شفا آنلاین>سلامت>هربار که این حادثه تکرار میشود، جامعه پزشکی و به تبع آن عرصه عمومی واکنشی احساسی نشان میدهد و تا خودکشی بعد موضوع فراموش میشود. گاه تنها به تحلیل روانشناختی موضوع میپردازند، گاه میگویند این یک معضل عمومی است و اختصاص به پزشکان ندارد، گاهی هم آن را تنها موضوعی پزشکی که فقط حاصل مشکلات خاص سیستم سلامت در کشور ماست به حساب میآورند. واقعیت آن است که در چنین پدیدهای هیچ کدام از این عوامل را نمیتوان نادیده گرفت و از همین روست که مثال پر کاه و پشت شتر بیشترین مصداق را مییابد. با این دید ممکن است شما ابتدا پر کاه را بردارید که آسانتر است یا از افزودن هر پر کاهی که ممکن کمرشکن باشد بپرهیزید اما نمیتوانید بقیه عوامل را که چون بارهایی سنگین و ناهموار و بدون ترتیب بر هم سوار شدهاند نادیده بگذارید.
مشکلات عدیده و روزافزون اجتماعی بیش از هر چیز حاصل یک تناقض تاریخی بین انزوای فیزیکی از سیستم بینالمللی از یک سو و ارتباط تنگاتنگ مجازی با این دنیاست. وقتی که هرروز فاصله ما با شیوه زندگی روزآمد در دنیا فاصله میگیرد، حتی اگر امروزمان از دیروز بهتر شده باشد که ضرورتا میشود (به دلیل پیشرفت تکنولوژی و سهولت دسترسی به آن و نه درایت مدیران و دولتمردانمان) اضطراب و درماندگی و فکر هجرت رهایمان نخواهد کرد. حالا گنجینه دانشی که با تصاعد هندسی در حال افزایش است، با یک کلیک بر گوگل قابل دسترسی به نظر میرسد. اگر محدودیتهایی هم برای تأمین زندگانی مؤلفان اندیشیده شده باشد (کپیرایت) بهراحتی قابل دورزدن هستند. کسانی که منکر یا مخالف دانش هستند هم بهراحتی قادرند محصولات آن را بربایند. میتوان یک عمل جراحی را با کمک جستوجوی گوگل و ویدئوهایی از یوتیوب ظاهرا به انجام رساند تا حدی که دیگر لازم نباشد مدت کوتاهی را هم در بخشی در خارج بهعنوان مشاهدهگر بگذرانید اما تنها با سادهلوحی میتوان این سیستم را کافی دانست و تنها در شرایطی که سیستم ناظری وجود نداشته باشد، میتوان از نتایج راضی بود. موضوع تنها این نیست که چنین تکنولوژیای بدون فرهنگ و تصورات مدرن نه در پزشکی نه در اقتصاد و نه در هیچ سیستم دیگری راه به جایی نمیبرد.
مهمتر این است که فاصله فزاینده بین چشمانداز قابل رؤیت و زمین سخت بهشدت ناامیدکننده میشود و قطعا این فاصله در اذهان تحصیلکردهها و افراد دانشبنیان بیش از پیش نمایان میشود.
وقتی کار بیگاری است، وقتی کار تماموقت هیئت علمی فلهای و محیط غیرعلمی است، وقتی طب بیبها و اصل زیبایی و لاغری است، وقتی زندگی هر روز دشوارتر از پیش میشود، گاه یک پر کاه، یک دادگاه پزشکی قانونی، یک جمله ناصواب از همکار، یک نیشخند تمسخرآمیز بیمار، مرگ ناخواسته یک بیمار وقتی خود را مسئول او میپنداری و... میتواند روح ظریف و ظریفترشدهای را از هم بپاشد.
انجمن روانپزشکان ایران برای چندمین بار، بهطور تخصصی درمورد خودکشی پزشکان خطاب به دولت اعلام خطر کرده است. این اخطار میتواند مقدمه بازنگری بر بسیاری امور عقلگریزانه جاری در کار طب و غیر طب باشد، اما نهتنها دولت بلکه بسیاری از نهادها هم واکنشی نشان ندادهاند.
نهتنها مسئولانی که به تخصص بهعنوان بخشی از دیانت نمینگرند، واکنش نشان ندادهاند؛ حتی نهادهای غیردولتیای هم که به هر موضوع کوچکی از زاویه سیاسی واکنشهای اغراقآمیز نشان میدهند، موضوع را جدی نمیگیرند.
کسی توجه نمیکند که اگر فرهیختهترین جوانان و کسانی که باید شیوه زندگیشان الگو و آمال کودکان باشد، تنها به مهاجرت و گاه حتی به مرگ میاندیشند، امید به حیات، فرقی نمیکند خارج یا داخل ایران، چگونه
خواهد بود؟