مسئله نابرابری جنسیتی، یکی از برساختهها و ماحصل بیدانشی دوران پیشاتاریخ بوده است، دورانهایی که بیشتر مردمشناسان و تاریخشناسان همواره به آن باورمندند و اشاره میکنند. همانطور که میدانیم اساسا شقاق میان آدمیزادگان، به ویژه شقاق جنسیتی، جهان ما را به شکل و منظری دیگرگونه کرده، که به زعم من این شقاق اصلی موجب شقاقهای بسیاری دیگر نیز شده است. به گونهای که موجب پیدایی دویی/ دوگانگی (دوآلیسم) و ارزشهای دوگانه (دوآلیستی) در جهان زیستی ما آدمها شده و از همین روست که مسیر درست زندگی را از ما آدمیزادگان ستانده است. شاید (به زعم من) بتوان گفت که ادیان توحیدی از همین روی برای ما آدمیان مقرر شد. نیز همانگونه که میدانیم، پایه و اساس نخستین ادیان توحیدی، همانگونه که از نامش برمیآید «توحید» و «عدالت» است، آنچه انسان هنوز در پی رسیدن به آن است. بنابراین پدیده نابرابری جنسیتی میان انسانها، با هیچ شناسه و نشانه اسطورهای، تاریخی، فرهنگی، عقیدتی و...، آن هم در این برهه از زمان که علم و دانش و تکنولوژی روز زندگی آدمها را شیشهای کرده است و هر درست و نادرستی از زبان هر دانش آگاه یا دانش ناآگاهی که بیان شود قابل تأیید و تصدیق نیست.
باز هم باید به بررسی و تجربههای مردمشناسان و تاریخنویسان اشاره کرد که عقیده دارند آدمها در دوران پیشاتاریخ (دوران تاریخ را از اختراع خط میدانند) زیستنی مشابه و برابرگونه داشتهاند؛ زنان به فرزندزایی و فرزندآوری و نگهداری آنان و نیز مردان به صید و شکار مشغول بوده و روزگار میگذراندهاند. زن/ مادر در روند اینسان زیستن ناگزیر از تأمین غذای فرزند بود و همین موجب شد تا بیشتر در فضای بیرون و بیش از هرچیز در زمین به دنبال یافتن خوراک برای کودک خویش باشد و در همین حال مرد هم هنوز به صید و شکارافکنی روزگار میگذرانید. زن در روند یافتن دانههای خوراکی برای فرزند دریافت از دانههایی که برای کودک بر زمین میریزد، سال بعد همان گیاه میروید. همین موجب کشف کشاورزی از سوی زن شد و مرد پس از آشنایی با کشاورزی آن را به سود خود مصادره و از همان دوران زن را خانهنشین کرد تا بتواند خود به محصولات بهدستآمده، که همیشه در حال تکثیر و انباشت آنها بود، دسترسی داشته باشد. از همین جای تاریخ سرنوشت زیستی تاریخی زن رقم خورد و مشمول همه نا بسامانیهای زیستی زندگی شد، تا آنجا که فیلسوفی قَدَر زن را حیوانی معرفی کرد که خداوند برای فرزندآوری آفریده است. به قول معروف «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل». خوشبختانه جهان شیشهای امروز ما بسیاری از این تابوها را شکسته و واقعیتها را به ما نمایانده است.
اما پذیرش این واقعیت انسانی برای کثیری از مردم جهان که هنوز در زمانهای متصلب خود در جا میزنند کاری بسیار محال و به تعبیر خودشان بسیار ناممکن و حتی عملی نابخشودنی است. از آن روی که برای آنان جهانی که هرلحظه در حال نوشدن باشد پذیرفتنی نیست. دقیقا از این روست که بسیاری از فرهنگها هیچ وقعی به مسائلی از نوع برابری جنسیتی و همچنین حقوق برابر انسانها با یکدیگر بیتوجه به رنگ و جنس و نژاد و... نمیگذارند. مسئله نابرابری جنسیتی در انسانها، همانگونه که پیشتر اشاره شد مسئلهای عارضی و برساخته نظام مردمحور یا همان نظام مردپدرسالاری است که هنوز در جامعه جهانی امروز مسئلهای لاینحل مانده است.
در ایران، به ویژه در ایران اسلامی و با توجه به نص صریح کتاب آسمانی ما نمیبایست با چنین مشکلهایی روبهرو باشیم. گرچه در خوانشها و تفسیر و تأویلهای بسیار متفاوتی در مورد حقوق انسانی/ اجتماعی/ فرهنگی/ جنسی/ جنسیتی/ اقتصادی/ علمی/ سیاسی و... اشارهای به برابری جنسیتی (و نه جنسی) زن و مرد نشده است و حتی در تأویل و تفسیر بسیار اندک زنانه نیز چنین دیدگاه و واقعیتی دیده نمیشود.
من فکر میکنم مردان مسلمان ما باید علاقه، تمایل و ظرفیت شنیدن نقد و نظر زنان فرهیخته و نواندیش دینی را برای خواندن و شنیدن تفسیر هرمنوتیک آیات قرآن که درباره حقوق حقه زنان است – چه مسلمان، چه غیرمسلمان- داشته باشند، زیرا میدانیم قرآن جهانشمول است. در غیر این صورت این نابرابری ناعادلانه به هیچ صورت حل نخواهد شد.
لازم به یادآوری است که این نابرابری تنها متوجه جمعیت زنان در شرق یا در ادیان شرقی نیست و شمولش زنان غربی در کشورهای مثلا دموکراتیک مانند آمریکا را نیز در بر گرفته است. به یاد بیاوریم که روز 8 مارس در آمریکا و درباره نابرابری حقوق زنان و مردان بود.
پژوهشگر حوزه زنان