به گزارش شفا آنلاین:اما فارغ از این دور باطل آنچه درخصوص افکار عمومی به چشم میآید این است که علیرغم رقم سنگین اختلاس انجام شده، واکنشها محدود به فضای مجازی بوده و به جز تجمع اخیر بازنشستگان تامین اجتماعی شوش که با تعارف چای نسبت به این موضوع اعتراض خود را نشان دادند، هیچگاه پروندههای اختلاس تبدیل به یک اعتراض و جریان نشده است.
محمد فاضلی، جامعهشناس بیستم آذرماه کارزاری را با عنوان «درخواست ارائه گزارش دقیق و روشن تخصیص ارز به واردات چای» به ثبت رسانده که تا زمان نگارش این گزارش به امضای بیش از 20 هزار نفر رسیده است. فاضلی با مورد خطاب قرار دادن رئیس قوه قضاییه، ارائه گزارشی دقیق و روشن از همه ابعاد این پرونده و تخلفات صورتگرفته در آن را درخواست کرده است. به منظور ارزیابی حساسیت افکار عمومی نسبت به پروندههای فساد و تاثیری کارزار مذکور در پیگیری این پرونده، گفت و گویی صورت گرفته است. مشروح این گفت و گو را در ادامه میخوانید.
پروندههای فساد به انباشته نارضایتی شهروند و اعتراضاتی مانند گرانی بنزین منجر میشود
آقای فاضلی! چرا مواردی مانند افزایش قیمت بنزین به یک اعتراض گسترده تبدیل میشود اما پروندههای فساد تبدیل به یک جریان نمیشود؟
واقعیت این است که من پژوهشی درباره واکنشهای مردم به رخدادهای اقتصادی مختلف انجام ندادهام و بر اساس تحقیق نمیدانم که چرا برای مثال واکنش به افزایش قیمت بنزین به اعتراض اجتماعی شدید کشیده میشود و واکنش در برابر پرونده تخلفاتی نظیر آنچه در قضیه چای رخ داده، واکنشی در آن سطح برنمیانگیزد. اما میتوان یک تفاوت را برجسته کرد. مقولاتی نظیر افزایش قیمت بنزین یا هر حامل انرژی دیگری، مستقیم با سفره و زندگی مردم ارتباط پیدا میکند. مردم سریع احساس میکنند یا تصورشان بر این است که افزایش قیمت حاملهای انرژی خیلی سریع به افزایش قیمت سایر کالاها و تأثیر بر زندگیشان منجر میشود. اما درخصوص تخلفات یا فسادهایی که رخ میدهد، چنین تصوری به شکل روشن وجود ندارد. مردم میدانند که بالاخره چنین تخلفاتی، به شیوههای مختلف بر زندگی آنها اثر میگذارد اما این تصور به دانسته روشن ملموسی تبدیل نشده است. به همین دلیل است که جامعه بیشتر در حد غر زدن، ابراز نارضایتی یا لطیفه ساختن درباره چنین مسائلی واکنش نشان میدهد. این بدان معنی نیست که جامعه تخلف و فساد را فراموش میکند، نه ابداً این گونه نیست. این گونه موارد به انباشته نارضایتی شهروند اضافه میشود. شهروند را بیاعتمادتر میکند و اثر تجمیعی آن در رخدادهایی نظیر اعتراض به افزایش قیمت بنزین، یکجا مشاهده میشود.
کارزاری که شروع کردم، در صورتی که موفق شود، اگر یک خاصیت داشته باشد، روشن کردن تأثیرات تخلفات و فساد، و زمینههای بروز آنها بر زندگی مردم است. روشن میشود که تخلف و فساد در چه بستری رشد میکنند و این بستر چگونه – حتی بیشتر از افزایش قیمت حاملهای انرژی – بر زندگی مردم فشار وارد میکند.
چرا باید وقتی به کارزار در یک کشور بدون توازن قوا بین جامعه و حاکمیت سیاسی میرسیم، انتظار موفقیت حتمی داشته باشیم؟
چرا شما فکر میکنید که از طریق کارزار میتوانید به خواستهای برسید که در متن بیان کردهاید؟ بر اساس چه تجربه نتیجهبخشی از این طریق اقدام کردید؟ نتیجه مطلوب شما چیست و فکر میکنید به نتیجه خواهد رسید؟
هیچ کسی نمیتواند تضمین کند که از طریق کارزار میتوان به نتیجه مطوب رسید. کارزار هم وسیله است، و سرمایهگذاری است. سرمایهگذاری روی راهی برای اصلاح بوروکراتیک و بهبود زندگی ایرانیان که ممکن است به نتیجه برسد یا نرسد. میدانید که گفته میشود از هر 10 استارتآپ، 9 تای آنها شکست میخورند. این میزان را بیشتر تا سطح 97 درصد هم ذکر کردهاند. پس هر کسی یک ایده استارتآپی را شروع میکند، میداند که احتمال شکست بیشتر از احتمال موفقیت است. میتوانم خیلی از عرصههای دیگر زندگی را هم مثال بزنم که چنین وضعیتی دارند. چرا باید وقتی به کارزار در یک کشور بدون توازن قوا بین جامعه و حاکمیت سیاسی میرسیم، انتظار موفقیت حتمی داشته باشیم؟
موفق شدن یا نشدن کارزارها به خیلی از عوامل بستگی دارد. تعداد افرادی که به کارزار میپیوندند، بازتاب اجتماعی کارزار، همراه شدن شماری از نخبگان، نوع مدیریت کردن رابطه مطالبهکنندگان و اصحاب قدرت، و حتی رخدادهای ناشی از بخت و اقبال بر سرنوشت کارزار اثر میگذارند. تصور میکنم همه اینها حاوی یادگیریهایی برای جامعه و حکومت است.
عواملی بیشتر و پیچیدهتر از صرفاً رویکرد و اراده رئیس قوه قضائیه بر موفقیت این کارزار مؤثر است
در متن کارزار رئیس قوه قضائیه را مورد خطاب قرار دادهاید؛ باتوجه به عملکردی که رئیس فعلی قوه قضائیه داشته است، به نظر شما ایجاد این کارزار تاثیری دارد؟
من تخصصی در امور قضایی ندارم و بدیهی است که شناختم از دستگاه قضایی و عملکردش، در حد شهروندی است که البته بیش از عموم شهروندان، سیاست و حکمرانی را دنبال کرده و به قصد دارد آنرا بشناسد. من حداقل میبینم که رئیس قوه قضائیه، بیش از پیشینیان خود نکاتی را مطرح میکند که همراستا با برخی از مطالبات جامعه است. از برخی حقوقدانها و متخصصان قضایی هم شنیدهام که ایشان به دلیل سابقه طولانی کار قضایی و شناخت از ساختار دستگاه قضایی در ایران، مشکلات نظام قضایی را بهتر میشناسد و تخصصی به مسائل ورود میکنند. نوع مواجهه ایشان با پرونده چای هم در یک مورد، در فضایی که تلاش میشد تا همه چیز به دولت قبل نسبت داده شود، به گمان من بیطرفانه و تخصصی بود. تصور میکنم در چنین فضایی بخت بیشتری برای موفقیت وجود دارد، اما همزمان میدانم که عواملی خیلی بیشتر و پیچیدهتر از صرفاً رویکرد و اراده رئیس قوه قضائیه بر موفقیت این کارزار مؤثر است.
جامعه ضعیف در برابر قدرت حکومت، قادر به در دستور کار قرار دادن توسعه، دموکراسی یا مقابله با فساد نیست
بسیاری معتقدند که سیستم قضایی هم به فساد آلوده است. بالطبع در دو قوه دیگر هم چنین پروندههایی وجود دارد که بسیاری رسانهای هم نشده است. با این حال میتوان امیدی به مبارزه قوا با فساد داشته باشیم؟
من بیش از 20 سال با ادبیات توسعه، دموکراتیک شدن و به تبع آنها شناخت پدیده فساد و مقابله با آن کلنجار رفتهام. یکی از نتایج چنین کلنجاری این بوده که اطمینان پیدا کردهام توسعه، دموکراتیک شدن و مقابله با فساد، مستلزم به توازن رسیدن قدرت جامعه و حکومت است. جامعه ضعیف در برابر قدرت حکومت، قادر به در دستور کار قرار دادن توسعه، دموکراسی یا مقابله بافساد نیست. جوامع به شیوههای مختلف قدرت متوازنکننده با حکومت تولید میکنند. قاعده کلی از پیشتعیینشدهای هم وجود ندارد. هر کشوری بنا به مقتضیات خودش، مسیری متفاوت برای رسیدن به این توازن طی میکند. من تصورم این است که راهاندازی کارزار هم یکی از راههای تولید قدرت اجتماعی برای جامعه است. و به همان اندازه معتقدم این راه به دلیل مدنی و خشونتپرهیز بودن، ظرفیتی اصلاحی و در عین حال غیرمخرب دارد./دیدهبان ایران