به گزارش شفا آنلاین:غمانگیزتر اینکه روازاده حرفهای غیر علمی خود را تنها به حوزه پزشکی و درمان محدود نکرد. حالا که داشت به نشستها و برنامههای متفاوت دعوت میشد، چرا فرمول طلاییاش را در حوزههای دیگر بهکار نبرد؟ همین شد که از «رونق تولید» تا «نهاد دانشگاه» و «برنامه نخبهدزدی صهیونیستها» را تحلیل کرد.
فقط به یک نمونه از حرفهای او توجه کنید. سال 91 او در جمع دانشجویان حاضر در هفدهمین دوره طرح ولایت در دانشگاه فردوسی گفت: «صهیونیستها به دنبال افراد نخبه میگردند و برای همین در دانشگاهها تز را قرار دادند و برای کسانی که تا مقطع دیپلم تحصیل میکنند، المپیاد میگذارند؛ آنها با نخبهیابی به دنبال جوانان ما هستند... کسانی که تز خوب مینویسند اولا یک کپی از این تزها توسط عوامل نامرئی به اسرائیل میرود، سپس آنها شما را شناسایی میکنند، اسامی شما را به سفارتخانههای مهم میدهند و شما را از هر طریقی تشویق به ادامه تحصیل در خارج از کشور میکنند و یا حتی نامه به در خانههایتان میآورند».
اعتراض به حرفهای غیر علمی روازاده اما تازگی نداشت. وقتی او مسواک زدن را توطئهای غربی دانست دود از سر وزیر بهداشت وقت، قاضیزاده هاشمی درآمد و علنا در این خصوص موضعگیری کرد. در آن سالها روازاده رویینتن بود و حرفهای مناقشهبرانگیزش اگر به محبوبیتش نمیافزود از آن کم نمیگرد.
پیچ جالب داستان «مسواک و روازاده» اما به یک دندان پزشک مربوط میشود. همان سال 94 دندان پزشکی خشمگین از حرفهای این «حکیم» خودخوانده، دست به قلم شد و متنی در نقد او منتشر کرد. اما روازاده از آن دکتر از همهجا بیخبر بهخاطر توهین و نشر اکاذیب شکایت کرد تا دو سال بعد دندانپزشکی برای دفاع از مسواک زدن، راهی دادگاه شود.
این دندان پزشک بعدا ماجرا را در فضای مجازی اینطور توضیح داد: «مطلب من در واکنش به اظهارت ایشان در سخنرانی دو سال پیششان بود که در این سخنرانی خمیردندان را با عنوان گنداب یاد کردند و این صحبت خود را به حکیم اسماعیل جرجانی، شاگرد ابوعلی سینا نسبت دادند. این در حالی است که این استدلال و ارجاع ایشان هم محل اشکال است. من دانشجوی ارشد تاریخ هم هستم. اسماعیل جرجانی اصلاً شاگرد بوعلی سینا نبوده است چون ۱۰۰ سال بعد از بوعلی سینا متولد شده است. احتمالاً منظور او ابوعبید جرجانی شاگرد و مفسر آثار بوعلی سینا بوده است. بنابراین علاوه بر این که کل مطلب مورد ادعای ایشان غلط است، استدلال و ارجاع تاریخی ایشان هم غلط است».
«هم توی مسجد، هم توی جلسات خصوصی با همه روبورسی میکنیم، دیدار میکنیم، مرقد هم خدمت خانم (حرم حضرت معصومه) خواهم رفت، همه جا میپیچیم، همه کاری هم میکنیم، به همه هم نشان خواهیم داد که اینها داستان است. اینها میخواهند دین ما را از ما بگیرند، میخواهند صدمه به ما بزنند». این بخشی از سخنرانی روازاده در اوج همهگیری بیماری کرونا بود. البته «داستان» پنداشتن کرونا چندی بعد به «سلاح بیولوژیک» بودن آن تغییر روایت داد: «کرونا سلاح بیولوژیک در ادامه فشار حداکثری علیه ایران است... طبق نظر کارشناسان کرونا هم مانند ایدز و سارس سلاح بیولوژیک ساخته دست انسان است.»
همانطور که میتوان حدس زد او مخالف سرسخت واکسن خارجی هم بود: «اینها با نامردی میزنند. آهنربا میچسبد. قطعا بدانید هر کسی که واکسن زده باشد مثل برگ درخت در خیابان میافتند و میمیرند و هیچکس هم نمیتواند اینها را نجات دهد.» این حکیم خودخوانده توصیههایی هم برای درمان کرونا داشت مثل درمان کامل آن تنها با خوردن جوش شیرین. همین دست حرفهای اخیر بود که باعث شد بالاخره وزارت درمان و بهداشت وارد شود و از او اسناد و مدارک برای صحبتهایش بخواهد. اقدامی که در نهایت به محرومیت یک سال او از کار و سرانجام محرومیت دائمی او انجامید.
باتوجه به شاخصهای عینی و ملموسی که علم پزشکی دارد، عیارسنجی افرادی که خود را در این حوزه متخصص معرفی میکنند راحتتر است. شاید به همین خاطر است که قبل از محرومیت پزشکی از سوی مراجع رسمی، برخی گروه زیادی از مراجعان روازاده به تجربه دریافتند که روش او درمان کننده درد آنان نیست. اما در علوم انسانی، بهخصوص اقتصاد، عیارسنجی بسیار سختتر میشود. در تجربه ایرانی، بسیار چهرههایی بودند که کنار گود نشستند، حرفهای کلی زدند و حتی توانستهاند این حرفها را نردبان محبوبیت و قدرت کنند، اما هیچگاه نقاب چهره از رخ آنها برداشته نشده است. کسانی که از تریبونهای عمومی بالا رفتهاند اما هنوز دست آنان رو نشده. کسانی که توهم را جای برنامه گذاشتهاند و با شکست هر برنامه انگشت اتهام را به سوی دیگران گرفتند. کسانی که مثل واکسن خارجی با سرمایه و سرمایه گذار خارجی مخالف هستند و توانستهاند برای این نگاه خود حامی جلب کنند.
چهرههایی که اعتقاد دارند اقتصاد ایران تافته جدا بافته است و برای آن نسخه متفاوتی از تجربه نظری و عملی دنیا میپیچیند. به همین خاطر هم نرخ تورمی که در اکثر کشورهای دنیای تک رقمی شده در اقتصاد ایران از سطوح بلند مدت 20 درصد به سمت سطوح بالای 40 درصد میل کرده و باز همان مسببان ایجاد چنین تورمی با رندی و مخلوط کردن ظاهر و باطن آدرس تورم را جای دیگری میدهند تا حقوق بگیر ثابت، کارگر و حتی کسبه ایرانی روز به روز به خاطر فشار تورم دخلش کفاف خرجش را ندهد.
ای کاش بتوان به جای دعواهای بی حاصل در حوزه اقتصاد، جریانی شکل داد که با فکت سنجی فرق «عالمان» از «رمالان» را نشان دهد./اکو ایران