسکونی هستند، خیلی سخت و دشوار است. متاسفانه در فضای مجازی هم این فعالیت ها افزایش یافته است. وی می افزاید: وارد سایت دیوار شوید مواردی مثل حجامت و زالودرمانی در منزل را می بینید.  ما این را عکس گرفتیم و مکتوب کردیم، این ها را به دادستانی و وزارت بهداشت فرستادیم تا با این موارد در سایت دیوار  برخورد شود، اما  اقدامی نشد. شاید از دو سال قبل و از زمان کرونا این درخواست را داده ایم، حتی در جلسات هم شفاهی این موضوعات را مطرح کردیم، اما اتفاقی نیفتاد. دکتر مجتبوی در پاسخ به چگونگی مجازات این افراد بیان می کند: در سال 1376 قانونی مصوب شده که مجازات این ها بین 200 هزار تومان تا 5 میلیون تومان است. در بار دوم ارتکاب به جرم برای آن ها حتی زندان پیش بینی شده است. وی ادامه می دهد: در حال حاضر این پول ها رقمی نیست و این موضوع را انتقال دادیم اما گفتند دولت باید لایحه بدهد تا در مجلس به تصویب برسد، در عین حال هم به دادستانی و هم به وزارت بهداشت نامه  نوشتیم که میزان جریمه نقدی این جرایم پایین است و خواستیم که حتی تا 10برابر این میزان افزایش دهند، اما تاکنون از سوی هیچ نهادی اقدامی صورت نگرفته است. موردی داشتیم که سه تا چهار بار پلمب شده، اما باز هم مجازات زندان برایش  تعریف نشد، درحالی که مطابق قانون مجرم می توانست زندانی شود.
 
 تحلیل دکتر مهدی کرمانی جامعه شناس از رجوع مردم به این گونه افراد
از چالش های اقتصادی و فقر تا فرهنگ و نظام باورها

دکتر مهدی کرمانی، جامعه شناس، عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه فردوسی مشهد در ارائه تحلیل جامعه شناسی از دلایل مراجعه افراد به مداخله گران حوزه سلامت بیان می کند: اگر چند مفروض اساسی در این باره طرح کنیم یکی از آن ها نسبت همخوان این مراجعات با مسئله فقر و تنگناهای اقتصادی است. ازآن جا که خدمات باکیفیت از حیث مکان ارائه، نیروی انسانی ارائه دهنده و تجهیزات مورد نیاز در نظام بهداشت و درمان ما بسیار گران عرضه می شود، طبیعی است افرادی که از عهده تامین این هزینه ها بر نمی آیند یا از پوشش های بیمه ای مناسب برای تعدیل این هزینه ها برخوردار نیستند، به دنبال راه حل جایگزین  باشند. بنابراین وقتی نتوانند منابع مالی برای درمان استاندارد را تامین کنند، طبیعتا سراغ این راه حل ها می روند. وی می افزاید: یکی از راه حل های جایگزین در جامعه و دیگر جوامع که دردسترس افراد است مراجعه به مدعیان درمانگری در حوزه غیر رسمی است که خیلی هم تنوع دارند و دامنه خدمات آن ها متفاوت است. برخلاف ساحت رسمی ارائه دهنده این خدمات، در این ساحت غیررسمی یک ناظر بیرونی برای ارزیابی فرایند ارائه خدمات پزشکی وجود ندارد. بنابراین مشخص نمی شود چه درصد و نسبتی از مراجعان به چیزی که موردنیازشان است، دست یافته اند. دکتر کرمانی خاطر نشان می کند: با سازوکارهای تبلیغی و ترویجی معینی که این افراد در پیش می گیرند، می توانند تصویرسازی های خیلی خوبی هم از کسب و کارشان داشته باشند و در جذب مشتری موفق باشند، به طوری که ممکن است حتی افرادی هم که به طور  بالقوه امکان مراجعه به مراکز رسمی درمانی و نیروهای متخصص و پزشک را دارند، تحت تاثیر تبلیغات غیررسمی این افراد قرار بگیرند و به آن ها مراجعه کنند. بنابراین به رغم این که چالش های اقتصادی و فقر در دامن زدن به این مسئله مهم است، اما تنها تعیین کننده نیست. دکتر کرمانی در بیان یکی دیگر از دلایل مراجعه برخی از افراد جامعه به سمت مداخله گران حوزه سلامت می گوید: مسائل فرهنگی مختلف نیز در این میان تاثیرگذار است؛ مسائلی که فرد را می تواند به برخی از روندهای درمانی بدبین کند. شاید گاهی به خاطر شیوه های تعامل و برخوردهایی که در نهاد بهداشت و درمان تعریف شده و جا افتاده است،  افراد  به راحتی در جایگاه بیمار با آن کنار نیایند؛ یعنی صورت هایی از تخصص گرایی شدید و بی توجهی  به بیمار و درکی که از بیماری های آن ها دارند. شاهد این هستیم خیلی از اوقات نیروهای متخصص مراکز، باور زیادی به توانایی و تخصص خود داشته باشند و به نوعی استغنا شده اند از شنیدن و همراه شدن با درک مراجع از مشکلی که با آن مواجه است. وی ادامه می دهد: همین امر ممکن است شرایط را برای کسی که با چالش سلامت و بیماری مواجه است، سخت کند، درحالی که مطابق  آن چه از درمانگران غیر رسمی می بینیم و می شنویم، فضای تعاملی پویایی پیرامون شان است و با درک و دریافت بیمار از مشکلش همراه می شوند و تفسیر نزدیک به ذهن و درک بیمار ارائه می کنند. دکتر کرمانی در ارائه یکی دیگر از این دلایل بیان می کند: علاوه بر موارد مذکور، مورد دیگر «نظام باوری» است که می تواند در یک جامعه شکل بگیرد یا حتی گاهی به آن دامن زده شود و نتیجه نهایی نظام باوری افراد به ویژه در حوزه سلامت، تقدم احساسات و نگرش ها بر واقعیت های عقلانی باشد. اگر چنین مجموعه های باوری در یک جامعه مخاطب و طرفدار داشته باشد، طبیعتا کسب و کارها و ارائه دهنده خدماتی که خودشان را نزدیک به قطب احساسی تعریف می کنند، در مقایسه با کسانی که در قطب عقلانی این پیوستار هستند، مشتریان بیشتری می توانند جذب کنند.
 
ارائه راه حل های جامعه شناسانه
دکتر کرمانی در بیان راه حل و چگونگی راهکارهای مقابله با این مسئله در سطح جامعه بیان می کند: در این راستا تاکنون چند نوبت تلاش شده است که اتفاقاتی رقم بخورد، یکی از این موارد، ارائه پوشش های بیمه ای و صورت بندی از نظام بهداشت و درمان است، اما متاسفانه در بسیاری از موارد شکل تعریف مداخله و تغییر وتحول، سوگیریِ پررنگی به نفع پزشکان و متخصصان پزشکی نسبت به بیماران و دیگر نیروهای حاضر در فرایند درمان داشته است. بنابراین عملا این برنامه های بازبینی نظام رفاهی در حوزه بهداشت و درمان خودشان آن قدر پر هزینه شده اند که دولت ها آن ها را رها کرده اند، درحالی که برخی از مطالعات حوزه جامعه شناسی پزشکی به ما نشان می دهد تمرکز بیشتر روی حوزه مراقبت یعنی خدمات پرستاری، مددکاری، بهیاری و...می تواند نتیجه پررنگ تری در عین هزینه کمتر داشته باشد، اما این نوع راه حل ها مورد عنایت نبوده است. وی می افزاید: در محور دوم به نظر می رسد در فرایند آموزش پزشکی و خدمات حوزه بهداشت و درمان دانشجویان از همان نقطه آغاز باید ظرفیت تعامل اجتماعی، گفت و گوی فعال، امکان  و ظرفیت درک مخاطب در آموزش ها را جدی تر بگیرند تا ضمن آمادگی برای ورود به فضای حرفه ای در این جنبه هم فعال باشند. وی در ادامه می گوید: در محور سوم، کار فرهنگی مورد نیاز است که رسانه ملی و آموزش و پرورش کشور در این راستا نقش اساسی را دارند. مسئولیت ویژه ای هم به عهده رسانه است که از دامن زدن به عناصر فرهنگی به ویژه نظام باورهای جاری در جامعه که نتیجه آن عقل گریزی و عقلانیت گریزی است، بپرهیزند و به طور مداوم پیامدهای مهم و هرچند دیربازده عقلانیت مداری را برای مخاطبان خود تشریح  کنند تا آحاد جامعه به این درک عمومی برسند که به رغم لذتی که تکیه بر احساسات در کوتاه مدت می تواند داشته باشد، در بلند مدت این فرایندهای عقل مدار است که می تواند به ما خیرعظیم برساند./خراسان
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: