شفا آنلاین>سلامت>پژوهشگران دانشگاه تهران موفق به طراحی روش نانوایمونوبیوتکنولوژی نوین
برای تولید نانوشبحهای سلولی به عنوان داروی ضد التهابی برای پیشگیری و
درمان بیماری تصلب شرائین "آترواسکلروز" شدند.
به گزارش شفا آنلاین:جلیل مهرزادسلاکجانی در خصوص اهمیت این دستاورد گفت:
امروزه بیماریهای التهابی مزمن، مشکلات فراوانی برای انسان و حیوانات
ایجاد کرده است. یکی از این بیماریها، تصلب شرائین "آترواسکلروز" است.
طراحی، فرآوری و ساخت سامانههای دارویی ضدالتهابی زیست سازگار با پایداری
مناسب و هدایتپذیری هوشمندانه در بدن به منظور درمان بیماریهای مزمن
اهمیت بسزایی دارد.
استاد گروه آموزشی میکروبیولوژی و ایمونولوژی
دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران ادامه داد: در مدیریت بیماری آترواسکلروز،
کار و تمرکز بر روی جنبههای آماسی یا التهابی آن میتواند بطور چالشزا
محصولزا باشد. همچنین پایدارسازی و ممانعت از حذف سریع این سامانههای
دارویی به همراه هدایت هوشمندانه آنها به سوی بافت هدف، از چالشهای مورد
توجه است.
وی با تشریح مطالعه جدید محققان دانشکده دامپزشکی دانشگاه
تهران افزود: در این مطالعه با توجه به ناکارآیی سامانههای موجود
دارورسانی به ویژه نانوذرات پگیله شده، از توسعه نانوشبحهای سلولی
"نانوقوست" به منظور مهار جنبههای التهابی آترواسکلروز در مدلهای
برونتنی انسانی و درونتنی خرگوشی استفاده شده و به وضوح اثرات بقا و
کاسته شدن از وسعت پلاک آترواسکلروز و کاهش التهاب در انشعابات آئورت
مشاهده شد. این نانوشبح سلولی تولید شده دارای غشای مونوسیت بوده و با
پایداری بالا همراه با جریان مونوسیتها بطور هدفمند به محل پلاک آئورت
هدایت میشود و مانع تشکیل سلولهای کفآلود و پلاریزاسیون ماکروفاژها از
فنوتیپ M۱ التهابی به M۲ ضد التهابی میشود.
مهرزادسلاکجانی گفت:
داروی بارگذاری شده نیز با اثرات ضد اینفلاموزوم، مسیرهای بالادست التهابی
را نسبت به داروهای رایج "نظیر Kanakinomab" هدف قرار داده است. نانوشبح
سلولی زیست سازگار و ضد التهابی را میتوان به عنوان یک پلتفرم یا سکوی
بالقوه برای ایمنی درمانی بیماریهای التهابی مزمن بویژه تصلب شرائین در
انسان در نظر گرفت و بکار برد، امیدواریم توسعه این سامانه دارویی به عنوان
یک درمان فردمحور، اثربخشی و کارآیی سیستمهای دارورسانی در مهار التهاب
بیماریهای مزمن و حاد را در انسانها و حیوانات ارتقا دهد.
براساس
اعلام روز دوشنبه دانشگاه تهران مطالعه حاضر در قالب رساله دکتری زهرا کرمی
دانشجوی دکتری ایمنیشناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و به راهنمایی
دکتر جلیل مهرزاد سلاکجانی استاد ایمنیشناسی گروه میکروبیولوژی و
ایمونولوژی دانشکده دامپزشکی، و دکتر محمد اکرمی استادیار دانشکده داروسازی
دانشگاه علوم پزشکی تهران و مشاوره دکتر سامان حسینخانی استاد بیوشیمی
دانشکده علوم زیستی دانشگاه تربیت مدرس انجام شده است.