کد خبر: ۳۳۵۱۴۲
تاریخ انتشار: ۰۷:۴۵ - ۲۲ آبان ۱۴۰۲ - 2023November 13
از 688 هزار و 678 نفر، تنها 293 هزار و 208 نفر یا به عبارت دقیق‌تر 42.58 درصدشان شاغل بوده و 57.42 درصدشان را جمعیت غیرشاغلان تشکیل می‌دهد.
شفا آنلاین>جامعه>بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به یکی از زخم‌های کهنه نظام آموزش عالی تبدیل شده است. از اواسط دهه 90 تلاش می‌شد مسئولان آموزش عالی اقدام به بررسی دقیق‌تر و انتشار گزارش‌های میزان اشتغال فارغ‌التحصیلان کردند. اقدامی که موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی عهده‌دار آن شد. براساس تجارب جهانی وضعیت رصد اشتغال دانش‌آموختگان در دنیا بر اساس سه روش پیمایش ملی ثبتی، پیمایش‌های ملی و پیمایش‌های انفرادی انجام می‌شود. در ایران هم بررسی این حوزه به کمک داده‌های ثبتی انجام می‌شود. 

به گزارش شفا آنلاین:آخرین گزارش رصد اشتغال دانش‌آموختگان آموزش عالی ایران که زمستان سال گذشته از سوی این موسسه منتشر شد و جامعه هدفش بررسی میزان اشتغال 688 هزار و 208 دانش‌آموخته سال تحصیلی 1397-1396 بود از منابع اطلاعاتی مربوط به آموزش عالی موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی و پایگاه آماری رفاه ایرانیان که خود شامل 22 پایگاه ملی داده اعم از صندوق تامین اجتماعی، صندوق بازنشستگی و... می‌شود، استفاده شده است.

42 درصد از فارغ‌التحصیلان 97 شاغل شدند
شاید ابتدای کار بد نباشد بدانیم از 688 هزار و 678 نفر، تنها 293 هزار و 208 نفر یا به عبارت دقیق‌تر 42.58 درصدشان شاغل بوده و 57.42 درصدشان را جمعیت غیرشاغلان تشکیل می‌دهد. همچنین اگر بخواهیم از سهم 48.60 درصدی اشتغال دانش‌آموختگان مرد و 34.71 درصدی زن که جامعه هدف این گزارش هستند که بگذریم؛ باید عنوان کرد سهم اشتغال در میان دانش‌آموختگان مجموع دانشگاه‌های دولتی 0.13 درصد بیشتر از غیردولتی‌هاست، یعنی از جمعیت 378 هزار و 237 دانش‌آموخته دانشگاه‌های دولتی، 161 هزار و 231 نفرشان یا 42.63 درصدشان، توانسته‌اند کار پیدا کنند. درصدی که در دانشگاه‌های غیردولتی از میان 310 هزار و 441 نفر به 42.51 درصد رسیده بود. اما این آمار نیازمند دقت بیشتری است که در ادامه مورد واکاوی قرار گرفته است.
اشتغال بیشتر فارغ‌التحصیلان دانشگاه آزاد نسبت به دولتی‌ها
طبیعتا تصور جامعه این است که دانشگاه محل تحصیل، می‌تواند تضمین‌کننده آینده شغلی باشد و در این میان رسیدن به صندلی دانشگاه‌های به نام دولتی، به‌عنوان یکی از مسیرهای امن برای آینده شغلی محسوب می‌شود اما بررسی وضعیت زیرنظام‌های آموزشی در حوزه اشتغال نتیجه دیگری را نشان می‌دهد. دانشگاه فرهنگیان در رتبه اول میزان اشتغال فارغ‌التحصیلانش قرار دارد که موضوع چندان عجیبی نیست. این دانشگاه توانسته از میان 14 هزار و 348 دانش‌آموخته برای 13 هزار و 949 نفرشان یعنی معادل 97.22 درصد از آنها اشتغال ایجاد کند اما نمی‌توان از شرط استخدام دانش‌آموختگان این دانشگاه از سوی وزارت آموزش‌وپرورش گذشت. شرطی که قطعا به‌عنوان مولفه اصلی در بالا بودن میزان اشتغال فرهنگیان و همچنین رغبت نسبتا بالای جامعه برای تحصیل در آن به‌حساب می‌آید. دانشجویانی که از دانشگاه‌های ذیل وزارت بهداشت فارغ‌التحصیل می‌شوند، در رتبه بعدی برای ورود به بازار کار قرار دارند. فارغ‌التحصیلانی که میزان شاغلان آنها از جمعیت 36 هزار و 227 نفری، جمعیت 22 هزار و 665 نفری بوده که نشان می‌دهد 62.56 درصدشان می‌توانند در همان سال به‌عنوان نیروی کار تلقی شوند. در این میان هم نمی‌توان تب بالای بازار رشته‌های پزشکی و کمبود شدید نیروی انسانی در این حوزه‌ها را نادیده گرفت.

نیمی از علمی‌کاربردی‌ها مشغول به کارند
بعد از دانشگاه‌های وزارت بهداشت و در رتبه سوم هم دانشگاه جامع علمی کاربردی قرار گرفته است. دانشگاه جامع علمی کاربردی با سهم 51.31 درصدی در ورود توانسته اند رده سوم ایجاد اشتغال را از بازار کار به خود اختصاص دهند. شاید در وهله اول نگاه به این آمار که از میان 106 هزار و 716 دانش‌آموخته این دانشگاه 54 هزار و 753 نفرشان به شغل رسیده‌اند، قابل‌توجه باشد. اما اگر ماموریت دانشگاه را ملاک قرار داده و بدانیم این زیرنظام آموزشی از همان ابتدا با هدف ارتقای سطح مهارت شاغلان بخش‌های مختلف اقتصادی و افزایش مهارت‌های حرفه‌ای فارغ‌التحصیلان تشکیل شده بود، بااین‌حال باز هم 48.69 درصد از فارغ‌التحصیلان این دانشگاه نمی‌توانند راهی بازار کار شوند. البته برای درک بهتر این مساله کافی است به ریزش قابل‌توجه تعداد واحدهای این دانشگاه و رسیدن آن از هزار و 80 مرکز به کمتر از 600 واحد هم توجه کرد، موضوعی که نشان می‌دهد اقبال جامعه به تحصیل در این دانشگاه کاهش پیدا کرده است.

45 درصد دانش‌آموختگان دانشگاه آزاد سر کار رفتند
جایگاه بعدی به دانشگاه آزاد می‌رسد که پیش از دانشگاه وابسته به سایر دستگاه‌های اجرایی قرار دارد. وضعیت اشتغال در دانشگاه آزاد باعث شده این بازوی آموزشی کشور که یکی از زیرنظام‌های مهم نظام آموزش عالی به‌شمار می‌رود، از میان 248 هزار و 623 فارغ‌التحصیل آن سال، 110 هزار و 581 نفرشان به بازار کار برسند، تعدادی که معادل 44.48 درصد از جمعیت کل دانش‌آموختگان دانشگاه آزاد می‌شد. درواقع دانشگاه آزاد پس از دانشگاه فرهنگیان با شرایط خاص استخدام، دانشگاه علوم پزشکی با طیف خاصی از دانشجو و دانشگاه علمی کاربردی نخستین دانشگاه جامعی است که سهم اشتغال فارغ‌التحصیلان موسسات غیرانتفاعی آنها را در جایگاه ششم قرار داده و رتبه هفتم هم در اختیار دانشگاه‌های وزارت علوم است. شاید دراین‌بین، هیچ چیز به‌اندازه وضعیت دانشگاه فنی‌وحرفه‌ای در حوزه اشتغال عجیب به‌نظر نمی‌رسد که انتهای جدول درکنار دانشگاه پیام نور جا خوش کرده است.
با وجود اینکه دانشگاه‌های وابسته به دستگاه های اجرایی رتبه پنجم را در اختیار داشته و توانسته‌اند 40.29 درصد از جمعیت دانش‌آموخته خود را راهی بازار کار کنند، اما نمی‌توان این واقعیت را هم نادیده گرفت که بخش قابل‌توجهی از فارغ‌التحصیلان این دانشگاه‌ها در همان دستگاه‌های اجرایی جذب می‌شوند، هرچند این مساله می‌تواند یک مزیت برای فارغ‌التحصیلان آن به‌شمار رود، اما سهم 59.71 درصدی بیکاری درمیان دانش‌آموختگان این دانشگاه‌ها نشان می‌دهد آنها نتوانسته‌اند آن‌طور که باید تضمین‌کننده شغل برای جامعه هدف خود باشند. موضوع زمانی جالب‌تر می‌شود که بدانیم کل دانش‌آموختگان این دانشگاه‌ها در آن سال، شش‌هزار و 148 نفر بوده که از این میان فقط دو هزار و 477 نفرشان توانستند بعد از پایان تحصیل‌شان برای خود درآمد داشته باشند.

رسیدن به بازار کار از غیرانتفاعی‌ها؛ کمتر از 40 درصد
غیرانتفاعی‌ها هم یکی دیگر از زیرنظام‌هایی هستند که هر چند تنها 21 هزار و 396 نفر از جمعیت 61 هزار و 818 نفری آنها توانستند راهی بازار کار شوند و این نشان‌دهنده نسبت 34.61 درصدی شاغلان به دانش‌آموختگان و یا به عبارت دیگر 65.39 درصد آنها در زمره جمعیت بیکار تعریف می‌شوند. جالب اینجاست که این موسسات بعضا استانداردهای لازم را هم برای تربیت نیروی انسانی نداشته و اخیرا هم روح‌الله رازینی، مدیر مرکز نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت وزارت علوم به این مهم صحه گذاشته شده است.

بیش از 66 درصد از فارغ‌التحصیلان دولتی بیکارند!
قطعا تحصیل در دانشگاه‌های مطرح دولتی کشور تا سال‌ها به‌عنوان یکی از امتیازات ویژه دانشجویان این مراکز به‌شمار می‌رفت. دانشگاه‌هایی که برخی‌هایشان مانند برخی از واحدهای دانشگاه آزاد در رنکینگ‌های جهانی حرفی برای گفتن دارند؛ اما حتی تحصیل در دانشگاه‌های دولتی هم نمی‌تواند خیال دانشجویانی که بالاخره در زمره فارغ‌التحصیلان قرار می‌گیرند را راحت کند. به زبان ریاضی از میان 101 هزار و 337 فارغ‌التحصیل آن سال، تنها 34 هزار و 203 نفرشان توانستند همان سال به بازار کار برسند. درحقیقت نسبت شاغلان به دانش‌آموختگان این دانشگاه به 33.75 درصد و نسبت بیکاری در این زیرنظام هم 66.25 درصد اعلام شده است.

اصلی‌ترین دانشگاه غیرحضوری ایران در جایگاه هشتم ایجاد اشتغال

دانشگاه پیام نور که از همان ابتدا بر مبنای دانشگاه غیرحضوری تاسیس شده بود اما رتبه هشتم را در ایجاد اشتغال دارد. به‌طوری که از میان 72 هزار و 965 فارغ‌التحصیل آن سال تنها 24 هزار و 409 نفرشان توانستند راهی بازار کار شوند، رقمی که معادل 33.45 درصد از دانش‌آموختگان می‌شد. این در‌حالی است که بخشی از شاغلان به‌دلیل ویژگی غیرحضوری بودن این دانشگاه، اولویت‌شان تحصیل در آن خواهد بود و اگر بگوییم بخشی از فارغ‌التحصیلان آن حتی در ایام تحصیل هم به‌نوعی در زمره شاغلان محسوب می‌شوند، بیراه نگفته‌ایم. با این حال آمار اشتغال آن‌طور که انتظار می‌رفت، قابل قبول نیست. موضوع قابل تامل اینکه دانشگاه فنی‌و‌حرفه‌ای که رسالت اصلی‌اش آموزش مهارت‌های لازم برای ورود به بازار کار است، در این بخش در جایگاه نهم و پایین جدول قرار دارد. اتفاقی که نشان می‌دهد این دانشگاه که اصلی‌ترین هدف برای تحصیل در آن، آموختن فن لازم برای رسیدن به شغل است، اما در عمل نتوانسته این مهم را برآورده کند. از میان 40 هزار و 496 هزار دانش‌آموخته این دانشگاه در سال تحصیلی 97-96 تنها 8 هزار و 775 نفرشان که به زبان آمار معادل 21.67 درصدشان می‌شد، توانستند برای خود شغلی پیدا کنند‌. موضوع جالب اینجاست که بر اساس گزارشی که سال گذشته از سوی وزارت علوم نسبت به‌میزان اشتغال مقاطع مختلف تحصیلی منتشر شده بود، میانگین وزنی د‌رصد اشتغال در مقطع کاردانی 65 اعلام شد، اما این دانشگاه که تنها مقطع آن هم کاردانی است، حتی در همین زمینه هم نتوانست امتیاز قابل قبولی را به‌د‌ست آورد.

نسبت اشتغال دانش‌آموختگان سال تحصیلی ۹۷-۹۶ به تفکیک زیرنظام‌های آموزش عالی

علوم پزشکی و علوم انسانی؛ مسیر مطمئن‌تر برای رسیدن به بازار کار

طبیعتا گروه تحصیلی و انتخاب رشته تحصیلی می‌تواند تا حد زیادی تصویر روشنی از آینده شغلی در اختیار دانشجو قرار د‌هد. رشته‌هایی که جامعه هم تا حد زیادی به شناخت از آنها رسیده و تب و تاب بالا برای پزشک شدن را باید مصداق بارزی برای آن دانست. در سال تحصیلی 97-96، گروه علوم پزشکی بیشترین سهم اشتغال را با سهم 62.75درصدی شاغلان به نسبت جمعیت دانش‌آموختگی آن سال به خود اختصاص داد، یعنی از میان حدود 39 هزار نفر این رشته، 24 هزار و 515 نفرشان در همان سال وارد بازار کار شدند‌. علوم انسانی گروه دومی است که بیشترین میزان اشتغال را دارد؛ گروه آزمایشی که شاید تا چند سال پیش، تصور درستی از بازار کار فارغ‌التحصیلان آن وجود نداشت. از بین 346 هزار و 717 نفری که در رشته‌های مختلف این گروه دا‌نش‌آموخته شدند، 155 هزار و 835 نفرشان یا معادل 44.95 درصد‌شان توانستند در زمره جمعیت شاغل قرار بگیرند‌.

احتمال بیکار ماندن در فارغ‌التحصیلی هنر 76 درصد
سه گروه بعدی را باید به تفکیک دانش‌آموختگان رشته‌های کشاورزی و دامپزشکی با سهم اشتغال 35.21 درصد، علوم پایه با 34.77 درصد و هنر با 23.25 درصد دانست. نکته قابل تامل این است که گروه‌های اثرگذاری مانند کشاورزی و دامپزشکی و علوم پایه با وجود اینکه تعداد دانش‌آموختگان آنها به مراتب کمتر از سه گروه اول و به ترتیب 22 هزار و 347 نفر و 32 هزار و 351 نفر بوده اما میزان اشتغال در آنها روی‌هم 69 درصد می‌شود که تنها 7 درصد بیشتر از علوم پزشکی‌هاست!

با مهندسی شانس‌تان برای کار 41 درصد است
فنی و مهندسی‌ها که زنگ خطر بی‌میلی جامعه برای تحصیل در رشته‌های مرتبط با آن به صدا درآمده، رتبه سوم اشتغال را در کشور دارد. به‌گونه‌ای که در آن سال از بین 194 هزار و 868 نفر کمتر از نیمی از آنها که جمعیتی معادل 81 هزار و 341 نفر هستند، توانستند در مشاغل مختلف مشغول به کار شوند که نشان می‌دهد سهم اشتغال در این گروه 41.74 درصد است.

نسبت اشتغال دانش‌آموختگان سال تحصیلی ۹۷-۹۶به تفکیک گروه تحصیلی

ترسیم راهی متفاوت با عینک یونسکو برای اشتغال فارغ‌التحصیلان

بررسی نسبت اشتغال دانش‌آموختگان با ملاک قرار دادن گروه‌های رشته تحصیلی مورد نظر یونسکو اما شرایط متفاوتی را از این حوزه ترسیم می‌کند. براساس استانداردهای یونسکو، گروه‌های رشته تحصیلی به 10 بخش تقسیم‌بندی می‌شود. فارغ‌التحصیلان رشته‌های علوم تربیتی که آن سال تعدادشان 38 هزار و 993 نفر اعلام شده بود در جایگاه اول میزان اشتغال قرار داشتند؛ چراکه از میان آنها 25 هزار و 557 نفر یا معادل 65.54 درصدشان توانستند در بازار کار وارد شوند. البته نمی‌توان این مهم را هم نادیده گرفت که در تمام این آمارها، مشخص نیست چه تعداد از شاغلان در بازار کار مرتبط با رشته تحصیلی‌شان به کار گرفته شدند و این موضوعی است که می‌طلبد مسئولان مربوطه گزارش مجزایی درباره آن درصورت فراهم بودن دیتاهای لازم منتشر کنند.

بهداشتی‌ها با نگاه یونسکو دوم شدند!
گروه‌هایی که در زمره رشته تحصیلی بهداشت قرار می‌گیرند با وجود اینکه 10 هزار و 775 نفر بیشتر از رشته‌های علوم تربیتی بودند اما در جایگاه دوم قرار دارند. یعنی در آن سال 49 هزار و 768 نفر در این رشته‌ها فارغ‌التحصیل شده که از این میان، 28 هزار و 608 نفر معادل 57.48 نفر توانستند شاغل شوند و در مقابل 42.52 درصد هم از گردنه بازار کار، جا ماندند.طبیعتا این اختلاف نظر نشان می‌دهد نگاه استاندارد یونسکو به رشته‌ها و وضعیت اشتغال متفاوت است.فارغ‌التحصیلان رشته‌های بازرگانی، علوم اداری و حقوق با جمعیت 202 هزار 198 که بیشترین آمار فارغ‌التحصیلان را از نگاه یونسکو هم دارد، در رتبه سوم اشتغال قرار گرفته‌اند. دانش‌آموختگانی که از بین آنها 91 هزار و 312 نفرشان یا به زبان آمار 45.16 درصدشان شاغل و 54.84 درصدشان هم جویای شغل باقی ماندند.

59 درصد از علوم اجتماعی‌ها در زمره بیکاران
علوم اجتماعی، روزنامه‌نگاری و اطلاع‌رسانی هم با جمعیت 41 هزار و 989 فارغ التحصیل در سکوی چهارم در لحاظ نسبت شاغلان قرار دارد. یعنی از میان آنها 16 هزار و 867 نفر یا به زبان دیگر 40.17 درصدشان شاغل شدند، البته جمعیت 59.83 درصدی بیکاری در میان آنها رقم قابل توجهی است که نشان می‌دهد سهم بیکاری در گروه‌های رشته تحصیلی دیگر به مراتب بدتر از این است. دومین گروه رشته‌های تحصیلی از لحاظ جمعیت فارغ‌التحصیلی به مهندسی، ساخت و تولید می‌رسد. گروهی که در آن سال، 188 هزار و 866 فارغ‌التحصیل داشته که 74 هزار و 127 نفرشان یا معادل 39.25 درصدشان شاغل شدند. قطعا آمار بیکاری 60.75 درصدی این حوزه آن هم در کشور ما که از لحاظ صنعتی چالش‌های جدی دارد، موضوعی نیست که بتوان به‌راحتی از کنار آن گذشت. قطعا فراهم‌سازی بسترهای لازم برای جذب فارغ‌التحصیلان این حوزه می‌تواند زمینه را برای تغییر شرایط موجود کشور در حوزه‌های مختلف مهندسی، ساخت و تولید ایجاد کند.
فناوری اطلاعات و ارتباطات که این روزها به یکی از موضوعات حیاتی برای زندگی تبدیل شده هم حوزه‌ای است که نسبت اشتغال در آن 37.65 درصد اعلام شده است. یعنی ازجمعیت 45 هزار و 536 نفری که در سال تحصیلی 97-96 فارغ‌التحصیل شدند، تنها 17 هزار و 145 نفر توانستند شغل پیدا کنند و عملا 62.35 درصد آنها بیکار ماندند. حوزه‌ای که در کشور ما می‌توان آن را جزء حوزه‌های تا حدی بکر معرفی کرد که قطعا استعداد بیشتری برای جذب نیروی کار در آن وجود دارد.

فقط 35 درصد از خدماتی‌ها شاغل می‌شوند
فارغ‌التحصیلان گروه رشته تحصیلی خدمات علی‌رغم گستردگی رشته‌ها زیرمجموعه آن، اما وضعیت غیرقابل قبولی را در حوزه اشتغال دارند. به‌طوری‌که از میان 20 هزار و 811 نفر که نشان‌دهنده میل نسبی برای تحصیل در این رشته‌ها از سوی جامعه است، تنها 7 هزار و 406 نفرشان و معادل 35.59 نفر شاغل شده و در مقابل 64.41 نفر در آرزوی داشتن شغلی به سر بردند. رشته‌هایی که در دنیای امروز که بر پایه ارائه خدمات پیش می‌رود، می‌توانستند شرایط متفاوت‌تری از آنچه امروز شاهد آن هستیم را رقم بزنند. رشته‌های کشاورزی، جنگلداری، ماهیگیری و دامپزشکی هم با وجود اینکه 15 هزار و 22 فارغ‌التحصیل داشته، اما عملا هیچ‌گونه بازار کاری برای آنها وجود نداشته است. به‌طوری‌که از میان آنها تنها 5 هزار و 246 نفرشان که معادل 34.92 درصد می‌شود، توانستند در این چهار رشته شاغل شوند و عملا 65.08 درصد آنها با وجود اهمیت این رشته‌ها در تامین امنیت غذایی کشور و حفظ محیط‌زیست، بیکار هستند.

سهم بیش از 60 درصد بیکاری در بین علوم تجربی، ریاضی و آماری‌ها
آن دسته از دانشجویانی که در رشته‌های علوم تجربی، ریاضی و آمار فارغ‌التحصیل شدند که آمارشان به 34 هزار و 828 نفر می‌رسد، فقط 11 هزار و 500 نفرشان معادل 33.02 درصد آنها به بازار کار رسیده و در مقابل 23 هزار و 328 نفر یا به زبان آمار 66.98 درصد هم بیکار ماندند. طبیعتا چنین آماری نشان‌دهنده وضعیت بیکاری قابل توجه در میان فارغ‌التحصیلان این رشته‌ها است. پله دهم بیکاری این بخش هم به فارغ‌التحصیلان علوم انسانی و هنر برمی‌گردد. گروه‌های رشته تحصیلی که از بین 50 هزار و 667 نفرشان تنها 15 هزار و 440 نفر به بازار کار رسیدند که نشان می‌دهد نسبت شاغلان به فارغ‌التحصیلان در این بخش به 30.47 رسیده و 69.53 درصد آنها بیکار مانده‌اند. قطعا این نکته نشان می‌دهد شرایط برای فارغ‌التحصیلان این رشته در بدترین حالت اشتغال قرار دارد.

الکترونیکی یا روزانه؛ کدام تضمین‌کننده اشتغال است؟

امروزه دانشجویان امکان انتخاب نوع تحصیل‌شان را دارند، یعنی این دانشجوست که بنا به رتبه‌ای که در کنکور به دست آورده و شرایط شخصی‌اش می‌تواند انتخاب کند که در دوره روزانه، شبانه، پردیس، فراگیر، پودمانی، نیمه‌حضوری، مشترک بین‌المللی یا الکترونیکی تحصیل کند. اما شانس اشتغال در میان فارغ‌التحصیلانی که از طریق الکترونیکی تحصیل کرده‌اند با سهم 64.31 درصدی به‌مراتب بیشتر از دانش‌آموختگانی است که مسیرهای دیگری را برای تحصیل انتخاب کرده‌اند. رتبه دوم این جایگاه هم به نیمه‌حضوری‌ها و بعد از آن به پودمانی‌ها می‌رسد. دانش‌آموختگانی که به شیوه فراگیر تحصیل کرده‌اند و آنهایی که از پردیس‌های مختلف دانشگاهی فارغ‌التحصیلان شده‌اند در رتبه‌های چهارم و پنجم قرار دارند. در این میان آنهایی که در زمره فارغ‌التحصیلان مشترک بین‌الملل در پله ششم از لحاظ نسبت اشتغال قرار دارند. بعد از آن دانش‌آموختگانی که در دوره‌های روزانه و طبیعتا عمدتا در دانشگاه‌های مطرح کشور تحصیل کرده‌اند قرار دارند و درنهایت آنهایی که برای تحصیل حاضر به پرداخت شهریه و قرارگیری در زمره دانشجویان شبانه هستند، در سکوی آخر قرار گرفته‌اند.

دانشجویان الکترونیکی هدفمند تحصیل می‌کنند
اگر بخواهیم نگاهی دقیق‌تر به این وضعیت داشته باشیم، باید عنوان کرد از جمعیت شش هزار و 592 نفری که از طریق الکترونیکی فارغ‌التحصیل شده‌اند از میان آنها چهار هزار و 239 نفرشان که معادل 64.31 درصد می‌شود، به بازار کار رسیده‌اند. اتفاقی که نشان می‌دهد دانشجویان این مقطع با هدف‌گذاری بهتر حرکت می‌کنند. هرچند که طبیعتا بخشی از آنها باز هم زمان تحصیل جزء شاغلان محسوب می‌شدند و نمی‌توان این مساله را کتمان کرد، اما اینکه تنها دو هزار و 353 نفر از آنها نتوانستند راهی بازار کار شوند که به معنی سهم 35 درصدی بیکاری در میان آنهاست، رقمی است که نشان می‌دهد دست برتر در رسیدن به بازار کار در اختیار این فارغ‌التحصیلان قرار دارد. اگر این حوزه را از لحاظ گروه‌های تحصیلی بررسی کنیم باید عنوان کرد بیشترین آمار اشتغال به رشته‌های علوم پایه با سهم 70 درصدی برمی‌گردد. بعد از آن علوم انسانی با سهم 64 درصد قرار گرفته است.
با وجود اینکه از جمعیت 688 هزار و 678 دانش‌آموخته آن سال تنها 482 نفرشان بودند که مدرک‌شان را از طریق تحصیل نیمه‌حضوری در دانشگاه‌های کشور به دست آورده بودند، 273 نفرشان توانستند همان سال برای خود شغلی دست و پا کنند. یعنی 56.64 درصد آنها شاغل شدند و در مقابل 43.36 درصد هم در زمره جامعه بیکاری قرار گرفتند. پودمانی‌ها هم در رتبه سوم قرار دارند با این توضیح که تنها 128 دانش‌آموخته از طریق تحصیل به این شیوه در کشور داشتیم و از این میان 67 نفرشان (52 درصد) شاغل شدند. از سوی دیگر بیشتر از نصف فارغ‌التحصیلان دوره‌های فراگیر در آن سال تحصیلی توانستند برای خود شغل پیدا کنند. یعنی از میان 11 هزار و 364 نفر دانش‌آموخته این دوره، پنج هزار و 912 نفرشان که رقمی معادل 52.02 درصد می‌شود، شانس این را داشتند که بتوانند درآمدی برای خود داشته باشند. طبیعتا این میزان با توجه به جمعیت دانش‌آموختگان آن به نسبت دوره‌های پودمانی قابل‌توجه است و می‌تواند یکی از شانس‌های شاغل شدن به شمار رود.
نیمی از دانش‌آموختگان پردیس‌ها سر کار نرفتند
چند سالی می‌شود که دانشگاه‌های کشور به‌ویژه مراکز دولتی به سمت راه‌اندازی پردیس حرکت کرده‌اند، پردیس‌هایی که اگر بخواهیم از حواشی موجود پیرامون آنها بگذریم، باید گفت در حوزه اشتغال سهم نسبتا قابل‌قبولی را به خود اختصاص داده‌اند. از میان سه هزار و 174 فارغ‌التحصیلی که این نوع تحصیل را برای خود انتخاب کرده‌اند، هزار و 558 نفرشان توانستند شغل داشته باشند. یعنی نسبت شاغلان به دانش‌آموختگان در پردیس‌ها به 49.09 رسید و در مقابل 50.91 درصد آنها باز هم شغلی نداشته و هزار و 616 نفرشان در صف رسیدن به بازار کار ماندند. دانشجویانی که آن سال از طریق دوره‌های مشترک بین‌الملل فارغ‌التحصیل شدند تعدادشان تنها 48 نفر بود که از میان آنها هم 23 نفرشان که معادل 47.92 درصد از جمعیت می‌شود، شاغل شدند. طبیعتا این آمار را نمی‌توان آمار قابل‌ملاحظه‌ای در نظر گرفت؛ چراکه بیکاری 25 نفر از همین جامعه آماری محدود نشان‌دهنده وضعیت غیرقابل قبول اشتغال در میان آنهاست.

رسیدن به دوره‌های روزانه سخت شاغل شدن سخت‌تر!
تحصیل در دوره‌های روزانه به‌خصوص در دانشگاه‌های دولتی یکی از آرزوهای دانشجویان فارغ از رشته تحصیلی‌شان به شمار می‌رود؛ صندلی‌هایی که بیشترین میزان رقابت را در کنکور به خود اختصاص داده و رسیدن به آن هم کار چندان راحتی نیست. سختی که به نظر می‌رسد حتی بعد از فارغ‌التحصیلی و این بار برای شاغل شدن ادامه دارد. از میان 637 هزار و 630 نفری که آن سال از طریق دوره‌های روزانه فارغ‌التحصیل شدند، تنها 272 نفر و 372 نفرشان که معادل 42.72 درصدشان می‌شد توانستند شاغل شوند، عملا 57.28 درصد از آنها که جزء مهم‌ترین دوره‌های تحصیلی در کشور به شمار می‌رود، شغلی برای خود پیدا نکردند. سهم بالای بیکاری در این نوع تحصیل باعث شده تا دوره‌های روزانه از لحاظ نسبت شاغلان به دانش‌آموختگان در رده هفتم قرار بگیرد. بررسی وضعیت اشتغال در نوع تحصیل روزانه‌ها نشان می‌دهد که بالاترین سهم مربوط به اشتغال فارغ‌التحصیل مرد رشته‌های علوم پزشکی با سهم 64 درصد است؛ این در حالی است که تعداد مجموع دانش‌آموختگان مرد از زن، نصف بوده است. با این حال آمار خانم‌ها هم در حوزه اشتغال به 60 درصد می‌رسد. بعد از آن بالاترین آمار اشتغال مربوط به دانشجویان پسر گروه علوم انسانی است با سهم 53 درصد است که این آمار 18 درصد بیشتر از دانش‌آموختگان خانم همین گروهاست. در گروه دامپزشکی و کشاورزی هم جمعیت مشغول به کار آقا دوبرابر خانم‌ها بوده، این درحالی است که مجموع دانش‌آموختگان آقا در این حوزه یک‌دهم خانم‌هاست.
بدترین شرایط اشتغال در این بخش هم به فارغ‌التحصیلان دوره شبانه رسیده است. فارغ‌التحصیلانی که از بین 29 هزار و 260 نفرشان تنها 8 هزار و 764 نفرشان توانستند به بازار کار برسند. اگر بخواهیم این تعداد را با عینک آمار مورد بررسی قرار دهیم، باید عنوان کرد تنها 29.95 درصد آنها شاغل و در مقابل 70.05 درصدشان هم بیکار ماندند. درحالی‌که دوره‌های شبانه در دانشگاه‌های مطرح کشور، از آنجایی که در زمره شهریه‌پرداز قرار می‌گیرد، طبیعتا هزینه‌هایی را برای دانشجو به همراه خواهد داشت؛ هزینه‌هایی که با توجه به نرخ اشتغال در این بخش می‌تواند شرایط را برای فارغ‌التحصیلان آن سخت‌تر کند.

نسبت اشتغال دانش آموختگان سال تحصیلی ۹۷-۹۶ به تفکیک نوع تحصیل

آمار اشتغال هم به کام بچه‌پولدارهاست

از سهم دو درصدی نسبت اشتغال در میان دهک اول تا سهم 50 درصدی دو دهک آخر این پیام را منتقل می‌کند که اگر در خانواده‌ای متمول به دنیا آمده باشید، نباید خیلی نگران آینده شغلی‌تان باشید، اما اگر در طبقه کم‌درآمدترین‌ها قرار بگیرید، شانس‌تان برای داشتن درآمد هم کمتر از سه درصد خواهد بود. اتفاقی قابل تامل که بحث عدالت آموزشی و عدالت اجتماعی را هم تا حد زیادی زیر سوال می‌برد.

اشتغال فارغ‌التحصیلان: دهک اول 2 درصد
از سهم اندک هزار و 282 نفری فارغ‌التحصیلان در دهک اول که بگذریم، باید عنوان کرد تنها 31 نفرشان که معادل دو درصد می‌شود، توانستند بعد از فارغ‌التحصیل در سال تحصیلی 97-96 به بازار کار برسند. نیروهای کاری که تعدادشان حتی به 50 نفر هم نمی‌رسد و در این میان نباید این نکته را هم نادیده گرفت که تحصیل فرزندان برای این دهک درآمدی حتی اگر در دانشگاه‌های روزانه هم باشد، طبیعتا به معنی تحمیل فشار مالی مضاعف به آنها خواهد بود. نسبت اشتغال به فارغ‌التحصیلان در دهک دوم هم به 10 درصد نمی‌رسد؛ هرچند تعداد فارغ‌التحصیلان در این دهک رشد چشمگیری به نسبت دهک اول داشته و هشت هزار و 369 نفر توانستند در رشته‌ها و زیرگروه‌های آموزشی مختلف فارغ‌التحصیل شوند، اما از میان آنها 589 نفر یا به عبارت دیگر هفت درصدشان شاغل شده‌اند. سهم اندکی که نشان از بیکار ماندن 93 درصد از جمعیت دانش‌آموختگان مرتبط با این دهک دارد. بالاخره میزان فارغ‌التحصیلان و البته تعداد شاغلان از دهک سوم به بعد دورقمی می‌شود، یعنی در برهه زمانی مدنظر این گزارش، 16 هزار و 789 نفر از این دهک فارغ‌التحصیل شده و از این میان دو هزار و 687 نفر هم شاغل شدند. رقمی که معنایش آن است نسبت اشتغال در این دهک به 16 درصد می‌رسد و 84 درصد آنها در جامعه بیکاری تعریف می‌شود. عملا 14 هزار و 102 نفر از فارغ‌التحصیلانی که از لحاظ درآمدی در زمره دهک سوم قرار می‌گیرند هم باز نتوانستند راهی برای داشتن درآمد ثابت پیدا کنند.

میانگین اشتغال 4 دهک اول 12 درصد
وضعیت از دهک چهارم به بعد شکل و شمایل جدی‌تری به خود می‌گیرد، یعنی از میان 28 هزار و 30 فارغ‌التحصیل، شش هزار و 688 نفرشان راهی بازار کار شدند. تعدادی که معنایش نسبت 24 درصدی شاغلان در این دهک است. هرچند این میزان در مقایسه با سه دهک اول شرایط خوبی دارد، اما اگر به سهم بیکاری 76 درصدی در میان فارغ‌التحصیلان همین دهک نگاه کنیم، باید عنوان کرد میانگین نسبت اشتغال در 4 دهک اول 12 درصد می‌شود. سهم 43 هزارو 156 نفری فارغ‌التحصیلان در دهک پنجم که از میان آنها 13 هزار و 231 نفرشان یا معادل 31 درصد آنها توانستند صاحب شغل شوند نشان می‌دهد هرچه میزان درآمد خانوارها به دهک‌های بالایی نزدیک‌تر شود، شرایط تحصیل و اشتغال هم در آنها بهتر می‌شود؛ هرچند که حتی در همین دهک هم باز 69 درصد از دانشجویانی که به هزار امید خود را به صندلی‌های دانشگاه رسانده و از نظام آموزش عالی فارغ‌التحصیل شدند منتظر داشتن شغل مانده‌اند.

رشد دهک‌ها بیکاری را هم کاهش می‌دهد
نسبت اشتغال در دهک ششم هم 36 درصد اعلام شده است، یعنی از میان 63 هزار و 735 فارغ‌التحصیل فقط 23 هزار و 35 نفرشان راهی بازار کار شدند. اتفاقی که خبر از بیکاری 64 درصدی در میان آنها دارد اما نمی‌توان از این مساله هم گذشت که جمعیت شاغلان در این دهک رشد چشمگیری نسبت به دهک قبلی داشته است.
دهک هفتم که سهم 86 هزار و 580 نفری از جمعیت 688 هزار و 678 نفری فارغ‌التحصیلان آن سال را شامل می‌شود، توانسته 35 هزار و 47 نفر هم از جامعه شاغلان آن سال را هم به خود اختصاص دهد. رقمی که نشان می‌دهد 60 درصدشان همچنان بیکار هستند.

میانگین اشتغال سه دهک بالاتر حدود 50 درصد
سه دهک پایانی اما وضعیت به‌مراتب بهتری دارند. به‌طوری که نسبت اشتغال در دهک هشتم به 44 رسیده و از میان 112 هزار و 253 نفر فارغ‌التحصیل این دهک که خود رقم قابل‌توجهی از لحاظ میزان فارغ‌التحصیلی به شمار می‌رود، 49 هزار و 948 نفرشان شاغل شدند و برای اولین بار میزان اشتغال در میان دهک‌ها از 40 فراتر رفت. اتفاقی که در دو دهک بعدی به 50 درصد هم می‌رسد. دهک نهم و دهم بیشترین آمار فارغ‌التحصیل را دارند. به ترتیب 140 هزار و 517 و 185 هزار و 64 از این دو دهک فارغ‌التحصیل شدند که از میان‌شان 69 هزار و 680 و 92 هزار و 272 نفر را در همان سال به بازار کار کشور فرستادند. تعدادی که باعث شد تا نسبت اشتغال برای هر دو آنها به 50 درصد برسد. اتفاقی که نشان می‌دهد هر چه وضعیت مالی فارغ‌التحصیل بهتر باشد طبیعتا می‌توانند شانس بهتری هم برای رسیدن بازار کار داشته باشند. به نظر می‌رسد عدالت حتی در این حوزه هم به دهک‌های درآمدی بستگی دارد.

جغرافیای فارغ‌التحصیلان جویای کار چه می‌گوید؟

توزیع جغرافیایی کل دانش‌آموختگان و دانش‌آموختگان شاغل نشان می‌دهد کانون‌های اشتغال در کشور از کانون‌های آموزش دانشگاهی متفاوت است. همچنین نسبت شاغلان به دانش‌آموختگان بر حسب جنسیت از لحاظ پراکندگی استانی هم موید این موضوع است که هر چند نسبت دانش‌آموختگان مرد شاغل در 11 استان و نسبت دانش‌آموختگان زن شاغل در 9 استان در بالاترین رده قرار دارند، اما در هیچ یک از استان‌ها نسبت اشتغال زنان بهتر از مردان نبوده است. اگر بنا باشد این موضوع را بر حسب دوره‌های تحصیلی بررسی کنیم هم به نکات قابل‌توجهی می‌رسیم. توزیع جغرافیایی دانش‌آموختگان شاغل دارای مدرک کارشناسی‌ارشد نامتناسب‌تر از کارشناسی و دکتری تخصصی بوده و حتی اشتغال دوره‌های کاردانی که به تعبیری آموزش‌های مهارتی محسوب شده و انتظار می‌رود که توزیع متناسبی در کشور داشته باشند هم در چند استان متمرکز شده است.با نگاهی به نسبت اشتغال در استان‌های مختلف باید عنوان کرد بوشهر با سهم 50.62 درصدی در رتبه اول ایجاد اشتغال قرار دارد و بهترین استان هم گیلان است که با سهم 33.51 درصدی است و جالب اینکه چهار‌محال‌و‌بختیاری در این میان سهم 33.99 درصدی را در ایجاد اشتغال دارد؛ هر چند اگر بنا باشد میزان فارغ‌التحصیلان 7 هزار و 300 نفری این استان و شاغل شدن تنها 2 هزار و 481 نفر آنها را در مقایسه با جمعیت 24 هزار و 828 فارغ‌التحصیل گیلان و ایجاد اشتغال برای 8 هزار و 20 نفر از آنها ملاک عمل قرار دهیم، باید عنوان کرد هنوز چهارمحال‌و‌بختیاری وضعیت بدتری را خواهد داشت. در این میان استان تهران به‌عنوان پایتخت کشور هم نتوانسته سهم قابل قبولی را از ایجاد اشتغال فراهم کند، به‌طوری که از بین 145 هزار و 580 فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های تهران تنها 67 هزار و 510 نفرشان یا به عبارت بهتر 46.37 درصد آنها راهی بازار کار شدند. قطعا وضعیت اشتغال از نگاه استانی هم حاکی این مساله است که باید فکر اساسی برای اشتغال فارغ‌التحصیلان صورت گیرد و تداوم این وضعیت که عملا در هر استان بیش از 50 درصد و در برخی 70 درصد از فارغ‌التحصیلان بیکار می‌مانند آن‌هم در شرایطی که امروز نسل زد نگاه متفاوت‌تری به نسبت دهه‌های گذشته داشته، می‌تواند در آینده بحران‌های اجتماعی و فرهنگی قابل توجهی را در استان‌های مختلف به‌همراه داشته باشد./فرهیختگان

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: