کد خبر: ۳۳۲۷۳۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۰ - ۰۴ مهر ۱۴۰۲ - 2023September 26
وقتی دانشگاه از درون با پویایی و مطالبه گری خداحافظی کرد تبدیل به یک نهاد معمولی می‌شود، نتیجه ی معمولی شدن دانشگاه، جامعه ی معمولی است!
شفا آنلاین>اجتماعی>یک روانشناس اجتماعی با ابراز تأسف از آن چه امروزه به نام دانشگاه، پیش روی ما قرار دارد گفت:« وقتی پویایی و مطالبه گری را از دانشگاه بگیریم دیگر هیچ انتظار علیحده‌ای از دانشگاه نباید داشته باشیم.»
به گزارش شفا آنلاین:علیرضا شریفی یزدی می‌افزاید: «برخلاف تصور همگان، این که عده‌ای به هر قیمت تلاش می‌کنند با اخذ ویزای تحصیلی اقدام به مهاجرت کنند ارتباطی به علاقه به ادامه ی تحصیل ندارد آن‌ها مهاجرت به وسیله‌ی ویزای تحصیلی را از همه ی راه‌های آزموده و ناآزموده، ممکن‌تر و سریع‌تر می‌بینند پس این که خیال کنیم این خیل عظیمی که مایل است به بهانه ی تحصیل از ایران خارج شود اساساً به تحصیل اعتقادی ندارد ولی مجبور است تلخی‌های قبولی در دانشگاه را به جان بخرد تا آسان‌تر بتواند مهاجرت کند!
 چرا به اینجا رسیدیم؟
علیرضا شریفی یزدی در پاسخ به این پرسش آفتاب یزد که؛ این حجم اخبار ـ بی‌واسطه و با واسطه ـ نهادی به نام دانشگاه را در بر می‌گیرد: مهاجرت دانشجویان نخبه، قطع همکاری با برخی اساتید، کنکور، برخی سختگیری‌ها و همه ی مسائلی که می‌دانید و می‌دانیم، این حجم اخبار در نهایت چه بر سر نهاد دانشگاه می‌آورد؟ گفت:
در یک نگاه کلی، دو نهاد؛ یکی دانشگاه و یکی آموزش و پرورش، دو وظیفه ی اصلی دارند:
ـ تربیت نیروی انسانی متخصص و آگاه
ـ اجتماعی کردن افراد مطابق هنجارهای همسان با نیازهای واقعی جامعه. به تعبیری دیگر نهاد دانشگاه وظیفه دارد دانشجو را به آرمان‌های اصیل یک جامعه به اصطلاح «مؤمن» کند.
از چهار دهه قبل که به لطف آقای جاسبی با انبوه‌سازی و پرورش افراد مدرک به دست رو به رو شدیم، تا حدودی افول دانشگاه نیز رقم خورد.
> دانشگاه به نیازهای واقعی جامعه پشت کرد!
شاید باورتان نشود اما رشته‌هایی در این گونه دانشگاه‌ها به وجود آمد که اصلاً با نیازهای روز و آینده ی جامعه مطابقت نداشت. وقتی میزان افراد در ایران با تحصیلات دانشگاهی، دو برابر ژاپن و سه برابر کشورهای اروپایی است اما از بهره وری خبری نیست به خودی خود باید متوجه شده باشید که در دانشگاه به جای تربیت نیروی انسانی متخصص آگاه، چه سرنوشتی رقم زده شده است.
این روانشناس اجتماعی ادامه می‌دهد: دانشگاه طی سه دهه ی اخیر وارد به سیکل معیوب تولید مدرک شد و در نتیجه، جامعه نسبتا روز به روز از داشتن انسان‌های با دانش و آگاه، خالی و خالی‌تر شد.
وی ادامه داد: در ادامه دعوای تعهد و تخصص به میان آمد و ضربه‌ای دیگر بر پیکره ی دانشگاه وارد شد اما در همین سیکل معیوب دانشگاه‌هایی هم بودند که مراقبت کردند تا هرچه در توان دارند از این سیکل معیوب فاصله بگیرند؛ صنعتی شریف، علامه طباطبایی، علوم و تحقیقات وابسته به دانشگاه آزاد.
> حوادث کوی دانشگاه یک نقطه عطف دردآور بود
شریفی یزدی در ادامه ی این بررسی تاریخی، حوادث کوی دانشگاه را نقطه‌ای دیگر می‌داند که زنگ خطری جدی را برای دانشگاه به صدا درآورد و بعد... که نتیجه ی آن را امروز داریم می‌بینیم. برخی دانشگاه‌ها از درون به جای «پویایی»، دچار «غیرپویایی» شدند.
می‌رسیم به حوادث بعدی که برخی مهاجرت‌ها را باعث شد چرا؟ چون توان جذب کارآمدها، نخبگان و اساتید باتجربه و بادانش را از خود
دریغ کردیم.
> دولت‌های نهم و دهم دانشگاه‌ها را از سکه و اعتبار انداختند
علیرضا شریفی یزدی در ادامه ی این گفتگو به دولت‌های نهم و دهم اشاره می‌کند وارد دعوای با دانشگاه آزاد شد و انبوهی از مراکز علمی ـ کاربردی را رقم زد. در همان زمان بررسی‌ها نشان می‌داد تعداد دانشگاه‌های ایران 85 میلیون نفری چیزی معادل دانشگاه‌های کشور چین با 1.5 میلیارد نفر جمعیت بود، دانشگاه بازهم از کارکردهای خود بیشتر فاصله گرفت. معیارها و استانداردها، روز به روز بیشتر دستخوش نادیده انگاری شد.
حالا رسیده‌ایم به نیمه ی دوم دهه ی نود، حوادث 96، 98 و این اواخر، 1401، دیگر ما با مهاجرت‌های گذشته مواجه نبودیم، حالا دیگر شاهد به معنای واقعی کلمه، فرار برخی نخبگان بودیم که شوربختانه باید بگویم این‌ها دیگر برای درس خواندن و ادامه ی تحصیل از کشور خارج نمی‌شدند بلکه به بهانه ی مهاجرت، صلاح را در این دیدند که از ویزای تحصیلی تقریباً سوء استفاده کنند!

> دانشگاه‌هایی بدون اعتماد به نفس
علیرضا شریفی یزدی در بخش پایانی این گفتگو اظهار می‌دارد: وقتی نهاد دانشگاه، خالی از ژن تربیت نیروی انسانی شد، از نخبه و آدم‌های آگاه خالی شد، وقتی دید نخبگانش در حال مهاجرت هستند دیگر آن عزت نفس و اعتماد به نفس باقی مانده را نیز
از دست داد.
وی می‌افزاید: وقتی مقام معظم رهبری توصیه به پویایی و مطالبه گری دانشجو می‌کنند لابد می‌دانند دانشگاهی که پویا و مطالبه گر نباشد دیگر یک نهاد اثر‌گذار نیست بلکه یک نهاد معمولی است که اسم دانشگاه را یدک می‌کشد اما کو گوش شنوا.
این که دل خوش داشته‌ایم به شعارهای عجیب و غریب اما در نتیجه‌گیری به اصطلاح کمیت مان لنگ می‌زند معلوم می‌شود با دانشگاه و دانشجو چه کرده ایم.
علیرضا شریفی یزدی در پایان می‌گوید: این اواخر هم که شاهد ورود آدم‌های معمولی به دانشگاه هستیم که دانشجو به آسانی نمی‌پذیرد و به اصطلاح زیر بار نمی‌رود. پیشترها برای جذب استاد در یک دانشگاه مادر مثل دانشگاه تهران، آن قدر فیلتر و بررسی بود که هرکسی نمی‌توانست وارد شود. شما فکر می‌کنید این آدم‌های معمولی چه بر سر دانشگاه می‌آورند؟ دانشگاه را تبدیل می‌کنند به یک نهاد معمولی و وقتی دانشگاه به یک نهاد معمولی تبدیل شد ما با یک جامعه ی معمولی مواجه خواهیم شد و جامعه ی معمولی دستاوردی جز «فقر» ندارد این که می‌گویم فقر فقط فقر مادی نیست، فقر علمی، فقر اجتماعی، فقر آگاهی، الی آخر.
> «برنامه هفتم» نتیجه طبیعی «معمولی شدن دانشگاه» است
علیرضا شریفی یزدی با گلایه از برخی تصمیم‌گیری‌ها و حذف دانشگاه از بستر بسیاری تصمیم گیری‌ها به آفتاب یزد می‌گوید: مگر دانشگاه در جنگ هشت ساله و تحمیلی کم گذاشت؟ چه در تأمین نیروی انسانی، چه در مسائل پشت جبهه و لجستیک، مگر دانشگاه همیشه و در همه حال پای کار نبود؟ حالا چه شده که دانشگاه از همه ی مراجع کلان تصمیم‌گیری حذف شده است؟
وی تأکید می‌کند؛ بگذارید آسوده تان کنم، اگر می‌خواهید بدانید معمولی شدن دانشگاه چه بر سر مملکت می‌آورد به سر تا پای برنامه هفتم نگاه کنید؛ با اطمینان می‌گویم: طی پنجاه سال اخیر، برنامه‌ای به این ضعیفی و غیر قابل اجرایی بودن نداشته‌ایم اصلا دانشگاه معمولی و جامعه ی معمولی را اگر می‌خواهید با رسم شکل نشان دهید همین برنامه هفتم که هنوز هم نمی‌دانم چه کسانی آن را نوشته‌اند راپیش روی خود قرار دهید تا بهتر متوجه بشوید.
شریفی یزدی با «علمی ـ تخیلی» خواندن برنامه هفتم اظهار داشت: اگر می‌بینید حتی خود آن‌هایی که این برنامه را نوشته‌اند توان دفاع از نوشته‌ها و ادعاهای خود ندارند خوب متوجه شده اید؛ یک عده آدم معمولی، حساس‌ترین برنامه ی توسعه‌ای کشور را نوشته‌اند و این تنها یکی از ثمرات معمولی شدن دانشگاه است!

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: