در بخش دیگری از این گزارش با استناد به آمار سازمان نظامپزشکی به موضوع پراکندگی پزشکان در نقاط مختلف کشور هم پرداخته شده؛ به طور میانگین 37 درصد پزشکان متخصص در شهر تهران که دارای 11 درصد جمعیت کشور است، حضور دارند. بیش از 50 درصد جمعیت کشور در مناطقی هستند که سرانه پزشک آنها کمتر از 38 پزشک به ازای هر ۱00 هزار نفر است. این مسئله موجب شده تا دسترسی مناطق محروم به پزشک خصوصا پزشک متخصص بهشدت کاهش پیدا کند.
تعارفات برنامه هفتم
وزیر بهداشت در صحبتهای خود وعده افزایش ۲۵درصدی ظرفیت پذیرش پزشک متخصص در کشور را داده بود. موضوعی که قرار بود در برنامه برنامه هفتم توسعه دنبال شود. به گفته داوود منظور، رئیس سازمان برنامه و بودجه اکنون حدود ۴۰ درصد مردم، به ویژه در مناطق محروم، به پزشک متخصص دسترسی ندارند. او معتقد است برای اینکه این دسترسی ایجاد شود، باید تربیت پزشکان متخصص افزایش یابد. او در جریان بررسی فصل سلامت لایحه برنامه هفتم گفته بود که اکنون ۱۱۰ هزار پزشک عمومی وجود دارد. با فارغالتحصیلشدن ۶۰ هزار دانشجوی پزشکی عمومی موجود، تعداد پزشکان عمومی نیز به ۱۷۰ هزار نفر میرسد. همچنین ۸۰ هزار پزشک متخصص و ۳۴ هزار دستیار تخصصی وجود دارد که تا پایان برنامه هفتم فارغالتحصیل میشوند. به عبارت دیگر در سال ۱۴۰۶ در ایران ۱۱۴ هزار پزشک متخصص خواهیم داشت. منظور گفته بود که اکنون نسبت پزشک متخصص به عمومی ۰.۶۷ است.
بر همین اساس، ابتدا در متن لایحه برنامه هفتم توسعه عبارت «افزایش سالانه ظرفیت دندانپزشکی و پزشکی به میزان حداقل ۲۵ درصد» نوشته شده بود اما در متن نهایی لایحه که 30 خرداد امسال منتشر شد، عبارت «افزایش سالیانه ظرفیت پزشکی تخصصی با اخذ تعهد خدمت در مناطق موردنیاز؛ بهنحوی برنامهریزی شود که تا پایان برنامه نسبت دستیاران تخصصی و متخصصین بالینی به پزشکان عمومی حداقل به یک برسد» جایگزین افزایش 25درصدی شده بود.
این در لفافهگویی و حذف صریح مطالبه در برنامه هفتم توسعه، با انتقادات برخی از نمایندگان مجلس همراه بود. مانند محمدحسن آصفری، نماینده مردم اراک در مجلس که در گفتوگو با مهر با انتقاد از این موضوع گفته بود: «در برنامه هفتم توسعه مصوبهای در این باره آوردهایم که مبنی بر آن به تناسب افزایش پزشک عمومی، پزشک متخصص جذب شود اما مشکل آن نیز عدم صراحت برای مکلفکردن دولت است. لازم است در بخش سلامت برنامه هفتم عبارت افزایش ۲۵درصدی به صراحت ذکر شود تا دولت و دستگاههای اجرائی مکلف به تأمین تعداد مورد نیاز پزشک متخصص شوند تا این کمبود مشکلآفرین به ویژه در مناطق محروم مرتفع شود».
خطاهای پزشکی
یکی دیگر از تبعات کمبود پزشک در کشور، افزایش خطاهای پزشکی است. موضوعی که در گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی هم به آن اشاره شده است. در واقع گفته میشود که خطاهای ناشی از فشار کاری و انتظار طولانی مردم برای دریافت خدمات بهداشتی و درمانی از جمله تبعات کمبود پزشک است.
در سال ۹۸، وزارت بهداشت اعلام کرد که ۱۸ تا ۲۵ درصد بیماران با خطای پزشکی مواجه میشوند، این در حالی است که از سال ۹۷ تا مرداد ۹۸ تنها ۹ هزار و ۲۲۵ شکایت در سامانه وزارت بهداشت به ثبت رسیده است.
اوایل خرداد امسال، بابک سلحشور، مدیرکل کمیسیونهای پزشکی، سازمان پزشکی قانونی به ایرنا گفت که در سال ۱۴۰۱ در مجموع و در همه نوبتهای رسیدگی ۱۲هزار و ۴۴۵ پرونده قصور پزشکی بررسی شد که از این تعداد پنجهزار و ۷۱۲ هزار پرونده منجر به صدور رأی محکومیت و ششهزار و ۷۳۳ پرونده هم تبرئه شدند که ۴۶ درصد از پروندههای قصور محکوم و ۵۴ درصد هم تبرئه شدند.
در مقایسه با تعداد پروندههای قصور در سال قبل از آن (۱۴۰۰) با ۱۲هزار و ۱۲۰ پرونده، تعداد پروندهها نسبت به سال ۱۴۰۰ حدود ۲.۷ درصد افزایش داشته است.
در سال گذشته بر اساس آمار سازمان پزشکی قانونی و بر مبنای موضوع کمیسیون قصور در همه نوبتهای رسیدگی رشته جراحی زنان و زایمان با دوهزارو 221 نفر در رتبه اول، بعد از آن رشته دندانپزشکی با هزارو 882 در رتبه دوم و رشته جراحی عمومی با هزارو 845 پرونده در رتبه سوم قرار دارد.
در رشته زنان و زایمان از دوهزار و ۲۲۱ پرونده، هزارو ۳۷۸ مورد تبرئه و ۸۴۳ مورد محکوم شدند. در رشته دندانپزشکی از هزارو ۸۸۲ پرونده، ۷۶۷ مورد تبرئه و هزارو ۱۱۵ مورد محکوم و رشته جراحی عمومی از هزارو ۸۴۵ پرونده، هزارو ۱۱۱ مورد تبرئه و ۷۳۴ مورد محکوم شدند.
در رشته دندانپزشکی به دلیل اینکه تعداد مراجعهکننده بیشتر است و از سویی هم مردم برای درمان و ترمیم دندانهای خود به آگاهیهای بیشتری رسیدهاند و بیشتر هم به دندانپزشک مراجعه میکنند؛ بنابراین با مراجعه بیشتر، احتمال قصور هم بالاتر میرود همچنین هرچند تعرفه دندانپزشکی در برخی از کشورها در رده خدمات لوکس محسوب میشود و در مقایسه با این کشورها هزینه دندانپزشکی در ایران پایینتر است اما در مقایسه با برخی از دیگر خدمات پزشکی، تعرفه دندانپزشکی بالاست و با پرداخت هزینه بالاتر تعداد شکایتها هم بیشتر است.
در رشته زنان و زایمان به دلیل اینکه حساسیت این رشته زیاد است و یک رشته تلفیقی محسوب میشود و دو نفر (مادر و کودک) در آن درگیر هستند؛ از سویی دیگر رشته زنان و زایمان یک رشته پیچیده و سخت است و اقدامات درمانی پیچیده دارد به همین دلایل احتمال قصور و شکایت در آن بیشتر است.
24 اردیبهشت امسال هم محمد خردمند، معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی کشور در نشست خبری از افزایش ۳۰درصدی شکایتهای پزشکی خبر داد و گفت: با رسیدگی به این شکایتها ۳۱ پزشک از طبابت محروم شدند.
به گفته رئیس کل سازمان نظام پزشکی کشور در سال 1401 هفتهزارو ۵۰۰ پرونده پزشکی در این سازمان تشکیل شد که این تعداد رأی هیئتهای انتظامی در ۸۲ درصد موارد به نفع بیماران صادر شد.
از سوی دیگر در فروردین 1401 شهروز همتی، رئیس انجمن دکترای علوم آزمایشگاهی ایران به فارس گفته بود: شش هزار آزمایشگاه موجود در کشور سالانه دو میلیارد جواب آزمایش تولید میکنند و موارد متفاوتبودن جواب آزمایش خیلی کوچک و محدود است؛ اما به طور کلی خطاهایی ممکن است به وجود بیاید که حدود 70 تا 80 درصد خطاهایی که رخ میدهد و منجر به متفاوتبودن جواب است که مربوط به شرایط پیش از آزمایش است.
رشد مهاجرت
مهاجرت پزشکان، عامل مهم دیگری در دامنزدن به موضوع کمبود پزشک در کشور است. عاملی که خود معلول عوامل بسیار دیگری از جمله نارضایتی پزشکان از حقالزحمه دریافتیشان است. تابستان امسال، مؤید علویان، رئیس هیئتمدیره نظام پزشکی تهران به تجارتنیوز گفته است: «درخواست گواهی گوداستندینگ تا سال ۹۸ زیر هزار نفر بود. سال ۹۹ تعداد درخواستها زیاد شد و به بیش از دو هزار تا رسید و در سال ۱۴۰۰ به چهارهزار و ۳۰۰ مورد رسید. یعنی در سه سال تعداد درخواست گواهی گوداستندینگ چهار برابر شد. تعداد درخواستها در سه ماه ابتدایی سال جاری نیز بیش از سه ماه ابتدایی سال گذشته بود. با این روندی که پیش میرویم و مهاجرتهایی که صورت میگیرد، مردم در سالهای آینده شاهد این خواهند بود که برخی خدمات درمانی در کشور قابل ارائه نیست و باید در خارج از کشور این خدمات را بگیرند».
او اذعان کرده که توزیع پزشکان در کشور نامناسب است و اگر روال مهاجرت پزشکان به همین منوال ادامه پیدا کند «در پنج سال آینده با فقر شدید پزشک در کشور روبهرو میشویم. در تهران یک مطب ساده بخواهید اجاره کنید، باید دستکم ماهانه ۲۰ میلیون تومان اجاره دهید، هزینه منشی، مالیات و... را هم پرداخت کنید. شرایطی که باعث شده بسیاری از مطبهای عمومی تعطیل شود یا سراغ کارهای دیگری که پولساز باشد، بروند. زیبایی و کلینیک ترک اعتیاد بروند؛ چون پولسازتر است. تخمین زدهایم در دو سال اخیر بیش از ۳۰ درصد پزشکان در تهران مطبهای خود را بستند».
شهریور 1401 شاهین آخوندزاده، استاد تمام گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران و رئیس بیمارستان روزبه، در گفتوگو با خبرآنلاین از کشور عمان بهعنوان یک جاروبرقی یاد کرد که در حال جذب گروههای پزشکی ایرانی در رشتههای مختلف است «یک جراح در کشور عمان 2.5 برابر یک جراح در ایران درآمد دارد؛ اما مسئله اینجاست که علاوهبراین، فرزندش از آموزش رایگان استفاده میکند، خودرویی که آنجا میخرد، با کیفیت بهتر، یکدهم قیمت خودرویی است که میتواند اینجا بخرد، مسکن هم به همین شکل؛ پس کاملا برایش بهصرفه است که جلای وطن کند».
موضوعی که سال گذشته ایرج خسرونیا، رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران هم به آن اشاره کرده و به خبرآنلاین گفته بود: «مسئله ما پزشک عمومی نیست؛ چراکه از دانشگاهها مانند کارخانه پزشک عمومی خارج میشود؛ بلکه مسئله این است که علاقهمندی برای تحصیل در رشتههای فوق تخصص وجود ندارد، حدود ۲۵ هزار پزشک پروانه پزشکی خود را نگرفتهاند؛ یعنی یا شغل دیگری دارند یا از کشور خارج شدهاند یا فوت کردهاند که این نشان میدهد علاقهای برای کارکردن در پزشکی وجود ندارد؛ آنهم برای اینکه درآمدشان خوب نیست و آینده خوبی را متصور نمیشوند. با این تعرفههایی که به اندازه دو کیلو پیاز و سه کیلو سیبزمینی نیست، نمیشود طبابت کرد. کسانی که تعیین تعرفه میکنند، حقوقهای خودشان را سه، چهار برابر میکنند؛ اما به تعرفه پزشک که میرسند، خسیس میشوند و این باعث شده که تعداد زیادی از پزشکان مهاجرت کنند».
گزارش رصدخانه مهاجرت
براساس گزارش رصدخانه مهاجرت ایران، مهاجرت داوطلبانه نیروی متخصص تحصیلکرده و نیروی کار ماهر در سه سال گذشته منجر به خروج بیش از چهار هزار پزشک از ایران شده است. باید در نظر داشت که این آمار فقط برای پزشکان است و اگر با آمارهای مهاجرت پرستاران و دیگر بخشهای حوزه سلامت تجمیع شود، رقم بزرگتری حاصل میشود. رصدخانه مهاجرت ایران در پیمایشی در تابستان سال 1401 میزان تمایل، تصمیم و اقدام به مهاجرت حوزه سلامت را بررسی کرد. براساس این پیمایش نیمی از شرکتکنندگان تمایل زیاد و بسیار زیاد به مهاجرت داشتند.
یک نکته مهم دیگر، برنامه مهاجرت برخی از فعالان حوزه درمان است. در پیمایش مهاجرت حوزه درمان از افرادی که تصمیم قطعی برای ماندن در ایران نداشتند، درباره زمان مهاجرت نیز پرسیده شده است. براساس این پیمایش 21 درصد افراد پاسخ دادهاند که یک تا سه سال آینده از ایران مهاجرت خواهند کرد. این در حالی است که بهتازگی نیز مسئولان نظام پزشکی و پرستاری درباره مهاجرت کادر درمان و کمبود نیروی انسانی در این حوزه بارها هشدار دادند.
در این گزارش آمده است که براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، 3.2 میلیون نفر از پرستاران شاغل در 86 کشور دنیا، مهاجر هستند. سهم نیروی انسانی متخصص خارجی در نظام سلامت انگلیس، 12 درصد، در آمریکا 17 درصد و در مجموع کشورهای عضو اتحادیه اروپا 11 درصد گزارش شده است.
با افزایش مهاجرت نیروی انسانی متخصص به کشورهای توسعهیافته، نابرابریها و عدم توسعهیافتگی در حوزه سلامت در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، میتواند موجب بروز محرومیت و توزیع نامتوازن نیروی انسانی و خدمات بهداشت و درمان در این کشورها شود؛ بهطوریکه بیشترین کمبود نیروی انسانی در حوزه سلامت متوجه کشورهای جنوب شرقی آسیا و آفریقاست. بیشترین پزشکان آموزشدیده در خارج در میان این کشورها در آمریکا و سپس در بریتانیا و آلمان فعالیت دارند.
براساس یافتههای این پژوهش بیش از 50 درصد از افراد شرکتکننده تمایل زیاد و بسیار زیاد به مهاجرت دارند و میل به مهاجرت در بین دانشجویان و شاغلان حوزه سلامت وضعیت مشابهی دارد. بیش از یکسوم از افراد شرکتکننده حتی تمایل به کار در مشاغل غیرتخصصی و پایینتر در خارج از کشور را دارند. همچنین بیش از یکسوم برای مهاجرت برنامهریزی کرده یا اقدام عملی انجام داده و برنامه زمانی مشخصی برای مهاجرت دارند.
