عضو هیات مدیره انجمن علمی هوش و استعداد ایران معتقد است قبولی یا رد شدن در آزمون تیزهوشان معیار درستی برای سنجش هوش دانش آموزان نیست.
شفا آنلاین>جامعه>مرتضی نظری در گفتوگویی، با انتقاد از برخی «تفکرهای نادرست در حوزه سنجش
هوش و استعداد» اظهار کرد: یکی از ریشههای اصلی بروز بیعدالتی و
طبقاتی
شدن مدارس کشور، طرز فکر نادرست درباره سنجش هوش و استعداد است. اینکه شما
هوش را ثابت ببینید یا افزایشی، اینکه شما نقش محیط غنی، آموزش با کیفیت و
تلاش خود فرد را در افزایش هوش موثر بدانید یا ندانید، نتیجه را متفاوت
میسازد.
به گزارش شفا آنلاین:وی افزود: سیاستگذاران آموزشی باید فرصت و مجالی برای بازنگری در دیدگاه
های خود پیدا کنند و با تکیه به همان ذهنیت سابق و ناکافی بر ادامه یک روش
اشتباه اصرار نکنند. برخی افراد از جمله وزیر فعلی از تقویت مدارس خاص و
تربیت معلمان ویژه مدارس سمپاد در رسانهها صحبت میکنند که "چرا سمپادیها
را از بقیه جدا کردید؟ این عدالت است این بچهها استعداد بیشتری دارند و
باید به آنها امکانات بیشتری داده شود، نشانه عدم اطلاع از تغییرات اساسی
در معنا و مفهوم هوش، تیزهوشی و استعداد و شیوه های سنجش طی بیست تا سی
ساله اخیر است."
نظامهای آموزشی جهان به سمت هوش هیجانی رفتهاند
نظری ادامه داد: بیش از دو دهه است که در اکثر نظامهای آموزشی جهان، بساط
دستهبندی دانش آموزان به تیزهوش و عادی جمع شده و مأموریت مدارس بر اساس
بافت فرهنگی هر کشوری به سمت تقویت مهارتهای زندگی و رشد جنبههای
وسیعتری از هوش مانند هوش اجتماعی و هوش هیجانی و تفکر خلاق و نوآوری
متمایل شدهاند.
عضو هیات مدیره انجمن علمی هوش و استعداد ایران تصریح کرد: تحقیقات علمی،
نهایت اعتبار آزمونهای هوش را ۳۰ درصد می داند و یعنی این آزمونها به
فرض اجرا و تفسیر درست، نهایتا میتواند یک سوم از تواناییهای بچهها را
بسنجد و حدود 70درصد تواناییهای ذهنی و شناختی دانش آموزان ناشناخته
میماند و سالهاست ناخواسته در حال انگ زدن به بچه ها و ایجاد ذهنیت فقیر
در آنها هستیم.
وی گفت: با اطلاع دقیق و بر اساس مطالعه و بررسی میدانی به خانوادهها و
مربیان آموزشی میگویم؛ نه دانشآموزانی که از فیلتر آزمونهای مدارس خاص
از جمله مدارس سمپاد می گذرند، نابغه و تیزهوش و سرآمد هستند و نه آنها که
پشت سد آزمون های سنجش هوش و استعداد میمانند عادی و متوسط و کم حافظه و
کم هوشند.
نظری توضیح داد: مدارس موفق از نخبهپروری و تربیت نخبه و برنامهریزی برای
شناسایی و پرورش جداگانه آدمهای تیزهوش عبور کردهاند و از فرصت طلایی و
تکرارنشدنی ۳ تا ۱۷ سالگی برای رشد مهارتهای جدید به ویژه مهارتهای نرم،
خوداثربخشی، مهارت کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری و همکاری روی آوردهاند.
عضو هیات مدیره انجمن علمی هوش و استعداد ایران اظهار کرد: مفهوم جدید هوش
با تغییرات اساسی مواجه شده و دیگر رویکرد اشتباه جداسازی و غربالگری
دانشآموزان بر اساس تعریفی نادرست و ناکافی از هوش و استعداد را که به نقض
عدالت آموزشی و طبقاتی شدن مدارس منجر شد، دنبال نمیکنند.
