معمولاً در مناطق روستایی، تحصیل صرفاً تا پایان مقطع ابتدایی موصوف به «کلاس پنجم» ممکن است و پس از پایان این دوره، دو راه بیشتر متصور نیست: ۱. ترک تحصیل و ۲. عزیمت به یکی از شهرهای نزدیک و تحصیل در خوابگاه شبانهروزی.
شفا آنلاین>جامعه>«عدالت» واژه فراموششده این روزهای آموزش است و ظاهراً ارادهای هم برای
اجرای تکالیف قانونی درباره تسهیل تحصیل همه آحاد مردم با شرایط عادلانه
وجود ندارد و همین امر باعث شده است در مناطق کمتر برخوردار، از جمله در
برخی روستاها، دختران نوجوان نتوانند همه مقاطع تحصیلی را سپری کنند چراکه
جبر جغرافیایی و امکانات مادی چنین اجازهای نمیدهد.
بیعدالتی آموزشی در
حالی است که به قول استاد مرتضی مطهری- عقبه فکری نظام جمهوری اسلامی
ایران- در کتاب «انحطاط و ترقی تمدنها»، «در قرآن از عدل به عنوان ناموس
آفرینش یاد میشود» و «عدالت اساس بقای یک جامعه است» و رهبر انقلاب اسلامی
نیز ۹ شهریور ۱۳۷۳ در بخشی از دیدار هیئت دولت وقت فرمودند: «تأمین عدالت
اجتماعی موضوع اساسی مبارزات ما بوده{literal}{{/literal}است{literal}}{/literal}.» ولی متأسفانه آنطور که باید
موضوع اجرای عدالت، حداقل در حوزه آموزش پیش نرفته است و به قول ناخدای
باخدای انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب «عدالت مورد انتظار در جمهوری
اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینهاست»،
البته سوگیری انقلاب اسلامی برای توسعه عدالت اجتماعی است و انتظار میرود
مشمول همه آحاد مردم طبق اصل ۲۰ قانون اساس شود.
معمولاً در مناطق
روستایی، تحصیل صرفاً تا پایان مقطع ابتدایی موصوف به «کلاس پنجم» ممکن است
و پس از پایان این دوره، دو راه بیشتر متصور نیست: ۱. ترک تحصیل و ۲.
عزیمت به یکی از شهرهای نزدیک و تحصیل در خوابگاه شبانهروزی. غالباً
دانشآموزان پسر راه دوم را برمیگزینند و با به جان خریدن مشقت راه و دوری
از خانواده و زندگی پادگانی، مقاطع راهنمایی و دبیرستان را پشت سر
میگذارند، البته شوربختانه از چند سال قبل مدارس شبانهروزی تقریباً
پاکسازی شده و ضربهای دیگر به تحصیل دانشآموزان مناطق کمتربرخوردار زده
شده است، اما شرایط تحصیل دانشآموزان دختر در مناطق روستایی و
کمتربرخوردار به راحتی تصمیم دانشآموزان پسر نیست، به چند دلیل؛ یکی به
بافت فرهنگی آن مناطق برمیگردد که به راحتی اجازه داده نمیشود دختران در
یک محیط دور از خانواده به امکان تحصیل بپردازند، اما این همه دلایل نیست
بلکه مهمترین دلیل به «اقتضائات مادی» خانوادهها برمیگردد و استطاعت
مالی آنها اجازه نمیدهد از تحصیل فرزندانشان در یک محیط دیگر پشتیبانی
کنند. با توجه به جمعآوری مدارس شبانهروزی، تحصیل در یک شهر دیگر، مستلزم
پرداخت هزینه مسکن، رفتوآمد، ملزومات تحصیلی و الخ است که طبعاً با توجه
به مضیقههای معیشتی مناطق کمتربرخوردار، چنین امکانی میسور نیست.
قانونگذار
که آن را حکیم میدانیم، با در نظر گرفتن چنین محدودیتهایی و به منظور
بسط عدالت اجتماعی در اصول متعدد قانون اساسی باید به فراهم آوردن زمینه
تحصیل رایگان همه آحاد مردم تا پایان دوره متوسطه روی آورد و آموزش عالی را
نیز تسهیل و تعمیم کند ولی شوربختانه دولتها هیچ توجهی به این اصول اساسی
نکردند و همچنان نیز با توجهی تام و تمام از کنار تکالیف قانون اساسی و
قوانین بالادستی عبور میکنند. چه آنکه در پایتخت و شهرهای بزرگ،
دانشآموزان منتسب به مسئولان و طبقه مرفه در بهترین مدارس خصوصی تحصیل
میکنند و حتماً و حتماً هم پول آنها از جیب همه ملت برداشته میشود، ولی
در مناطق کمتربرخوردار آنچه نصیب مردم میشود «ترک تحصیل» دخترانشان است
که بعد از چند سال، دیگر نه انگیزهای برای ادامه تحصیل دارند و نه فرصت و
امکانی!
* پژوهشگر اجتماعی