برخی کودکان هنگام جدایی یا دوری از مادر به ناراحتی و «اضطراب جدایی» دچار شوند، اتفاقی که در مرحلهای از کودکی متداول است و سپس از میان میرود، اما گاه ممکن است این ترس ماندگار باشد و دانشآموز را نسبت به درس و تحصیل بیرغبت کند.
شفا آنلاین>سلامت>امروز کلاس اولیها با حضور در «جشن شکوفهها»، به شکل رسمی اولین روز از سال تحصیلی خود را آغاز میکنند، اما قابل پیشبینی است که برخی کودکان هنگام جدایی یا دوری از مادر به ناراحتی و «اضطراب جدایی» دچار شوند، اتفاقی که در مرحلهای از کودکی متداول است و سپس از میان میرود، اما گاه ممکن است این ترس ماندگار باشد و دانشآموز را نسبت به درس و تحصیل بیرغبت کند.
به گزارش شفا آنلاین: امروز
کلاس اولیها با حضور در «جشن شکوفهها»، به شکل رسمی اولین روز از سال تحصیلی خود را آغاز میکنند، اما قابل پیشبینی است که برخی کودکان هنگام جدایی یا دوری از مادر به ناراحتی و «اضطراب جدایی» دچار شوند، اتفاقی که در مرحلهای از کودکی متداول است و سپس از میان میرود، اما گاه ممکن است این ترس ماندگار باشد و دانشآموز را نسبت به درس و تحصیل بیرغبت کند. این ترس بهعنوان یکی از اختلالهای روانی شایع در کودکان دبستانی بیشتر دیده میشود و به اعتقاد کارشناسان نباید از کنار این موضوع مهم بهسادگی گذر کرد. بسیاری از کودکان هنگام جدایی از والدین غمگین و مضطرب میشوند، بهویژه در خانوادههایی که حمایت از فرزند به شکل افراطی است، این شائبه در کودک ایجاد و تقویت میشود که به علت دوری از خانواده وارد محیط خطرناکی شده است.
مژگان احمدپور، رواندرمانگر بخشی از علت این ترس را با اضطراب جدایی و بخشی را با اضطراب اجتماعی کودک مرتبط دانسته و میگوید: «سرزنش، کنترل بیشازحد، اضطراب جدایی حلنشده در کودک و اضطراب اجتماعی میتواند به عدم تمایل حضور کودک در مدرسه دامن بزند و این مسئله را تشدید کند. برخی کودکان حتی با همکلاسیهای خود صحبت نمیکنند چراکه این تعامل را از درون خانواده یاد نگرفتهاند بهویژه در حال حاضر که اغلب خانوادهها تکفرزند هستند، این امر واضح است. که در جمع سهنفره صحبت خاصی پیش نمیآید و تعامل و رفت آمدهای کم منجر به این میشود که کودک تعامل اجتماعی را نمیآموزد. بعضا این بچهها ترس از ارتباط برقرار کردن و مورد قضاوت منفی قرار گرفتن دارند.»
دلایل عدم تمایل به تحصیل
به گفته این رواندرمانگر، ریشه عدم علاقهمندی به تحصیل و درس خواندن به دوران کودکی و هراس از مدرسه بازمیگردد، درواقع والدین نتوانستند این علاقهمندی را در فرزند خود ایجاد کنند، علاقهمندی به آموختن و درس خواندن ۷۰ درصد به محیط بستگی دارد و سهم ژنتیک در آن اندک است. این علاقهمندی از زمانی که فرزند در شکم مادر است آغاز میشود و تمام رفتار والدین اعم از نوع گفتار و حتی بازیهای آنان با فرزندان در علاقهمندی یا عدم علاقهمندی آنان به تحصیل مؤثر است.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه با اشاره به اضطراب جدایی بهعنوان یکی از دلایل ترس کودکان کلاس اولی از مدرسه تصریح میکند: «اضطراب جدایی برای کودک کلاس اولی طبیعی نیست. این اضطراب طی ۱۸ تا ۲۴ ماهگی کودک باید حل شود. در ۱۸ تا ۲۴ ماهگی کودک مادر را منبع تغذیه میداند و میترسد مادر پیش او نباشد و برود و دیگر بازنگردد. اضطراب جدایی در کودک کلاس اولی که ترس از حضور در مدرسه دارد و بدون حضور مادر نمیتواند به مدرسه برود طبیعی نیست چراکه والدین در مراحل اولیه کودکی فرزندان را تشویق به استقلال و اتکا به تواناییهای خود نکردهاند. از سوی دیگر اگر بیشازاندازه کودک تحت کنترل باشد یا فرصتی برای اثبات خود نداشته باشد تصور میکند توانایی خوبی ندارد و ممکن است بیشازاندازه به دیگران وابسته شود. نتیجه آن نیز کمبود عزتنفس و شرم و تردید در توانایی خود است.»
احمدپورخاطر نشان میکند: «در ۵ تا ۱۲ سالگی کودک تمایل بسیاری به آموختن دارد و معلمان و گروه همسالان در ایجاد این تمایل نقش زیادی دارند. اگر کودکان در مدرسه تشویق و حمایت شوند، احساس اطمینان به توانایی خود بهمنظور رسیدن به اهداف خود در آنها ایجاد میشود و درعینحال اگر ابتکار عمل آنها مورد تشویق توسط والدین یا معلم قرار نگیرد، حس حقارت در وجودشان مانع از اطمینان به تواناییهایشان میشود. در این میان حتی رفتار و نوع کلام معلم و فضا و محیط و ساختمان مدرسه و پوسترها و نقشهای بر روی دیوارها مؤثر است. تشویق خواهر و برادر بزرگتر کودک در ایجاد اشتیاق او برای حضور در مدرسه نیز خیلی مهم است. تعریف کردن خاطرات مدرسه و نکات مثبت آن منجر به این میشود که کودک کلاس اولی بیصبرانه منتظر بازگشایی مدارس باشد.»
بعضا بیزاری برخی دانش آموزان نسبت به مدرسه باحالت تهوع شدید و سرگیجه همراه است. در این موارد اضطراب جدایی بین مادر و فرزند بسیار شدید است که احمد پور تأکید میکند: «حتما باید از یک روانشناس برای از بین بردن آن کمک گرفت. در این موارد به والدین توصیه میکنیم در روزهای ابتدایی بازگشایی مدارس در کنار فرزند سر کلاس بنشینند و سپس کمکم از او دور شوند و برای مثال پشت در کلاس خود را به فرزند نشان دهند تا این اضطراب کاهش یابد. میتوانند این فاصله را پس از مدتی بیشتر کنند و به فرزند خود بگویند در مدتی که سر کلاس هستی من میروم و بازمیگردم. اینگونه فرزند میبیند مادرش به او دروغ نمیگوید و نزد او بازمیگردد.» این رواندرمانگر با تأکید بر اینکه والدین باید در سن چهارتا ۶سالگی کودک خود را به مهدکودک بفرستند تا اضطراب جدایی آنها رفع شود، ادامه میدهد: «والدین باید از زمان طفولیت و شیرخوارگی بچههای دو سال و نیم به بالا را حداقل ۴۰ دقیقه پیش یکی از اقوام نزدیک مثل مادربزرگ و پدربزرگ و یا حتی مهدکودک بگذارند تا اضطراب جدایی آنان رفع شود و حتی مدارس میتوانند برای سال آینده، پیش از آغاز سال تحصیلی، گروههای کوچک سهنفره و پنجنفره از بچههای کلاس اولی تشکیل دهند و حداقل یک ساعت و نیم تا دو ساعت بهصورت حضوری پذیرای بچهها باشند تا این کودکان بتوانند بهراحتی با معلمها ارتباط برقرار کنند.»
در این میان، سپیده بشول، روانشناس کودک و نوجوان از دیگر صاحبنظران این حوزه، اضطراب برای حضور در مدرسه را امری رایج در مقطع تحصیلی دبستان دانسته و به والدین توصیه میکند:
«از مدرسه رفتن بچههایتان خوشحال باشید، به آنها یادآوری کنید که یک سال بزرگتر شدهاند و این جای خوشحالی و جشن گرفتن دارد، ضمن اینکه در مدرسه میتوانند دوباره با دوستانشان باشند و مستقل شوند. بنابراین به حرفهای اطرافیان و کسانی که اطلاعات منفی و نادرست از مدرسه به بچهها میدهند، توجه نکنید و سعی کنید بچهها نیز از آنها دور باشند. مثلا ممکن است یک نفر بگوید: «وای باز این مدرسه باز شد، باز داستانهای همیشگی و تکراری، باز دردسر هامون شروع شد!» اینها مواردی هستند که ممکن است ذهنیت بچهها را نسبت به درس و مدرسه منفی کنند.
اما درباره کلاس اولیها خوب است که برخی مهارتها را پیش از مدرسه رفتن آموزشدیده باشند، قطعا سلام و احوالپرسی، نحوه دوستیابی و دعوت از دوستان برای خوردن خوراکی یا گفتوگو، بخشی از این مهارتها محسوب میشود. اما بهتر است که صحبتهایتان جنبه نصیحت و امرونهی نداشته باشد.»
بشول همچنین میگوید: «برای رفتن به مدرسه در روزهای اول بهتر است که پدر و مادر همراه فرزندشان باشند. این باعث اعتمادبهنفس و امنیت کودک میشود و او مطمئن میشود که شما هیچگاه او را ترک نمیکنید. درصورتیکه اولیا مدرسه اجازه میدهند در روز اول به کلاس کودک هم بروید و او را با مکان مدرسه و کلاس و سایر جاهای مدرسه آشنا کنید. در طول مسیر نیز میتوانید از زیباییهای رفتن به کلاس و درس خواندن برایش داستانهایی بگویید و بعد هم به او اطمینان دهید که پس از پایان کلاسها به دنبالش میروید یا سرویس او را به خانه خواهد آورد. بهتر است در همان روزهای اول مدرسه کتاب، دفتر، جامدادی و سایر وسایل را با اسم خود کودکتان نامگذاری کنید و با همکاری هم آنها را در کیفش بگذارید، این کارها به کودک اعتمادبهنفس بیشتر میدهد.
اگر احساس کردید که کودک دچار تشویش و اضطراب است، بهجای بیتوجهی، سعی کنید با او حرف بزنید و درباره احساسش نسبت به مدرسه بپرسید، اگر چیزی برایش مبهم است آن را شفاف کنید و اگر چیزی در مدرسه او را اذیت کرده، با او همدلی کنید تا نگرانیهایش کاهش پیدا کند. مثلافرزند شما در همان روزهای اول از مدرسه به خانه آمده و با ناراحتی میگوید که از بغلدستیاش خوشش نمیآید و احساس بدی دارد و دوست ندارد کنار او بنشیند. از او دلیلش را بپرسید و اگر حرف قانعکنندهای نداشت به او پیشنهاد کنید که با اجازه معلم جایش را تغییر دهد یا اینکه چند روز دیگر به خود و همکلاسیاش فرصت دهد تا شاید بتوانند باهم دوست شوند. به او یادآوری کنید؛ کمکم با مدرسه و بچهها آشنا شده و متوجه میشود که مدرسه جای خوبی است و نباید نگران باشد.»
اطمینان کودکان از تنها نماندن پس از مدرسه
یکی از اضطرابهایی که بچهها در روزهای اول مدرسه دارند، ترس از تنها ماندن است، اینکه پدر یا مادر به دنبالش نروند و نتواند به منزل بازگردد، یا اینکه از سرویس جا بماند. بشول در این رابطه میگوید: «راهکار خوب این است که اول با کودکتان صحبت کنید و به او اطمینان دهید که تحت هیچ شرایطی تنهایش نمیگذارید و اگر قرار است خودتان به دنبالش بروید، زودتر از به صدا درآمدن زنگ مدرسه پشت درب باشید و اگر هم سرویس قرار است او را بیاورد، کودکتان را با راننده سرویس آشنا کنید و به راننده تأکید کنید که فرزندتان جا نماند. البته بهتر است مسیر خانه تا مدرسه را به کودکتان بهمرور یاد دهید. منتها بازهم به او تأکید کنید که هیچگاه از سرویس جا نخواهد ماند یا اینکه شما تنهایش نمیگذارید. در کنار همه این تأکیدات بهتر است اسم، شماره تلفن و آدرس خودتان را روی کاغذی بنویسید و در روزهای ابتدایی مدرسه در جیب کودک قرار دهید. یکی دیگر از مواردی که باعث کاهش اضطراب بچهها در روزهای ابتدایی مدرسه رفتن میشود، این است که در منزل حتما یک نفر منتظر کودک باشد. اگر فرزند خودش به خانه میآید یا سرویس او را میآورد، حتما با مهربانی و اشتیاق با ورودش از او استقبال کنید تا بداند تنها نیست، به حرفهایش درباره مدرسه گوشداده، اضطرابهایش را کاهش دهید و ناهارش را بهموقع به او بدهید تا نظم و انضباط در زندگیاش حاکم باشد.»
بشول خاطرنشان میکند: «برای اینکه بچهها ذهنیت منفی از مدرسه رفتن نداشته باشند و دچار ترس و دلهره نشوند، بهتر است پدر و مادر خاطرات منفی خود از مدرسه را تعریف نکنند و در مقابل با صحبتهای مثبت و خاطرات خوب او را به مدرسه رفتن تشویق کنند.»
دلیل امتناع کودک از مدرسه رفتن را شناسایی کنید
معصومه قاسمی، روانشناس هم درباره چرایی اضطراب و خودداری برخی دانش آموزان از رفتن به مدرسه، نکاتی را مطرح میکند. وی بابیان اینکه مدرسه رفتن برای اغلب بچهها آمیخته با شورونشاط است اما برای برخی از آنها با استرس و اضطراب همراه است، درباره چرایی امتناع برخی دانش آموزان از رفتن به مدرسه اظهار میکند:
«این امتناع از مدرسه رفتن ممکن است تا آخر فصل پاییز ادامه داشته و یا حتی تا پایان سال نیز وجود داشته باشد. دلایل این موضوع در مورد دانش آموزان متفاوت است؛ اما کلاس اولیها بیشتر دچار این مسئله میشوند چراکه نمیدانند
چه چیزی در انتظار آنان است و وارد محیط اجتماعی ناشناخته میشوند که ممکن است برای آنها ایجاد اضطراب کند.
ترس از جدا شدن از مادر، دوست پیدا نکردن و گاهی مشکلات کم شنوایی و نواقص حرکتی و مشکلات خانوادگی ممکن است چالشهایی را برای بچهها ایجاد کند.»این روانشناس بیخوابی، تهوع، سردرد، دردهای شکمی، کابوس دیدن و علائم اختلالات اضطرابی مانند شبادراری و ناخن جویدن را از نشانههای اضطراب در بچهها عنوان و اضافه میکند: «مشکل چنین بچههایی باید ریشهیابی شود. والدین میتوانند در فضایی آرام و بدون تنش با فرزندان خود صحبت کرده و دلیل امتناع کودک از مدرسه رفتن را شناسایی کنند و اولیای مدرسه نیز میتوانند به والدین در این زمینه کمک کنند. دانشآموزی که در میانهسال تحصیلی ناگهان از مدرسه رفتن امتناع میکند حتما دلیلی برای این کار دارد که میتواند به علت برخورد نامناسب کادر آموزشی در یک مقطع زمانی، سختگیریهای معلمان و کمال طلبی والدین باشد. ما باید اجازه دهیم بچهها از آموزش دیدن لذت ببرند. ساعت آموزشی بالا و فشار زیاد برخی از مدارس برای همه دانش آموزان مناسب نیست و بعضی از بچهها را از مدرسه دلزده میکند.»
این روانشناس توصیه میکند: «یکی از مهمترین کارها این است که به بچهها بگوییم این اضطراب برای بقیه دانش آموزان نیز هست و روال کار در مدرسه را برای آنها توضیح دهیم، والدین باید توجه داشته باشند که اگر با رعایت همه این نکات بازهم بچهها برای رفتن به مدرسه مشکل داشتند به مشاوران کودک مراجعه کنند.»/رسالت