وی توضیح داد: در تعاریف جدید، تیزهوش یا در اصطلاح عمومی، فرد باهوش به
کسی گفته میشود که بتواند از تواناییهای ذهنی خود، خردمندانه، متعادل و
در جهت نفع مشترک استفاده کند و یعنی بتواند خیر مشترک خلق کنند، همکاری
کند، تشخیصهای بهتری در زندگی داشته باشند، اخلاقی، انتخابگر و سنجشگر
باشند.
نظری بیان کرد: ما با تکیه به تعریف نارسا از تیزهوشی، مأموریت و هدف اصلی و
ذاتی مدرسه را به بیراهه کشاندیم و مدارس کشور را به صحنه بیرحمانه جنگ
برای زودتر رسیدن به جای با هم رسیدن تبدیل کردیم و همین طرز فکر است که
مدرسه را در چشم این نسل از محبوبیت ساقط میکند.
عضو هیات مدیره انجمن علمی هوش و استعداد ایران افزود: جداسازی و تنوع
مدارس، آموزش را از یک تجربه دوستداشتنی و پویا انداخته و جداسازی بچهها
بر اساس بهره یک بعد هوش، تصور خانوادهها را از معنا و مفهوم موفق بودن
دچار کج تابی و انحراف کرده است.
وی اظهار کرد: با این سبک شناسایی و پرورش هوش و استعداد که بیاییم مدارس
خاص و جدا از سایرین برای هر طیفی از دانش آموزان، از استثنائی گرفته تا به
اصطلاح نابغهها درست کنیم، با دست خودمان باعث شدیم تا این بچهها تصویر
ذهنی نادرستی درباره خودشان پیدا کنند و انتظارات نادرستی نسبت به محیط
جامعه، شرایط و آینده در آنها شکل بگیرد.
فشار زیاد آزمون بر سر دانشآموزان
نظری ادامه داد: مشاهدات و بررسیهای متعدد حکایت از سنگینی فشار روانی بر
سر دانش آموزان این مدارس دارد که وقتی فردای بعد از کنکور سر میرسد و
وارد دانشگاه و مراحل بعدی زندگی خود میشوند عمدتاً از دوران پرفشار تحصیل
خود به عنوان یک دوره لذت بخش و سازنده و مفید یاد نمیکنند.
عضو هیات مدیره انجمن علمی هوش و استعداد ایران گفت: روی دیگر سکه، دانش
آموزان عادی و نرمالی هستند که نمیتوانند از پس این آزمونها و رقابتهای
غیرعادی برآمده، به خودانگاره ضعیف و نادرستی درباره خود میرسند و هر دو
گروه شکننده و کمتاب میشوند.
وی گفت: در نظامهای آموزشی موفق، مربیان با توجه به زیانهای مهلک
جداسازی، برای توجه به دانشآموزان مستعدتر به جای تفکیک و اختصاصیسازی
محیط آموزش، همین توجه را در درون مدارس عادی به آنها میکنند.
نظری بیان کرد: جداسازی محیط آموزشی دانشآموزان به نیت پرورش افراد نخبه،
شاید در ظاهر نوعی توجه ویژه به ایشان باشد اما در واقعیت انواع محرومیتها
را به دنبال دارد و امروز در میان نظامهای آموزشی موفق حتی یک کشور را
نمیتوانید پیدا کنید که مدارس ویژه برای گروهی تحت عنوان تیزهوشان داشته
باشند، چون متوجه مضرات این سبک مدرسهداری شدهاند.
عضو هیات مدیره انجمن علمی هوش و استعداد ایران گفت: مهمترین آسیب اجتماعی و
تربیتی جداسازی و تنوع مدارس چه بر مبنای پایگاه اقتصادی خانوادهها و چه
بر مبنای ضریب هوشی برآمده از آزمونهای تک بعدی و نارسا، ترویج بیعدالتی و
طبقاتی شدن فرصتهای رشد و یادگیری است.
وی ادامه داد: هدف و ماموریت آموزش و پرورش، کمک به رشد فردی و اجتماعی،
درک تفاوتها، خیرخواهی، تعامل، خلاقیت، نوآوری، حل مساله در کنار همسالان
است و غربالگریهای نادرست آموزش و پرورش، فرصت رشد متعادل و متوازن را از
فرزندانمان سلب میکند.