این پژوهش میگوید که سه دسته از عوامل مرتبط با مسائل اقتصادی، مدیریتی و شغلی- رفاهی بر مهاجرت و فعالیت نیروی انسانی در حوزه سلامت تأثیرگذار است. دراینبین به طور کلی در میان شاغلان نقش عوامل اقتصادی نظیر نبود تناسب بین درآمد و هزینههای زندگی و تبعیض و نابرابری درآمدی در افزایش انگیزه افراد برای مهاجرت بیشتر بوده است. وجود رانت و روابط ناسالم مدیران و ناکارآمدی مدیران بهداشت و درمان کشور نیز بهعنوان مهمترین عوامل مدیریتی تأثیرگذار بر مهاجرت نیروی انسانی در حوزه سلامت گزارش شده است. شرایط آموزشی و کاری بهتر در کشور مقصد و امنیت شغلی پایین در ایران بهعنوان مهمترین عوامل شغلی- رفاهی مؤثر بر مهاجرت معرفی شدهاند.
رنج مضاعف زنان باردار
سالهاست که ماجرای کمبود پزشک، نقل محافل پزشکی و درمانی کشور است. سال 1395، معاون درمان وقت وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفته بود که در هشت رشته جراحی مغز و اعصاب، زنان و زایمان، جراحی عمومی، ارتوپدی، بیهوشی، گوش و حلق و بینی و چشم کمبود متخصص داریم و باید به سه برابر تعداد موجود برسیم تا با کف استانداردهای جهانی برابر شویم. در این سالها نهتنها وضعیت بهتر نشد، بلکه در برخی استانها مشکل کمبود پزشک حادتر هم شده است. سال گذشته معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی لرستان از کمبود پزشک در ۱۵ رشته تخصصی خبر داد و گفت اولویت اصلی و بیشترین کمبود متخصص در این استان در رشتههای بیهوشی، ارتوپدی، داخلی، قلب و کودکان است.
یکی از رشتههای تخصصی پزشکی که کمبود متخصصان مربوط به آن بهویژه در مناطق محروم بسیار مشهود است، حوزه زنان و زایمان است. چند وقت پیش رئیس سازمان نظام پزشکی کشور در نخستین کنگره تخصصی چالشهای بالینی زایمان درباره میزان مرگومیر مادران به دلیل کمبود کادر تخصصی توضیحاتی داده بود. اینکه براساس مطالعات انجامشده در ایران سن متوسط مادران فوتشده ۳۰ تا ۳۵ سال و عمدتا در زایمان اول بوده است و از این میان ۴۵ درصد از این مرگومیر ناشی از نبود تخصص کافی کادر است. بدتر اینکه در ۱۷ درصد موارد، دسترسینداشتن به متخصص زنان باعث مرگ مادران شده است.
همچنین براساس آخرین آمارهای ارائهشده از طرف سازمان نظام پزشکی کشور بهازای هر هفت هزار زن ایرانی فقط یک پزشک متخصص زنان مشغول به کار است. ناگفته نماند که نحوه توزیع متخصصان زنان و زایمان با توجه به محدودیتهای فردی و خانوادگی آنان در نقاط مختلف کشور عواقب نامطلوبی به بار آورده و بر تبعیض یکی دیگر از اصول انسانی و حق دسترسی زنان به بهداشت و سلامت فردی دامن زده است.
بنا بر آمار اعلامشده در خبرگزاریها، ۹۱ شهرستان در ایران پزشک متخصص زنان ندارند. این موضوع در مناطق محروم و دورافتاده بیشتر است. بهویژه در برخی از نقاط استان سیستانوبلوچستان که این محرومیت هم شانه به شانه کمبودهای دیگر جان مردم را تهدید میکند. مثلا اهالی روستای توتان از توابع نیکشهر که یکی از دورافتادهترین روستاهای ایران است، برای دسترسی به پزشک، حتی پزشک عمومی باید مسافت 80 کیلومتری تا شهرستان بنت را طی کنند؛ مسافتی طولانی و پر از سنگلاخ. طبیعتا طی این مسافت برای زنان باردار این روستا علاوه بر تحمیل هزینهای که خیلی از آنها قادر به تهیه آن نیستند، سلامت خودشان و نوزادان را نیز تهدید میکند.
این در حالی است که فقر، ازدواج در سنین پایین و مادرکودکی، ازدواجهای فامیلی، نداشتن تغذیه مناسب، بهرهمندنبودن از بهداشت، کار زیاد، در دسترس نبودن آب آشامیدنی سالم و حتی آب و هوای نامناسب نیاز به سیستم درمانی مناسب را برای همه اهالی این مناطق بهویژه زنان باردار بهجد میطلبد.
همچنین کمبود پزشک در کشور به نوعی منجر به هدررفت منابع مالی وزارت بهداشت نیز میشود؛ چراکه گاهی با وجود تأمین تجهیزات و امکانات موردنیاز، نبود پزشک متخصص باعث میشود که این تجهیزات بیاستفاده باقی بمانند و مردم از خدمات باکیفیت سلامت محروم شوند.
بیتوجهی به گردشگری سلامت
گردشگری سلامت، شاخهای از گردشگری است که در آن فرد از کشوری عمدتا توسعهیافته به کشوری کمترتوسعهیافته میرود تا از امکانات پزشکی، خدمات درمانی یا منابع طبیعی که خواص درمانی دارند، استفاده کند. در این میان از سیر در جاذبههای طبیعی گردشگری کشور مقصد هم بینصیب نمیماند.
گردشگری سلامت یا توریسم پزشکی شاخهای از گردشگری است که فرد با هدف استفاده از امکانات پیشرفته پزشکی و بهبود بیماری به سایر کشورهای دیگر سفر میکند. این ماجرا وقتی اوج گرفت که خیلی از بیماران در کشور خود امکان استفاده از تجهیزات درمانی و پزشکی را نداشتند یا افراد با هدف کمترشدن هزینههای درمانی به کشورهای دیگر سفر کردند. در گزارش کمیسیون اصل نود مجلس در این زمینه آمده است: گردشگری پزشکی یکی از زیرمجموعههای گردشگری سلامت محسوب میشود. سهم بازار جهانی گردشگری پزشکی از بازار گردشگری در سال 2017 معادل 53 میلیارد دلار بوده است و پیشبینی میشود تا سال 2025 به 143 میلیارد دلار برسد.
بر اساس سند چشمانداز 20ساله، باید تا سال 1404 به عدد دومیلیون گردشگر سلامت در سال دست پیدا کنیم. این در حالی است که این رقم در سال ۹۷ حدود 600 هزار نفر بوده است. به گفته مسئولان این حوزه هر گردشگر سلامت برای ایران تا سه هزار دلار درآمد دارد.
مطابق با آمارهای سازمان جهانی گردشگری، بهازای هر چهار گردشگر سلامت، یک شغل در کشور میزبان ایجاد میشود. این بدان معناست که در صورت تحقق هدف چشمانداز 1404، درآمد ارزی شش میلیارد دلاری و 500 هزار شغل در کشور از طریق گردشگری پزشکی ایجاد خواهد شد. نکته حائز اهمیت این است که برای تأمین خدمات موردنیاز جمعیت 500 میلیونی منطقه، به تعداد بسیار بیشتری پزشک نیاز است. در صورت توسعه گردشگری بدون افزایش تعداد پزشک، با توجه به درآمد بالای ارزی این حوزه، تمایل پزشکان برای خدمت به مردم کاسته خواهد شد و این مسئله دسترسی مردم به پزشک را سختتر خواهد کرد.
درحالحاضر کشورهایی مانند ترکیه، امارات و عمان در حال رقابت با ایران برای جذب گردشگر سلامت هستند و بر اساس پیشبینیها کشورهای گرجستان و آذربایجان نیز تا پنج سال آینده به مقصد گردشگری سلامت تبدیل خواهند شد. این در حالی است که سرانه پزشک ایران در مقایسه با کشورهای یادشده پایینتر است و این مسئله موجب ازدسترفتن این فرصت خواهد شد». تیرماه امسال، معاون درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از مراجعه یکمیلیون و۲۰۰ هزار گردشگر سلامت به کشور از ۱۶۴ ملیت گوناگون در سال گذشته خبر داد و گفت: سالانه حدود یک میلیارد دلار به واسطه خدمات گردشگری سلامت ارز وارد کشور میشود.
سعید کریمی گفته بود که اکنون ۲۴۷ مرکز درمانی مجوز گردشگری سلامت دارند و در رتبهبندی جهانی که از سوی یک مؤسسه آمریکایی درباره گردشگری درمانی انجام شده، ایران بهعنوان رتبه چهلوششم در بین کشورهای جهان معرفی شده است.
او گفته بود که ایران در سال ۱۴۰۱ از ۱۶۴ ملیت گوناگون و بنابراین از پنج قاره جهان گردشگر سلامت داشته است؛ «البته تعداد گردشگران سلامت از برخی ملیتها چندصد هزار نفر و شمار گردشگران سلامت برخی کشورها نیز بهویژه از قارهها و مناطق دوردست محدود بوده است. سالانه حدود یک میلیارد دلار بهواسطه خدمات گردشگری سلامت وارد کشور میشود که این مبلغ علاوه بر مراکز درمانی و بیمارستانی به زنجیره هتلها، رستورانها، صنعت حملونقل و دیگر نهادهای خدماتی نیز تعلق میگیرد».
بنابر آنچه گفته شد، توجه بیشتر به مقوله تربیت پزشکان متخصص علاوه بر حل بحرانهای فعلی به موضوع گردشگری سلامت که یکی از مسائل مهم ارزآوری در کشور تلقی میشود نیز کمک قابلتوجهی خواهد کرد.
تعرفههای ناکافی
تعرفههای پایین و غیرواقعی یکی دیگر از علل مهاجرت پزشکان و به تبع آن کمبود پزشک در کشور عنوان میشود. سال گذشته علی دباغ، معاون فنی و نظارت و عضو شورای عالی سازمان نظامپزشکی کشور در یک برنامه رادیویی کاملنشدن نظام ارجاع، تعرفههای غیرواقعی و بیمههای ناکارآمد را از عوامل اصلی مهاجرتهای نخبگان پزشکی عنوان کرده بود.
همایون سامهیح نجفآبادی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی نیز عنوان کرده بود که به دلیل تورم بالا در اقتصاد تعرفههایی که برای پزشکان در نظر گرفته میشود، واقعی نیستند و از طرف دیگر به دلیل پوشش ضعیف بیمهها پزشک مجبور میشود تعرفه را پایینتر بگیرد. در شرایطی که کشورهای دنیا امکانات و شرایط مطلوبی را ایجاد میکنند تا پزشکان و نخبههای پزشکی را جذب خود کنند اما در ایران چنین رویکرد و شرایطی وجود ندارد؛ «مسئولان و مردم قدر جامعه پزشکی را زمانی میدانند که یک بحران در جامعه ایجاد شود و بهمحض کاهش یا تمامشدن بحران این موضوع مطرح میشود که پزشکان درآمد بالایی دارند و در رفاه زیادی هستند و این رفاه باید کم شود».
چندوقت پیش، ایرج خسرونیا، رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، گفته بود که هر پزشک برای اداره یک مطب ماهانه باید ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومان برای اجاره مطب، هزینه آب و برق، مالیات، بیمه و حقوق منشی و مستخدم پرداخت کند؛ درحالیکه چنین درآمدی ندارد. «در چنین شرایطی اغلب پزشکان مجبور هستند در کنار طبابت شغل دوم یا سوم هم داشته باشند تا بتوانند هزینههای زندگی را تأمین کنند. متأسفانه بسیاری از پزشکان عمومی، داخلی، عفونی و اطفال بهطور جدی با مشکلات مالی مواجه شدهاند و درآمدهای آنها برای ادامه زندگی کافی نیست».
او معتقد است وضعیت مالی پزشکان به قدری ناگوار است که برخی از آنها به این نتیجه رسیدهاند که مطب خود را تعطیل و بهجای آن کافیشاپ یا آرایشگاه تأسیس کنند. «شرایط زندگی برای پزشکان بسیار وخیم شده است. پزشکانی داریم که مسافرکشی میکنند. تعدادی از پزشکان شغل طبابت را رها کرده و به مشاغل دیگر رو آوردهاند. برخی بسازوبفروش شدهاند، حتی برخی از آنان به مسافرکشی یا دلارفروشی رو آوردهاند».
همه این موارد در حالی است که عدهای نیز ماجرای مهاجرت پزشکان را نوعی بزرگنمایی عنوان میکنند و در کنار پایینبودن تعرفههای پزشکی، ماجرای فرار مالیاتی پزشکان را وسط میکشند.
یکی از منتقدان این ماجرا عبدالمجید شیخی، کارشناس اقتصادی است که به ایمنا گفته: «به نظر میرسد دریافت مالیات از شاغلان و فعالیتهای اقتصادی از جمله عواملی است که پزشکان را به مهاجرت ترغیب میکند. هرچند بیشترین آمار فرار مالیاتی در میان پزشکان است و آنها به دلیل تمایلنداشتن به پرداخت مالیات، رفتن را بر ماندن ترجیح میدهند اما در کشورهای دیگر مجبور به پرداخت مالیات بیشتری هستند».
بااینحال تعرفههای پایین پزشکی هم تنها دلیل میل پزشکان به مهاجرت نیست. شیفتهای طولانی و سرسامآور، مقایسه حجم کاری به نسبت درآمد در ایران و گاهی کمبود امکانات و حتی تختهای بیمارستانی هم از دیگر دلایل مهاجرت پزشکان عنوان میشود.
در سالهای گذشته بسیاری از پزشکان جوان به خارج از کشور مهاجرت کردهاند. هرکدام هم دلایل خودشان را داشتند. یکی از پزشکان جوان ایرانی که چند سال پیش به کشور آمریکا مهاجرت کرده به «شرق» میگوید: «من از زمانی که تصمیمم برای رفتن از ایران جدی شد، تا روزى که به آمریکا رسیدم یک سال تمام طول کشید. نمیدانم الان مهاجرت پزشکان چقدر زیاد شده، اما مدتی است که تقریبا ماهی یک بار دوستان و آشناهایی جهت مشورت براى مهاجرت به من معرفی میشوند و به نظرم تمایل همکارانم برای رفتن از ایران بیشتر از قبل شده است. دلیلش هم روشن است، تقریبا اکثر دوستان و همکارانم از شرایط کاری ناراضی هستند و علنا میگویند کاش شرایط مهاجرت برایشان مهیا بود یا قبل از اینکه شرایط سختتر شود، برای مهاجرت اقدام کنند». او به وضعیت مهاجرت در کشور آمریکا هم اشاره میکند: «اینجا پذیرفتهشدن برای تخصص بهسختی ممکن است. باید مدتی کارهای داوطلبانه انجام بدهید و در بخشهای تحقیقاتی کار کنید. در رشتههای سختی مثل تخصص پوست یا جراحی سر و گردن تقریبا محال است بتوانید وارد بشوید. در دانشگاههای خیلی ردهبالا تعداد انگشتشماری میتوانند وارد شوند و اکثریت در دانشگاههای رنک پایینتر یا بیمارستانهای کامیونتی (به نوعی دولتی) برای تخصص قبول میشوند. گاهی مجبورید سالهای اول مهاجرت از جیب تغذیه کنید و پیداکردن کار مرتبط با پزشکی با درآمد معقول قبل از ورود به تخصص شدنی نیست».
اما به گفته او، مهاجرت نکات مثبتی هم دارد؛ «بعد از پایان تخصص درآمد قابلتوجهی خواهید داشت؛ درآمدی شاید حدود دوبرابر نیاز برای یک زندگی معمولی. اما در ایران شرایطی هست که اکثر دوستانم و خودم ترجیح دادیم به خاطرشان مهاجرت کنیم؛ بهخصوص در دوران کرونا وضعیت پزشکان بدتر هم شد. در ایران گاهی پرداختیها بهموقع نیست، به نسبت سختی کار، پرداختها مبلغ قابلتوجهی نیست، حقوق دوران تخصص در ایران بسیار بسیار ناچیز است اما در آمریکا اینطور نیست»./شرق