براساس اعترافهایی که در جریان پروندههای اختلافات خانوادگی صورت میگیرد، بیتوجهی مردان به زنان راه را برای انحراف آنها از مسیر اخلاقی هموار میکند.
شفا آنلاین>جامعه>بخش مهمی از جرائم جنایی در قتلهای خانوادگی مربوط به شکلگیری روابط
غیراخلاقی یکی از زوجین است و منجر به قتل یکی از آنها و در خطر قرار
گرفتن جان دیگری میشود. با وجود اینکه قوه قضائیه آماری در این باره منتشر
نمیکند، اما بررسیهای ما براساس پروندههایی که به صفحه حوادث راه پیدا
میکند، نشان میدهد بخشی از این جرائم با دسیسههای زنانه و علیه مردان
شکل میگیرد. با اینکه این موضوع نافی فراوانی این روابط از سوی مردان
نیست، اما به نظر میرسد عمل مجرمانه عمدتاً علیه آنها صورت میگیرد.
براساس اعترافهایی که در جریان این پروندهها صورت میگیرد، بیتوجهی
مردان به زنان راه را برای انحراف آنها از مسیر اخلاقی هموار میکند. زنی
که وارد زندگی مشترک میشود بیش از گذشته نیازمند توجه و حمایت از سوی
شوهری است که قرار است تا پایان عمر کنارش زندگی کند. اعتیاد شوهر به مصرف
موادمخدر، ناتوانی وی در برقراری روابط جنسی، پی بردن به ارتباط پنهانی
شوهر، تنگدستی، بداخلاقی، بدبینی، دخالتهای بیجای خانواده شوهر، پیدا شدن
سروکله مرد دلخواه پس از وصلت و مشغله کاری بسیار، عمدهترین دلایلی است
که سبب میشود زنان با عبور از مرزهای اخلاقی وارد روابط پنهانی شوند.
عمده این روابط ابتدا به صورت پیامک، چت در شبکههای اجتماعی و سپس
تماسهای تلفنی و قرار ملاقاتهای گاه و بیگاه آغاز میشود. زن وقتی متوجه
میشود گوشی برای شنیدن درددلهایش پیدا شده، همدردی مردی بیگانه را با
خود همراه میبیند. در چنین شرایطی وقتی اعتماد طرفین جلب میشود و پای
موضوعات جنسی به میان میآید شرایط برای برقرار شدن این روابط هم فراهم
میشود. برخی افراد که عمدتاً گروههای میانسال را شامل میشوند با مهارتی
که در جریان زندگی کسب کردهاند، موفق میشوند روابط پایداری را در این
مقطع حفظ کنند و به آن ادامه دهند، اما گروههای سنی که از هیجان بیشتر و
سن کمتری برخودارند ترجیحشان این است که قرابت بیشتری با جنس مخالف خود
برقرار کنند، اما به دلیل هیجان ناشی از تصمیم غیرمنطقی دست به ارتکاب یک
جنایت میزنند.
نقشه قتل را عمدتاً زنان مطرح و مردان اجرا میکنند.
عمده زنان در چنین شرایطی نمیتوانند در نقش مباشرت در قتل وارد شوند برای
همین زمینههای ارتکاب جرم به دست آنها فراهم میشود. این زنان در فرصت
مناسب شوهرشان را با خوراندن غذای مسموم یا داروی خوابآور بیهوش و مسیر را
برای وارد شدن مرد مورد نظرشان به صحنه جرم هموار میکنند. پس از ارتکاب
قتل که به شیوه خفگی یا وارد کردن ضربات چاقو صورت میگیرد، خارج کردن جسد
از خانه مهمترین معضل پس از جنایت است. در چنین شرایطی جسد در حالی که وزن
بیشتری پیدا میکند با طراحیهای صورت گرفته باید به صندوق عقب خودرو
منتقل و در بیابانهای اطراف شهر رها یا دفن شود یا با وارد شدن پلیس به
صحنه جرم اتهام ارتکاب آن به گردن سارقان یا مردان ناشناس بیفتد. انداختن
اتهام قتل به گردن دیگران با ادعای ناپدید شدن شوهر از سناریوهایی است که
با شکست مواجه میشود، چراکه پلیس سالهاست سناریوهای مشابه را بررسی و به
خوبی این جرائم را کشف میکند.
اما مباشرت مردان به قتل همسرانشان در
جریان چنین پروندههایی با پی بردن آنها به روابط پنهانی همسرانشان به
جریان میافتد. برخلاف زنان که عمدتاً توان مباشرت در قتل را ندارند، مردان
خودشان در مقام مباشرت وارد میشوند. بررسی تماسهای تلفنی، پیامک و
چتهای شبکههای اجتماعی و تحت نظر گرفتن زنان مسیر را برای پی بردن به
شکلگیری روابط غیراخلاقیشان هموار میکند. عمده مردان در مواجهه با
سرزنشهای ناشی از ناتوانیشان برای اداره یک زندگی در تنشهای شکل گرفته
بر سر این اختلافها دست به قتل همسرانشان میزنند.
در مقام برخورد،
قانون از صراحت لازم برای برخورد با افرادی که در مقام مباشرت یا معاونت
دست به ارتکاب چنین قتلهایی میزنند، برخوردار است. مرتکبان این حوادث پس
از متلاشی شدن زندگی خود، فرزندان و خانوادههایشان براساس شرایطی که در هر
پرونده مطرح است، مجازات میشوند. با وجود اینکه وارد شدن فناوریهای نوین
نقش مهمی در افزایش قتلهای ناموسی دارد و اطلاعرسانی بسیاری در این باره
صورت میگیرد با این حال سنت حاکم بر جامعه مانع از این شده که افراد به
جای جدایی توافقی از یکدیگر، دست به عمل مجرمانه بزنند و زندگی خود و
دیگران را در معرض خطر قرار دهند.