بررسیهای هممیهن نشان میدهد فرار از مراکز درمانی بهدلیل بالا بودن هزینهها افزایش یافته است.از ز بعضی بیمارستانها خبرهایی درباره زندانی کردن بیماران نیازمند در بیمارستان به گوش میرسد
شفاآنلاین»
سلامت٫»میزان فرار بیماران از مراکز درمانی بهدلیل ناتوانی از پرداخت هزینهها، افزایش یافته است. هرچند برخی از پرستاران میگویند حتی در دهه 70 هم گاهی بیماران بهدلایل مختلف
بیمارستانها را ترک میکردند، اما حالا این مسئله تشدید شده. ایرانی و خارجی هم ندارد و چه بسا آمار مهاجران هم بهدلیل بیمه نداشتن، بیشتر است.
به گزارش
شفاآنلاین:افزایش قیمت و کمبود داروها، بالا بودن تعرفه آزمایشها و اسکنهای متعدد، همچنین هزینههای هتلینگ بیمارستانی باعث شده برخی قادر به پرداخت هزینههای درمانی خود نباشند؛ همانهایی که یا قید درمانشان را میزنند یا پس از دریافت خدمات درمانی، مراکز درمانی را بدون پرداخت هزینهها ترک میکنند. البته که پوشش بیمهای در کشور برای دهکهای مختلف جامعه برقرار شده و بیمه سلامت بیشترین پوشش بیمهای را برای دهکهای پایین بهصورت رایگان در نظر گرفته، اما مشکل اینجاست که نوبتدهی در مراکز درمانی دولتی برای دریافت خدمات چیزی حدود 2 تا 3ماه طول میکشد و از سوی دیگر تمام خدمات درمانی هم ممکن است تحت پوشش بیمه نباشند. به همین دلیل گاهی هزینههای بیماران سربهفلک میکشد و چارهای جز فرار ندارند.
میگویند پول بده، بعد شکایت کن!
مرد سالخورده اهل ارومیه است و روی یکی از سکوهای کنار بیمارستان، در یکی از خیابانهای منتهی به ستارخان نشسته. به ستون تکیه داده. پسر را برای جراحی پا در همین بیمارستان بستری کرده بودند اما او فرار کرده و حالا پدر منتظر خبری از اوست. پدر نمیداند غصه فرار پسرش را بخورد یا مشکلات زندگی و بیماری قلبی خودش را: «پسرم در تهران پیکموتوری است. چندروز پیش تصادف کرد، اما راننده فرار کرده و پسرم را به بیمارستانی در شرق تهران رساندند. آنجا پایش را عمل کردند اما نتیجه عمل خوب درنیامد و به او گفتند که باید حدود 25میلیون تومان برای هزینههای بیمارستان و یک عمل دیگر پرداخت کند. نداشت و نمیدانم چطور از بیمارستان فرار کرد.» او درباره اینکه مگر گفته نمیشود، بیماران تصادفی بهصورت رایگان درمان میشوند و چرا چنین شرایطی برای فرزند او در نظر گرفته نشده، میگوید: «دلیلش را نمیدانم اما گویا مسئولان بیمارستان به پسرم گفته بودند که هزینه را پرداخت کند و جراحی دوم را انجام دهد. بعد اگر شکایت کند، در صورت اثبات مقصر بودن راننده، شاید بتواند هزینههایش را از او بگیرد. من بیمه دارم اما پسرم ندارد و بیمه او را قبول نمیکنند. پزشکان این بیمارستان تایید کردهاند که عمل اول روی پای فرزندم بد انجام شده و باید یکبار دیگر جراحی شود. اما هزینه عمل را نمیتوانم بدهم، موتورش هم ارزش فروش ندارد تا بتوانیم پول جور کنیم.» با اینهمه اما پدر، فرار پسر را تایید نمیکند، آهی میکشد: «چاره دیگری داریم؟»
ساعت ملاقات از بیمارستان خارج شدیم
از یکی از شهرهای جنوبی آمده بودند، برای درمان فرزندشان. باید جراحی میکرد و بیمارستانهای دولتی به این زودیها اجازه عمل نمیدادند. از یک بیمارستان خصوصی پذیرش گرفتند و به هزار التماس و بهانه با 20میلیون تومان کارهای بستری و عمل را انجام دادند، اما درنهایت موفق نشدند هزینه صورتحساب 170میلیون تومانی بیمارستان را تامین کنند. اینها را خاله کودکی که عمل کرده روایت میکند و میگوید: «بالا بودن هزینهها سبب شد تا تصمیم فرار از بیمارستان را بگیریم. بههمیندلیل از صبح ادای کسانی را درآوردیم که بهدنبال تسویه حساباند. بههمینبهانه هم لباسهای خواهرزادهام را عوض کردیم و دائم در رفتوآمد بودیم تا پرسنل بیمارستان شک نکنند. درنهایت هم زمانی که وقت ملاقات شد، چند نفری با هم بچه را از بیمارستان خارج کردیم. مادرش در اتاق ماند تا پرستاران شک نکنند و بعد از اینکه مطمئن شد ما خارج شدیم، او هم آمد.» خودش میگوید که دلش نمیخواهد درباره این ماجرا صحبت کند اما چاره دیگری هم نداشتند. مشکل بزرگ دیگری هم دارند، اینکه دیگر نمیتوانند برای چکاپهای بعدی به همان پزشک جراح مراجعه و باید پزشک دیگری پیدا کنند. این نگرانی را هم دارند که آیا پزشک دیگر متوجه این شرایط خواهد شد یا خیر؟ یا اینکه کد ملی کودکشان در جایی ثبت شده و بعد از مراجعه به یک مرکز درمانی، مچشان را بگیرند.
هنوز 20سال ندارد، اما روی هر دو مچ دستش جای بریدگی عمیق و بخیههای بزرگ عجیب، توی ذوق میزند. بخیههایی که برایش هزینهای نداشته. او پنهانی از درمانگاه فرار کرده و در توضیح آنچه برایش رخ داده، میگوید: «تقریبا یک ماه پیش بود، حال روحی خوبی نداشتم و تصمیم گرفتم خودکشی کنم. رگ هر دو دستم را زدم اما خواهرم از راه رسید و من را به یک درمانگاه رساند. نمیخواستیم کسی متوجه شود، به همین دلیل دفترچه بیمه نبردیم. گفتند باید آزاد حساب کنیم، بعد پذیرش شویم. وضعیت خوبی نداشتم، پزشک پیش از تشکیل پرونده، بخیه دستهایم را شروع کرد. قرار شد خواهرم کارهای پذیرش را انجام دهد. اما خبری از او نبود. کارم که تمام شد، سراغش را گرفتم، مسئول درمانگاه گفت، برای آوردن کارتملی و کارت عابربانک به خانه رفته و گفته که من منتظرش بمانم. تقریباً یکی، دوساعتی گذشت اما خبری از خواهرم نشد.» او میگوید: «هزینه درمانگاه حدود 2میلیون تومان شده بود. وقتی دیدم خواهرم نیامد، تصمیم به فرار گرفتم. به همین دلیل وقتی سالن انتظار کمی شلوغ شد، از فرصت استفاده کردم و از درمانگاه خارج شدم. خواهرم کنار خیابان منتظرم نشسته بود.»
داستان محمد هم مشابه بود؛ داستان یک کارگر ضایعاتجمعکن. او دوهفته بهدلیل یک بیماری پیشرونده نورولوژیک و درحالیکه دستانش از کار افتاده بود، در یکی از بیمارستانهای دولتی تهران بستری بود اما چون داروی خاصی را که برای بیماریهای مربوط به عصب استفاده میشود در این مدت گرفته بود، هزینهاش بالا رفته بود؛ چیزی حدود 600هزار تومان. علی وقتی وارد بیمارستان شد قرار بود که جای محمد بستری شود اما این اتفاق نیفتاد. محمد پولی نداشت که هزینه داروها را پرداخت کند، بنابراین نمیتوانست از بیمارستان ترخیص شود. یک صندلی همراه بیمار را به او دادند تا در همان اتاق بماند؛ او نه میتوانست از بیمارستان برود، نه دیگر تختی برای خوابیدن داشت. دو شب به همین روال گذشت. روز سوم همسر محمد به بیمارستان آمد و گفت، نتوانسته پول بیمارستان را جور کند. راهی جز فرار برای محمد نماند. او دست به دامان علی، بیمار تازهآمده به اتاق شد و از او خواست که فراریاش دهد. علی هم دید چارهای نیست؛ در ساعت ملاقات، آنژیوکت محمد را از دستش خارج کرد، به او لباس مرتب داد و بعد مشغول سرگرمکردن پرستاران شد. کار خیلی سختی نبود. محمد آنروز از بیمارستان فرار کرد و پرستاران بعد از آنکه متوجه شدند، به علی گفتند که هزینه بیمارستان محمد از حقوق آنها کم خواهد شد. محمد باید هرماه تحتنظر پزشک قرار میگرفت اما بهدلیل نداشتن پول کافی، نتوانست دیگر به بیمارستان برگردد. درمان محمد ناقص ماند.
