کد خبر: ۳۳۲۳۶۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۰ - ۲۸ شهريور ۱۴۰۲ - 2023September 19
امان ا... قرایی‌مقدم گفت:
«کار دانشگاه به جایی رسیده که برخی که تجربه ندارند به جای این استادان عالی‌مقام که سال‌ها تجربه، تخصص و کارایی دارند و برای رسیدن به مقام استادی سال‌ها دود چراغ خورده مطالعه، تحقیق وتتبع کرده بنشانند.

شفا آنلاین>اجتماعی>ممنوع‌التدریس و برکناری برخی استادان برجسته دانشگاه‌ها، بی‌احترامی به ساحت مقدس دانشگاه، استادان دانشگاهی، دانشجویان، نخبگان جامعه و همه تحصیلکرده‌های دانشگاهی حتی همان کسانی است که پایه چنین پدیده را برپا کرده‌اند و نمک خورده و نمکدان را می‌شکنند.»

به گزارش شفا آنلاین: جملات ذکر شده اظهارات دکتر امان ا... قرایی مقدم، جامعه‌شناس  درباره وضعیت فعلی نهاد دانشگاه با توجه به اتفاقات اخیر است. قرایی مقدم در این گفت‌وگو به مهم‌ترین چالش‌های فعلی دانشگاه و مهاجرت نخبگان اشاره کرده که در ادامه می‌خوانید.

*نهاد دانشگاه پس از انقلاب با چه فراز و نشیب‌هایی همراه بوده است؟ آیا امروز دانشگاه در جایگاه واقعی خود قرار دارد؟

واقعیت این است که از همان زمان که اولین دانشگاه جهان یعنی دانشگاه جندی‌شاپور بین 242- 272 میلادی در شمال غربی خوزستان بین شوشتر و خرابه‌های شوش که امروز تل خاکی بیش نیست به‌دست شاپور اول ‌که بیش از هفده قرن سابقه‌ دارد و از همان زمان که بیت‌الحکمه در بغداد به دست مامون تاسیس و توسط دانشمندان ایرانی اداره و سرپرستی می‌شد و از همان زمان که نظامیه‌های نیشابور، بلخ، خردگرد (نزدیک بیرجند و خواف) و نظامیه بصره، اصفهان و بغداد به‌دست خواجه نظام الملک طوسی تاسیس شد و از همان زمان که دارالفنون در 1267 به‌دست رادمرد بزرگ ایران امیرکبیر که نقطه عطفی در آموزش و پرورش نوین ایران است و بعد هم تاسیس دارالمعلمین عالی(دانشسرای عالی) در سال 1307خورشیدی و بعد هم دانشگاه تهران در سال 1313در زمین‌های جلالیه تاسیس شد و استادان برجسته ‌که «در شمار خرد هزاران بیش بودند» به تدریس و اداره آنها پرداختند و دانش آموختگان آنها، اداره امور کشور را به‌دست گرفتند بی‌حرمتی به ساحت مقدس دانشگاه و استاد نشده است. کار دانشگاه به جایی رسیده که عده‌ای که کمترین تجربه را ندارند به جای این استادان عالی‌مقام که سال‌ها تجربه، تخصص و کارایی دارند و برای رسیدن به مقام استادی سال‌ها ‌دود چراغ خورده مطالعه، تحقیق و تتبع کرده بنشانند. زیرا ممنوع‌التدریس و برکناری برخی استادان برجسته دانشگاه‌ها، بی‌احترامی به ساحت دانشگاه، همه استادان دانشگاهی، دانشجویان، نخبگان جامعه وهمه تحصیلکرده‌های دانشگاهی حتی همان کسانی است که پایه چنین پدیده‌‌‌ای را برپا کرده‌اند و نمک خورده و نمکدان را می‌شکنند.

*چرا نهاد دانشگاه در شرایط کنونی با این چالش‌ها مواجه شده است؟

این دردی است که با هیچ درمانی التیام نمی‌پذیرد و جای آنها هرگز پر نخواهد شد و زیان جبران ناپذیری بر پرورش نیروهای انسانی ماهر و متخصص که به قول آلفرد مارشال برنده جایزه نوبل در اقتصاد ارزش یک نابغه به تنهایی هزینه صد ساله آموزش و پرورش شهری را درطول صد سال جبران می‌کند. زیرا اینها، استادانی هستند که سال‌ها تجربه کسب کرده، صیقل خورده وبه گوهر گرانبها تبدیل شده‌اند و سال‌های سال طول می‌کشد تا دوباره پرورش یابند. بهقول حکیم سنایی: سال‌ها باید که تا یک سنگ اصلی زافتاب / لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن. جالب اینکه برخی از کسانی که به ممنوع التدریس کردن و برکناری استادن برجسته بعد از انقلاب، اقدام کردند اکنون درخدمت بیگانگان هستند و ساز مخالفت با نظام جمهوری اسلامی سر می‌دهند اینها و مانند اینها همان کسانی هستند که به‌قول ابن خلدون تونسی درکتاب «العبرودیوان المبتدا والخبر فی...

...« ظاهری خوب و باطنی آکنده از پلیدی دارند و همواره در طول تاریخ وجود داشته‌اند. اینها همان کسانی هستند که بزرگمهر و منصور حلاج را بردار زدند و خون امیرکبیر را در حمام فین کاشان برزمین ریختند. ایرانی‌ها از همان زمان یعنی سه هزار سال پیش از میلاد که در سائیس مصر بورسیبا، ارخویی، آذرابادگان، ری وبلخ اولین مراکز علمی را بنیان گذاشتند و از همان زمان یعنی سه هزار سال پیش از میلاد که سوکالوها و پاته سی‌ها اولین نظام اداری و مدیریتی را در بین‌النهرین جنوبی به‌وجود آوردند و اولین مدارس ر ا در آتشکده‌ها بنیان گذاشتند و به تعلیم تربیت فرزندان این کشور پرداختند، مقام معلم واستاد بسی ارجمند و جزء چهار طبقه اشراف محسوب می‌شد. نظامی می‌فرماید: چنین بود رسم اندران روزگار /که باشد در آتشگه آموزگار/ بعد از اسلام نیز مساجد، رباط، زاویه و خانقاه از مراکز تعلیم وتربیت بودند و مقام معلم و استاد همان طور که گزنفون در کتاب تربیت کورش می‌نویسد همواره مورد توجه و احترام بوده است. اهورا مزدا در وندیداد می‌فرماید: ‌ای زرتشت مقدس کسی را معلم بخوان که روز و شب مطالعه کند، از خردمندان درس بیاموزد تا از تشویش خاطر فارغ گردد. پس بهتر آن است که به مقام استاد و دانشجو ودانشگاه احترام بایسته بگذاریم تا از مهاجرت این نخبگان (استادان و دانشجویان)که از دیدگاه صاحب‌نظران نیروی انسانی چون: بنیامین هی گینز، ژوزف شومپیتر، زیمر من، هاربیسون، چارلزمایر، آلفرد مارشال، ژاکب مینسر، تئودور شولتز، استروملین روسی، له تای کوی ویتنامی. سیمو کوزنتز و صدها صاحب‌نظر اجتماعی اقتصادی سیاسی و فرهنگی مهم‌ترین سرمایه هر کشوری هستند جلوگیری به عمل ‌آید.

*آیا چنین شرایطی با توجه به افزایش میزان مهاجرت نخبگان از کشور وجود خواهد داشت؟

علت افزایش روند مهاجرت، مواردی نظیر فضای اجتماعی یک جامعه، نبود احساس راحتی، اشتغال و بیکاری و نداشتن چشم‌انداز مطلوب برای آینده است. تبلیغات گسترده و نشان دادن فضاهای زیبا از طریق رسانه‌های بیگانه و کشورهای جذب کننده مهاجر نیز در افزایش روند مهاجرت تأثیرگذار است و متعاقب آن، سرمایه انسانی متخصص از کشور خارج می‌شود. فرار مغزها و جذب نیروهای متخصص از کشورهای جهان سوم جزو برنامه‌های مهم کشورهای توسعه یافته است. یکی از مهم‌ترین ارکان توسعه کشور، سرمایه انسانی است و کشورهای توسعه‌یافته به خوبی آگاه هستند که تربیت یک نیروی متخصص چقدر هزینه دارد. اقشار عادی جامعه به سایر کشورهای جهان سوم نظیر ترکیه، یونان و ارمنستان مهاجرت می‌کنند، اما مبنای جذب مهاجر در کشورهای توسعه‌یافته، نخبه بودن است که منجر به گسترش مهاجرت مغزها می‌شود. این کشورها نیروی کار نیز لازم دارند، اما جذب نیروی انسانی متخصص در دستور کار آنهاست. یکی از دلایل پیشرفت کشوری مانند آمریکا، جذب نیروی متخصص و جوان از سراسر جهان است. چنین کشورهایی هنگامی که با درخواست تقاضای مهاجرت افراد روبه‌رو می‌شوند، تخصص و کاربردی بودن آن‌ها را مدنظر قرار می‌دهند و اگر دارای کاربرد یا تخصص لازم نباشند، به آنها مجوز ورود نمی‌دهند. کشورهای توسعه‌یافته، نخبگان و متخصصان را جذب می‌کنند؛ چراکه بدون هزینه کردن یک ریال، نیروی انسانی آماده‌ای را به دست می‌آورند. مهاجرت نخبگان بسته به حال و هوای جامعه دارد و تنها بیکاری و تأمین نشدن مایحتاج عامل مهاجرت نخبگان نیست. نخبه جوان نمی‌تواند محرومیت‌ از امکانات و ناکارآمدی‌ها را تحمل کند. این موارد موجب می‌شود مهاجرت نخبه انجام ‌شود. زمانی که یک نخبه احساس مثبتی به آینده ندارد از کشور خارج می‌شود تا آینده بهتری را برای خود ایجاد کند. اقتصاد بر مهاجرت نخبگان اثرگذار است وقتی که جوان می‌بیند که نمی‌تواند آینده‌ای برای خود به علت فشار‌های اقتصادی فراهم کند، تصمیم به مهاجرت می‌گیرد.

*خلأ نخبگان قرار است چگونه در جامعه پر شود و چه پیامدهایی دارد؟

جایگزین کردن این نیروهای انسانی سال‌ها زمان خواهد برد و هزینه‌های زیادی به‌همراه خواهد داشت. مگر «خم رنگرزی» است که بتوان یکباره یک نیروی متخصص و توانمند از آن بیرون بیاید. تردید نکنید که هر نیروی متخصصی که از کشور خارج می‌شود ثروت و رشد و توسعه کشور در زمینه‌های مختلف دچار افت می‌شود. هنگامی که یک پزشک، مهندس یا روزنامه‌نگار از کشور مهاجرت می‌کند نیروی راهبردی توسعه از کشور خارج شده است. نباید این موضوع را به صورت ساده نگاه کرد. چرا کشورهای جهان سوم در عین حالی که از منابع طبیعی کافی برخوردار هستند، اما توسعه پیدا نمی‌کنند؟ بدون تردید یکی از دلایل اصلی آن نداشتن نیروی متخصص و کارآمد است. این در حالی است که ما به راحتی نیروی متخصص و کارآمد تربیت می‌کنیم، اما آنها را در اختیار کشورهای دیگر قرار می‌دهیم. جوزف شومپیتر دوازده اصل اقتصادی دارد که در اصل هشتم و یازدهم عنوان می‌کند هر زمان آب و هوای اجتماعی مساعد نباشد رشد و توسعه کاهش پیدا می‌کند. امروز آب و هوای اجتماعی در ایران مساعد نیست. جامعه امروز با کاهش سرمایه اجتماعی مواجه است. نیروی متخصص جامعه چشم‌انداز چندان روشنی برای خود مشاهده نمی‌کند. جوانی که امروز از دانشگاه صنعتی شریف و یا تهران فارغ‌التحصیل می‌شود چه آینده‌ای می‌تواند برای خود متصور شود در حالی که نه شغلی دارد و نه آینده‌ چندان روشنی برای کاهش مشکلات اقتصادی برای خود متصور نیست. ما باید محیط را مساعد کنیم، محیط را شاد کنیم. محیط

را با امید بسازیم و به جوانان امید بدهیم. آینده خوبی را به وجود بیاوریم. سرمایه انسانی کشور با هیچ چیز قابل مقایسه نیست و ما به راحتی در حال از دست دادن آن هستیم. در شرایط کنونی سن مهاجرت به دانش آموزان رسیده است. اگر مسئولان متخصص‌تر و اقتصاددان بودند اینگونه نمی‌شد که ثانیه به ثانیه همه چیز گران شود. تورم و گرانی روزانه بالا می‌رود و ما نیروی انسانی کشور را به دلیل این شرایط از دست می‌دهیم. درحالی که کشور امروز به سرمایه‌های خود و به نیروی انسانی خود نیاز دارد. بخش‌های مختلف کشور امروز نیاز به نیروی متخصص و توانمند دارد. اگر این نیروها از بین برود منابع طبیعی و خدادادی نیز از بین می‌رود و ما نمی‌توانیم به درستی از آنها استفاده کنیم./آرمان

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: