شفاآنلاین -مشکل از سالها پیش شروع شد. از آن زمان که مادر بزرگ آدرس گنجهاش را با آن قفسههای سرشار از قوطیهای جادویی گم کرد. نه اینکه گم کرده باشد، دیگر دل و دماغش به جوشانده درست کردن نرفت. اسطوخودوس، بابونه، سنبلالطیب، گل گاوزبان،
بومادران، پرسیاوشان، زنجبیل و... همه اینها رفت به کنار و
جایش گنجه مادربزرگ پر شد از قرص و کپسول و آمپول و... حالا دیگر در
گنجهاش را که باز کنی ژلوفن و امپرازول و ناپروکسن و انواع داروها است که
میریزد بیرون. بستههای رنگارنگی که هم در گنجه مادربزرگ جا خوش کردهاند
هم در گوشه کیف و ساک دستی و میز تلویزیون و... از هر طرف قرص است که
میبارد. این شد که مادر بزرگ حالا در خانهاش صاحب یک داروخانه اختصاصی
است.
هر بارهم که سر و کارش به مطب دکتر میافتد، یک کیسه پر بارتر از کیسه
قبلی به داروخانه مجهزش اضافه میشود. حالا دیگر وقتی یکی از دور و
بریهای مادربزرگ سرش درد میگیرد سراغی از جوشاندههای مادربزرگ که آب بود
روی آتش را نمیگیرد. همان اول بسمالله یک استامینوفن است که میاندازد
بالا و یک لیوان آب هم رویش. دکتر هم خوب میداند که مادر بزرگ و خیلی از
مریضهای دیگرش دلشان خوش است به همین کیسههای پربار قرص و آمپول. جوری که
انگار هر چه کیسهها پر و پیمانتر باشد سواد دکترجان هم بیشتر است و در
امر طبابت حاذقتر. اصلاً مادر بزرگ پزشکی را که کمتر از هفت هشت مدل قرص
تجویز کند، قبول ندارد و پروانه طبابتش را رد میکند.
اگر آمپول هم بین
دارو و دواها نباشد که بدتر. پزشک مربوطه حتماً مورد غضب مادر بزرگ واقع
میشود و مادربزرگ تحریمش میکند و میگردد دنبال یک دکتر که خوب بلد باشد
نسخههای آمپولدار بپیچد. این شد که خیلی از پزشکان کم کم خود را به این
رویه سپردند و خودشان هم باورشان شد که هر چه در نسخههای بیمارانشان قرص و
کپسول و آمپول بیشتری بپیچند کار بلدتر هستند و اصلاً راه ندارد که با
نسخهای کم حجمتر بیمار را روانه داروخانه کنند. این شد که حالا به لطف
جا افتادن این فرهنگ و همراهی برخی پزشکان با این رویه، کشورمان به دومین
مصرفکننده دارو در جهان تبدیل شده و طبق آمار منتشر شده توسط معاون وزیر
بهداشت و رئیس سازمان غذا و دارو، ایرانیها بیش از
دو برابر جمعیتشان دارو مصرف میکنند و از این لحاظ دومین کشور پرمصرف
دارو بعد از چین هستیم. آماری نگرانکننده که نشان از علاقه شدید ایرانیها
به مصرف دارو دارد. از طرفی سرانه مصرف دارو در ایران 340 قرص است. به
عبارت دیگر یک ایرانی هر سال 340 قرص مصرف میکند. یعنی به طور متوسط
روزانه حدود یک قرص که البته 15 درصد این داروها هم بدون تجویز پزشک مصرف
میشود.
دیناروند رئیس سازمان غذا و دارو نیز این شرایط و تجویز نسخهها با این
حجم دارو را از سوی پزشکان غیر منطقی میداند و میگوید: «در شاخص تجویز
دارو و کنترل نسخهها شرایط غیرمنطقی وجود دارد بهطوری که میانگین تعداد
اقلام دارویی در هر نسخه 2/3 است که اگر به 5/2 برسد با میانگین دنیا برابر
میشود. همچنین شاخص تزریق دارو نیز در 50 درصد نسخهها هست که باید به 30
درصد برسد. تجویز داروهای کورتونی هم بسیار بالاست. »
چند لحظه ایستادن در کنار افراد نسخه به دستی که آمدهاند اینجا در
داروخانه بیمارستان آتیه و منتظر گرفتن داروهایشان هستند، صحت بیشتری روی
این ماجرا میگذارد.
جمعیت زیاد است، هم در صف پذیرش نسخه و هم در صف تحویل دارو. یکی سرفه
میکند، آن یکی رنگ به رو ندارد و این پا آن پا میکند تا زودتر دارویش را
تحویل بگیرد. آنهایی که خودشان بیمارند و نسخه برای خودشان است تقریباً
قابل تشخیص هستند وچندان حال و حوصله صحبت ندارند.
مانند خانمی که وقتی کیسه دارو را تحویل گرفت با ناراحتی و پرخاشگری به
یکی از پرسنل داروخانه گفت: «آقا دکتر فقط همین 3 بسته قرص را تجویز کرده؟
حتماً اشتباهی نسخهام را پیچیدهاید چون من به دکتر گفته بودم برایم حتماً
آمپول هم بنویسد. فقط 3 بسته قرص؟!» داروخانه چی هم که سرش شلوغ است و
فرصت چک و چانه زدن با تکتک مراجعان را ندارد با عجله نگاهی به نسخه
میکند و روی درست بودن داروها تأکید میکند. خانم نسخه به دست هم کیسه
داروها را با عصبانیت از دست متصدی تحویل دارو میقاپد و غرولند کنان دور
میشود...
یک آقا هم که کیسه داروهایش را در دست گرفته رضایت چندانی از داروهای
تجویز شده ندارد چون فکر میکند اگر دکتر داروهای بیشتری تجویز میکرد پسر
سرما خوردهاش زودتر خوب میشد و اثر بیماری کاملاً از بدنش پاک میشد اما
حالا با این دو قلم دارو معلوم نیست... در واقع به نظر میرسد این آقا و
خیلیهای دیگر فکر میکنند که داروها مانند پاککنهایی هستند که هر چه
تعدادشان بیشتر باشد بهتر بیماری را از بدن مریض پاک میکنند و میروبند.
یکی دیگر از کسانی که نسخهاش را گرفته هم مانند دو نفر قبلی راضی نیست و
فکر میکند دو بسته قرص و یک عدد آمپول کفافش را نمیدهد، غرغر کنان
میگوید: «2 ساعت با این استخوان درد در این صف باید وقت صرف کرد برای همین
چند تا تلک و پلک! یکی نیست به این دکتر بگوید که میترسی جوهر خودکارت
تمام شود یا خودت باید پول داروها را از جیب بگذاری که آنقدر در نوشتن دارو
خساست به خرج میدهی... » و همینطور که به این حرفها ادامه میدهد خودش
را با کش و قوس از بین جمعیت رد میکند و دور میشود. البته در داروخانه
شلوغ افرادی هم هستند که معلوم است نزد پزشکی نسخه پر کن بودهاند و حالا
راضی و خشنودند از کیسه پربار داروهایشان.
از خانمی که کیسه داروهایش تقریباً در حال انفجار است و راضی به نظر
میرسد میپرسم بیماریاش چیست که آنقدر داروهایش زیادند؟ خانم که کمی عجله
دارد میگوید: «داروها برای خودم نیست دخترم سرما خورده یعنی سرما خوردگی
نزدیک به آنژین.»
خب فکر نمیکنید این همه دارو برای سرماخوردگی زیاد است؟
نه خانم، اگر این داروها را نخورد که خوب نمیشود، باید آنقدر باشد که بیماری را کامل از تنش بیرون ببرد.
فکر میکنید بیرون رفتن بیماری از بدن قرص زیاد لازم دارد؟ یعنی بهتر نیست
داروهای کمتری برای بیمار تجویز شود و از نوشتن داروهایی که واجب نیستند و
نقش سیاهی لشکر دارند پرهیز کرد؟
خانم در حالی که اخم هایش را در هم میکشد میگوید: «کار پزشک نوشتن دارو
است و اگر درست و حسابی دارو ننویسد که دیگر پزشک نیست. » این را میگوید و
بعد هم دست دخترش را میگیرد و میروند.
اما چرا مردم کشورمان تا این اندازه به دریافت دارو علاقهمند هستند در
حالی که در کشورهای دیگر مردم سعی میکنند تا حد ممکن از مصرف داروهای غیر
ضروری بپرهیزند و فقط داروهایی را که اصلی و اساسی هستند، مصرف کنند.
شقاقی، یک پزشک ایرانی مقیم کانادا به ایران میگوید: «پزشکان این کشور و
مردم تا حدی از مصرف کم دارو استقبال میکنند که حتی برای عفونت گلو سعی
میشود آنتی بیوتیک را فقط به موضعی که چرک کرده وارد و از انتقال آن به کل
بدن پرهیز کرد. اما فرهنگ مردم ایران به گونهای است که مصرف داروی زیاد
را دوست دارند و پزشکان هم بر این اساس به این کار عادت کردهاند و خود را
ملزم به تجویز داروی زیاد میدانند در حالی که ممکن است مثلاً از پنج، شش
داروی تجویز شده فقط دوتای آنها ضروری باشد.»
دکتر نرجسخاتون بهاءالدینی، داروساز نیز با پزشک مقیم کانادا همعقیده
است و این صحبتها را تأیید میکند: «مردم ما پزشکانی را که آمپول یا سِرم
تجویز میکنند، دوست دارند درحالیکه در کشورهای توسعه یافته بندرت اتفاق
میافتد که پزشک بیشتر از یک قلم دارو تجویز کند.»
بهاءالدینی معتقد است «گرفتن دارو در این مرکز توسط برخی بیماران به حالت
تفریح درآمده بهطوری که برخی بیماران شب قبل آمدهاند و یک نوع دارو
گرفتهاند دوباره روز بعد میآیند و داروی دیگری میگیرند یا اینکه گاهی
دیده میشود هنوز بیمار دوره دارو را کامل مصرف نکرده است، دو سه روز بعد
دوباره به یک پزشک دیگر مراجعه میکند.»
دکتر مجید پورسینا پزشک دیگری است که انتظارهای مردم از نظام سلامت را
مورد انتقاد قرار میدهد: « سطح سلامت در کشور ما پایین است. سلامت
مقولهای بسیار وسیعتر از بیماری است و بسیاری از بخشها از جمله اقتصادی،
اجتماعی، روانشناسی و... را شامل میشود که هرکدام از این بخشها صدمه
ببیند مردم هم آسیبپذیر میشوند و شاید بنا به دلایلی فکر میکنند این
مشکلشان را میتوانند با دارو حل کنند. مثلاً یک بخش از جامعه مشکل اقتصادی
دارد، مشکل اقتصادی موجب یکسری تنشها در فرد میشود سپس فرد یکسری علائم
از خود نشان میدهد، علائم ممکن است جسمی باشد و شاید فکر کند دردش با دارو
رفع میشود.»
آن طور که پورسینا میگوید، مردم نگران سلامتیشان هستند و سلامتی خود را
در دریافت دارو و مراجعه به پزشک میدانند اما راه را اشتباه میروند زیرا
متأسفانه سلامت در ایران به پزشک، دارو، قرص، آمپول و... محدود شده و
جنبههای دیگر آن مورد غفلت قرار گرفته است.
بیماران علاقهمند آمپول
دکتر پورسینا معتقد است که مردم طالب داروی زیاد هستند و اعتقاد شدیدی
دارند که داروی تزریقی بهتر از نوع خوراکی است و شکل خوراکی را نوعی درمان
پیش پا افتاده میدانند در صورتی که از نظر علم طب، داروی تزریقی هیچ
ارجحیتی به داروی خوراکی ندارد و این طرز فکر برمیگردد به نحوه نگرش و
باور شخص که باز این باورها برمیگردد به یکسری ناملایمات اجتماعی، بهطوری
که تزریقاتی میخواهد درآمد کسب کند، داروخانه و پزشک هم همین طور. همه
دست به دست هم میدهند تا این باور رنگ بگیرد: «برخی پزشکان هم در شکل
گرفتن تمایل افراد به دارو نقش دارند زیرا با توجه به اینکه درآمد پزشک به
تعداد بیمار بستگی دارد و با توجه به اینکه بیماران به پزشکانی تمایل دارند
که دارو زیاد مینویسند، همیشه پزشکانی که هرچه مریض خواسته نوشتهاند از
نظر اقتصادی در رفاه بهتری هستند و از بعد تشویقی هم کمتر مشاهده شده پزشکی
که کمتر دارو نوشته یا کلاسیک رفتار کرده مورد تشویق قرار بگیرد. »
این موضع پزشکان زیادی را تحت تأثیر قرار داده و شاید خیلی از آنها هم
برخلاف میلشان مجبور شدند دل به دل بیماران بدهند و خود را با این رویه
سازگار کنند. دکتر پورسینا هم پزشکان زیادی را میشناسد که کمتر دارو
مینوشتند و خط مشی پزشکی را رعایت میکردند اما به دلیل فشار اجتماعی خود
را تغییر دادند و جا پای آنهایی گذاشتهاند که مردم از آنها رضایت دارند: «
در کشور ما درمان فقط به شیوه کمی بررسی میشود نه کیفی البته نه پزشکی
که مردم به واسطه کم دارو نوشتن از او راضی هستند کارش درست است و نه پزشکی
که به واسطه زیاد دارو نوشتن از او راضی هستند درست عمل کرده، بلکه تلفیقی
از هر دو خوب است اما من به جرأت میتوانم بگویم اکثر بیماریها به داروی
زیاد احتیاج ندارند، همچنین تعداد زیادی از مریضها به هیچ دارویی نیاز
ندارند.»
دکتر زارعی پزشک دیگری است که علت جا افتادن این فرهنگ در جامعه را مربوط
میداند به اعتماد نداشتن مردم به پزشکان، تحویل رایگان دارو در مراکز
تأمین اجتماعی و ارزان بودن قیمت دارو در کشور، تجویز داروی زیاد توسط برخی
پزشکان، تجویز خودسرانه دارو و نشناختن عوارض داروها از سوی مردم.
دکتر محمدابراهیم ارجمند تاجالدینی، مسئول داروخانه پاستور اما دلایل
دیگری را هم به این موارد اضافه میکند که از جمله آنها عادت کردن مردم به
دخالت در همه چیز، تجویز دارو توسط مردم برای همدیگر و بیحوصلگی مردم و
تمایل آنها برای سریعتر خوب شدن است.
محبوبترین داروها نزد ایرانیان
اما بد نیست کمی هم راجع به محبوبترین داروها نزد ایرانیان بدانیم. حتماً
در خانه همه ،حتی شمایی که این مطلب را میخوانید، چند بسته قرص
استامینوفن پیدا میشود. دارویی که محبوبترین، پرفروشترین و پرمصرفترین
داروی کشور است اما خوب است این را هم بدانید که مصرف زیاد این دارو موجب
وابستگی بیش از حد به آن، خشکی مجاری تنفسی و مقاومتر شدن سردردها میشود.
آنتی بیوتیکها هم پرفروشترین داروها از نظر قیمت را به خود اختصاص دادهاند.
کلوپیدوگرل، پرفروشترین داروی کشور است که در ردیف داروهای بیماران قلبی-
عروقی قرار میگیرد. این دارو با توجه به قیمتی که دارد، در این جایگاه
قرار گرفته است و این به معنی پرمصرفترین نیست، مصرف این دارو با آسپرین
خطرناک است.
سفیکسیم، آنتی بیوتیکی با فروش بالاست و بعد از آموکسیسیلین، در رده
سومین داروی پرفروش ایران قرار میگیرد. دارویی از خانواده پنیسیلینها و
از دسته بتالاکتامها است. آموکسی سیلین پراستفادهترین آنتی بیوتیک در
نسخه پزشکان است که برای رفع عفونتهای دندانی نیز استفاده میشود.
آلبومین که در گروه دارویی مشتقات خونی قرار میگیرد و افزایشدهنده حجم
پلاسماست، در رتبه چهارم و پس از آن ایمیون گلبولین در جایگاه پنجم قرار
میگیرد. دارویی که برای مبتلایان به نقص سیستم ایمنی، لوسمی لنفوسیتیک
مزمن سلولها، سندروم کاوازاکی، جلوگیری از عفونت در کودکان مبتلا به ایدز و
در پیوند مغز استخوان به منظور کاهش احتمال بروز و شدت عفونت سیستمیک و
کاهش واکنش میزبان علیه پیوند مصرف میشود. البته قرار گرفتن این دارو در
فهرست پرفروشها هم به خاطر قیمت بالای آن است.
داروی ششم کو- آموکسی کلاو است. دارویی ترکیبی از آموکسیسیلین و
کلاولانیک اسید ساخته میشود و برای درمان بیماریهای عفونی بخصوص
عفونتهای مقاوم به آموکسی سیلین مانند سینوزیت، عفونت گوش میانی و عفونت
مجاری تنفسی تجویز میشود.
سوماتروپین هم یک داروی هورمونی برای کوتاهی قد ناشی از کمبود هورمون رشد
استفاده میشود و بسیاری از بدنسازان نیز برای پیشرفت و عضلهسازی از این
هورمون استفاده میکنند. استفاده زیاد از این هورمون خطرساز است و قرار
گرفتن این دارو در رتبه هفتم داروهای پرفروش یک زنگ خطر بهحساب میآید.
داروی ضدباکتری ایمی پنم، فیلگراستیم و متفورمین به عنوان کاهنده قند خون
در درمان دیابت نوع دو نیز در رده هشتم، نهم و دهم قرار میگیرند.
مادربزرگ و قفسه داروهایش هم بیشک به بالا رفتن میانگین مصرف دارو توسط
ایرانیان کمکهای شایانی کردهاند. مادر بزرگ با آن گنجه قدیمی که سالهاست
قوطیهای جادوییاش را گم کرده...
گزارش:شیرین مهاجری