جنازهای که روی دست بیمارستان ماند
«تقریباً چندروز پیش بود که دوست جوانمان در یکی از بیمارستانهای دولتی تهران تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، اما دوام نیاورد و چندروز بعد فوت کرد. بعد از آن بود که بیمارستان برای ما یک فاکتور 100میلیون تومانی صادر کرد اما پول تسویه حساب و تحویل جسد را نداشتیم.» اینها را یک کارگر جوان افغانستانی درباره دوستش میگوید، دوستی که از مهاجران افغان است: «حدوداً 5میلیون تومان پرداخت کردیم تا کارهای بستری انجام شد، بههرحال دوستمان زنده نماند. او خانوادهای هم اینجا ندارد و ما هم نمیتوانستیم فاکتور بیمارستان را تسویه کنیم. روزی که گفتند فوت کرده، از بیمارستان خارج شدیم. از یکنفر پرسیدیم، گفت چند روز نگهاش میدارند و درنهایت چون کسی برای تحویلش نمیرود، به صورت مجهولالهویه دفنش میکنند. دیگر مراجعه نکردیم که ببینیم چه اتفاقی برایش افتاده اما ایکاش میتوانستیم حداقل جسدش را به خانوادهاش در کابل تحویل دهیم.» او همچنین فرار از بیمارستان را یک مسئله عادی میان کارگرانی میداند که تحت پوشش بیمه نیستند و در زمان بروز حادثه، کارفرما هم از آنها حمایت نمیکند: «ماه پیش یکی از دوستان ما از داربست سقوط کرد. او را به اورژانس رساندیم. سرکارگر تهدید کرد که اگر شکایت کنیم ما را اخراج میکند. بههمیندلیل خودمان او را به بیمارستان رساندیم. یک روز در اورژانس ماند و فردای زمان بستری، صبح زود زمانی که تعداد پرستاران کم بود، از بیمارستان فرار کردیم. چارهای نداشتیم باید 12میلیون تومان هزینه میدادیم و برایمان مقدور نبود.»
زندانی بیماران
افزایش فرار از بیمارستانها را چندی پیش محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار تایید کرده و دراینباره به خبرآنلاین گفته بود: «اخبار فراوانی درباره فرار بیماران از بیمارستانهای جنوب پایتخت دریافت کردهام؛ بیمارانی که قادر به پرداخت هزینه درمان نبودهاند و بعد از بهبودی و پایان دوره نقاهت، به طریقی از بیمارستان گریختهاند.» شریفیمقدم به تدبیر یکی از مراکز درمانی برای مقابله با فرار بیماران هم اشاره و عنوان کرده بود: «شنیدهام در یکی از بیمارستانهای بزرگ تهران، برای جلوگیری از فرار بیماران فقیر، اتاقی جداگانه برایشان در نظر گرفتهاند و بیماران تا زمان تسویه، در این اتاق بهشکل محترمانهای زندانی میشوند. در یکی از بیمارستانهای اصفهان هم این اتفاق رخ داده. به گفته یکی از خانوادهها، برای ترخیص دختر 14سالهشان که دچار سوختگی شده بود، باید 50میلیون تومان پرداخت میکردند و چون امکان پرداخت این عدد را نداشتند، این کودک به مدت دوماه در بیمارستان زندانی شده بود و اجازه خروج نداشت تا زمانی که خانواده توانست با وام و قرض، هزینه ترخیص فرزندش را جور کند.» مشابه این وضعیت را کارمند بیمارستانی در استان سیستان و بلوچستان هم تایید کرده و به خبرآنلاین گفته: «طی 5سال اخیر با تعداد زیادی از خانوادههای ناتوان از پرداخت هزینه بستری بیمارانشان مواجه شده و شاهد بودهایم که مسئولان بیمارستان، تا زمان تسویه هزینهها و جبران بدهی بیمار، بهشکلی غیرمستقیم او را در بخش بستری زندانی کرده و مانع از ترک بیمارستان شدهاند.»
فراری دادن بیماران
«میزان فرار بیماران ایرانی در مقایسه با فرار مهاجران خارجی، زیاد نیست. در همین بیمارستان بهصورت هفتگی حدود دو سه نفر پس از دریافت خدمات درمانی، بدون پرداخت هزینههای درمان فرار میکنند.» اینها را سرپرستار یکی از بیمارستانهای دولتی در تهران میگوید. او مایل نیست نامش در این گزارش منتشر شود و در توضیح بیشتر به هممیهن میگوید: «عمدتاً این فرارها در بخش اورژانس صورت میگیرد. کارگران ساختمانی که دچار آسیب میشوند یا افراد فقیری که با سکته قلبی و مغزی به بیمارستان آورده میشوند، معمولًا در گروه فراریان قرار دارند. وقتی به بیمارستان منتقل میشوند، شرایط خوبی ندارند و در اورژانس بستری میشوند اما زمان ترخیص یعنی زمانیکه باید تسویهحساب کنند، چون توانایی پرداخت ندارند، فرار را انتخاب میکنند.»
او ادامه میدهد: «خیلیها از پس هزینههای 10 تا 20میلیون تومان هم برنمیآیند اما در هفته گذشته سهبیمار از بیمارستان فرار کردند که صورتحساب آنها حدود 50 تا 70میلیون تومان بود. حتی مواردی هم داریم که بیمار فوت میکند اما چون اطرافیان نمیتوانند هزینههای بیمارستان را پرداخت کنند، جسد را در بیمارستان رها میکنند، این اتفاق البته درباره مردم کشور خودمان بسیار بهندرت رخ میدهد اما همین چندروز پیش جنازه یک مهاجر افغان، در بیمارستان رها شد و بخش مددکاری و مدیریت بیمارستان مجبور شدند کارهای او را برای انجام مراحل تدفین انجام دهند.» این پرستار درباره راههای فرار بیماران از بیمارستان توضیح میدهد: «مراکز درمانی دولتی عمدتاً شلوغند و این شلوغی بهویژه در ساعات ملاقات بیشتر میشود، این شرایط بیشتر از هر وقت دیگری به بیماران فرصت فرار میدهد. اما گاهی همکاران ما هم دلشان بهحال بیماران میسوزد و کمک میکنند بیمار فرار کند.»
چرا فرار؟
«درباره فرار بیماران از مراکز درمانی، نکته مهم اینجاست که ما نمیدانیم چه کسی مسئول حفظ بیمار روی تخت است. بهنظر میرسد این موضوع، وظیفه نیروهای حفاظت فیزیکی و نگهبانهای مراکز درمانی باشد اما تکلیف قانونی هم دراینباره نداریم.» علیاکبر قربانی، پرستار بیمارستان فرقانی قم؛ توضیحات بیشتری درباره گروههای مختلفی که از مراکز درمانی فرار میکنند به هممیهن میدهد: «ماهیت اورژانس، شلوغی آن است. گاهی حال یکبیمار بد میشود و تمام کادر درمانی باید بالای سر او حاضر شوند. کسانی که قصد فرار دارند، از این موقعیت استفاده و بهراحتی از اورژانس خارج میشوند. ازسویدیگر در بخش اورژانس برخلاف سایر بخشها، افراد عمدتاً لباس مصوب بیمارستانی به تن ندارند. آنها تعداد زیادی همراه دارند و پس از انجام کارهای اولیه بدون پرداخت هزینهای، بیمارستان را ترک میکنند.» به گفته این پرستار تنها بخشی از بیماران بهدلیل نداشتن دفترچه بیمه یا هزینه از مراکز درمانی فرار میکنند و همیشه دلیل فرار آنها مشکلات اقتصادی نیست: «گروهی از این افراد، کیسهای اعصاب و روان هستند. ممکن است بیخانمان هم باشند و از سوی اورژانس یا اورژانس اجتماعی به مراکز درمانی منتقل شوند. اما بهمحض عادیشدن شرایطشان به بهانه استفاده از سرویس بهداشتی، محیط را ترک میکنند. برخی هم بهدلیل آسیب ناشی از نزاع به اورژانس آورده میشوند اما از ترس پیگیریهای قضایی، بعد از درمان فرار میکنند. گروهی دچار مسمومیتهای ناشی از مصرف موادمخدر یا مشروبات الکلی میشوند و بههمیندلیل پس از بهبودی، مرکز درمانی را ترک میکنند. بهطورکلی هزینه درمان در اورژانسهای دولتی کم است و کل خدمات در اورژانس شاید به 70هزار تومان هم نرسد.» او ادامه میدهد: «مشکلی که وجود دارد این است که افراد به نزدیکترین مرکز درمانی منتقل میشوند که میتواند دولتی، غیردولتی، خیریه یا نظامی باشد. در برخی موارد انتقال بیمار به بخش خصوصی میتواند منجر به هزینه چند دهمیلیون تومانی شود. این مراکز باید درمان حیاتی بیمار را انجام دهند، سپس او را به یک مرکز دولتی انتقال دهند. اما اگر به هر دلیلی امکان اخذ پذیرش در بخش دولتی برای بیمار وجود نداشته باشد، چون هزینهها سنگین است، بیمار تصمیم به فرار میگیرد.» این پرستار درباره اینکه آیا با تشدید آمار فرار بیماران از مراکز درمانی مواجهایم، توضیح میدهد: «این آمار فرق چندانی ندارد و شاید از 50مورد در ماه، به 60 مورد رسیده باشد. در اورژانسهای شلوغ این اتفاق بزرگی نیست اما دردسرساز است. وقتی که بیمار وارد بیمارستان میشود، مسئولیت او با مجموعه بیمارستانی است اما براساس قانون، پرستاران مسئول حفظ بیمار روی تخت نیستند. آنها سعی میکنند بیمار را مهار کنند اما در اورژانس، بیمار به بهانههای مختلف آنجا را ترک میکند.»
در ارتباط بودیم.»
عمیدی به شکل نامناسب ارائه خدمات در مراکز درمانی آموزشی - دولتی اشاره میکند و میگوید: «مردم باید در این مراکز از خدمات رایگان بهرهمند شوند. پیشازانقلاب مراکز آموزشی در اختیار وزارت علوم بود و اگر بیماری از شهرستان میآمد و درمانش در بیمارستان امامخمینی (ره) تهران انجام میشد، نهتنها هزینه ایاب و ذهاب میدادند، بلکه به همراهانش خوابگاه هم میدادند. مردم به این مرکز آموزشی و بیمارستانهای دانشگاهی مراجعه میکنند اما نهتنها خدمات رایگان نمیگیرند که درنهایت باید هزینه پرداخت کنند.» او با تاکید بر اینکه در مرکز درمانی دولتی و آموزشی به هیچ عنوان نباید از بیماران پولی دریافت شود، ادامه میدهد: «به نام پزشک متخصص برای بیمار صورتحساب درست میکنند، درحالیکه دستیارانش عمل جراحی را انجام میدهند. در این شرایط بیمار حق دارد بدون پرداخت، بیمارستان را ترک کند، چون بهنوعی سرش کلاه گذاشته شده است. نباید این اجحاف در حق بیمار صورت بگیرد.»
باشند، باز هم صنعت بیمه همه این بخشها را تحت پوشش قرار نداده است. همین حالا هم در بخش دولتی اگر کسی پوشش مناسب بیمهای نداشته باشد، باید برای هر شب 500تومان هزینه پرداخت کند و این مبلغ در بخش دولتی بیش از 5میلیون تومان است.»
شناسایی بیماران فراری
افزایش میزان فرار بیماران از مراکز درمانی را رئیس اورژانس بیمارستان سینا، یک ایراد میداند و معتقد است که این مسئله باید تحت یک سیستم حمایتی برطرف شود. او میگوید: «برخی افراد این راه را یاد گرفتهاند و با فرار از مراکز درمانی، از پرداختن هزینهها سر باز میزنند. دراینباره به یک سیستم متمرکز تعریفشده در کشور نیاز داریم که اگر یک بیمار در بیمارستان الف، هزینهای پرداخت نکرد و فرار کرد، زمان مراجعه به بیمارستان مشخص شود که در جای دیگری بدهکار است. با این سیستم میتوان دلیل فرار بیمار از مرکز را بهخوبی تشخیص داد و اگر این مسئله بهدلیل فقر، فلاکت و بدبختی رخ داده، با نظام حمایتی و مددکاری مراکز درمانی مشکل او برطرف شود.» او ادامه میدهد: «اما نکته مهم این است که این سیستم باید نگاه حمایتی داشته باشد. 70 تا 80درصد افرادی که از مراکز درمانی فرار میکنند، دچار فقر مالیاند و اگر سیستم حمایتی نداشته باشیم، همان درمان محدودی که برای این افراد انجام میشود هم حذف خواهد شد. بهاصطلاح، سیستمی حمایتی برای دستگیری، نه دستگیری.»/هم میهن