برخی از پدران و مادران کار تربیت صحیح را به محیط مدرسه و محل آموزش فرزندانشان دایورت نکردهاند بلکه با آن همراه هم شدهاند. حتی اگر در این محیط، مخربترین فضاها ایجاد و بدترین آموزشهای اخلاقی هم داده شود، کک پدر یا مادر یا هردو نمیگزد و تازه خوشحال هم هستند و از صحنه فیلم هم میگیرند!
شفا آنلاین>جامعه>روز جلسه معلم با اولیای دانشآموزان بود. بچهها را سپردم و آمدم به
مدرسه. معلم ظاهری آراسته داشت؛ شبیه خالههای مهربان توی تلویزیون. گفت و
گفت و گفت تا رسید به اینکه «ما توی مراسمهای کلاس آهنگ میگذاریم. حالا
اون وسط شاید یک قری هم دادیم»!
این را یک مادر دغدغهمند و دلسوز در
یک گروه مادرانه نوشته و اینکه کوتاه نیامده و کار را به مدیر مدرسه کشانده
و اینکه واکنش مدیر و عوامل مدرسه چه بوده است.
اگر در فیلم رقص با
آهنگ مستهجن در حیاط
مدرسه که اخیراً خبرساز شد و موارد متعدد مشابه دقت
کرده باشید، چند تن از مادرانِ بچهها با گوشی تلفن همراه با شوق و ذوق
بسیار در حال فیلم گرفتن از این رقص فرزندانشان با آهنگ مبتذل و شعر مستهجن
بودند.
این یعنی برخی از پدران و مادران برخلاف آنچه در یادداشت قبلی
نوشتم، کار تربیت صحیح را به محیط مدرسه و محل آموزش فرزندانشان دایورت
نکردهاند بلکه با آن همراه هم شدهاند. حتی اگر در این محیط، مخربترین
فضاها ایجاد و بدترین آموزشهای اخلاقی هم داده شود، کک پدر یا مادر یا
هردو نمیگزد و تازه خوشحال هم هستند و از صحنه فیلم هم میگیرند!
حاجآقا
مجتبی تهرانی (ره) که از کسانی بود که به بحث تربیت اهمیت زیادی میداد و
مباحثی ویژه تربیت کودک و دانشآموز برای عموم و برای مربیان تربیتی و
دستاندرکاران آموزش ارائه کرده بود، معتقد بود شاکله تربیت در چهار محیط
شکل میگیرد: محیط خانواده، محیط آموزشی، محیط رفاقتی و محیط شغلی؛ و
تأثیرگذاری و نقشآفرینی این محیطهای چهارگانه را هم به همین ترتیب ذکر
میکرد. یعنی مهمترین و بنیادیترین نقش را در تربیت، خانواده و پدرومادر
دارند که اگر درست به وظایف خود عمل کنند، شخص را تا حد بسیار زیادی در
برابر آفات و حملات غیراخلاقی واکسینه و رویینتن میکنند و بعد محیط
آموزشی است که اگر درست و صحیح عمل کند و تربیت سالم خانوادگی را ادامه
دهد، کار تقریباً به فرجام آرمانی خود نزدیک شده است. البته محیط رفاقتی و
بعدها محیط شغلی میتوانند در این نقشآفرینی تأثیر منفی بگذارند و کار
خانواده و مدرسه را خراب کنند یا برعکس از او را یک انسان متعالی بسازند.
ایشان
البته در ادامه به یک محیط پنجمی هم اشاره میکردند که اگر این محیط درست
عمل بکند، میتواند در نقشآفرینی درست خانواده و محل آموزش و محیطهای
رفاقتی و شغلی کارساز باشد و اگر خدای نکرده بد عمل کند، تمام زحمات قبلی
را فاسد کند و از بین ببرد. این محیط پنجم، محیط اجتماعی و فضای عمومی
جامعه است.
تجربه قبل از انقلاب اسلامی نشان داده است که تا چه حد نقش
محیط خانوادگی و سلامت آن در تربیت صحیح فرزندان مؤثر است. در محیطی که از
سینما و تئاتر و کاباره و تلویزیون و مجلات و مشروبفروشیها و همهجای آن
گناه و فساد و نکبت و سیاهی میبارید، خانوادههای بسیاری فرزندان خود را
با تربیت صحیح و سالم اسلامی و دینی بزرگ کردند، آنها را با مسجد و قرآن و
نماز و جلسات دعای ندبه و روضههای خانگی و عزاداری محرم و صفر و صله رحم و
گعدهها و ارتباطات گسترده خانوادگی آشنا و مأنوس کردند و بخصوص در خانه
برای همه وجوه انسان بودن و مؤمن زیستن فرزندانشان وقت گذاشتند؛ از پا جلوی
بزرگتر دراز نکردن در خانه گرفته تا کمک به نیازمندان محله و همسایگان
و... اینها همان فرزندانی بودند که بعدها در میدانهای مبارزه سیاسی یا
فرهنگی یا رسیدگیهای اجتماعی پیشقدم شدند و در انقلاب اسلامی هم همین
تربیتشدگانِ چنین پدرومادرانی نقشآفرینان اصلی شدند.
امروز بسیاری از
خانوادهها برخلاف دقت بسیار در تاریخ مصرف محصول غذاییای که به خانه
میآورند، نه چنان وقتی برای فرزندان خود میگذارند و نه ابایی دارند که
کثافات و چرک شبکههای ماهوارهای به روح و ذهن فرزندانشان وارد شود. دیروز
اگر فرزندی حرف زشتی بر زبان جاری میکرد چنان با تربیت صحیح پدرومادر
درست میشد که دیگر حتی فکر کردن به کلام و ادبیات بد به ذهنش هم خطور
نمیکرد، اما امروز برخی پدران و مادران نه تنها حرف زشت، که ابایی ندارند
فرزندانشان شعرهایی یاد بگیرند و تکرار کنند که درباره رابطههای جنسی و
غیراخلاقی آشکار است؛ و نه تنها یاد بگیرند که والدین گرامی! از این
عملیاتِ شعرخوانی و رقص و... فیلم هم میگیرند و آنها را بدینترتیب تشویق
هم میکنند. وقتی محیط خانواده و محیط آموزشی اینچنین و بیدروپیکر است
چه انتظاری است که این کودک، سالم باشد و سالم بماند؟
این غیر از نقش و
انتظاری است که از دولت، سازمانها و مراکز حکومتی و بخصوص آموزش و پرورش و
دانشگاهها داریم و فضاسازی عمومی نظام در محیط اجتماعی که اگر توفیقی
باشد انشاءالله در یادداشتهای بعدی به آن خواهم پرداخت.
ولی در
پایان این یادداشت نمیتوانم نتیجهگیری نکنم و آن عبارت بهیادماندنی دکتر
شریعتی را در آن کتاب و آن سخنرانی خاطرنشان نکنم که: پدر! مادر! ما
متهمیم.