دوباره با اعلام نتايج كنكور 1402 قصه پرغصه سهم مدارس مختلف از رتبههاي برتر تكرار شده است و در اين تكرار باز هم مانند سالهاي گذشته واكنشهاي مختلف و فريادها و ابرازنظرهاي گوناگوني در رسانهها و شبكههاي اجتماعي افكار عمومي را به خود مشغول ساخته است.
شفا آنلاین>دوباره با اعلام نتايج كنكور 1402 قصه پرغصه سهم مدارس مختلف از رتبههاي
برتر تكرار شده است و در اين تكرار باز هم مانند سالهاي گذشته واكنشهاي
مختلف و فريادها و ابرازنظرهاي گوناگوني در رسانهها و شبكههاي اجتماعي
افكار عمومي را به خود مشغول ساخته است.
در يكطرف طيف، عدهاي اندك
خوشحال از كسب كرسيهاي پرطرفدار و
رتبههاي برتر به روياهايي ميانديشند
كه در دوران مدرسه در ذهنشان پرورانده و خانوادههاي آنها نيز مغرور از به
نتيجه رسيدن به تبريكهاي اطرافيان پاسخ ميدهند و خيليها هم ميپرسند
حالا با اين رتبه ميخواهد در ايران بماند يا مهاجرت كند؟ در آن طرف طيف هم
ناكامان سد كنكور نااميد از شكست، سردرگريبان به اين ميانديشند كه چه
كنند و مسير تحصيل و اشتغال را در كدام بستر پي بگيرند. در اين ميان
كارشناسان و صاحبنظران هم با انتقاد از بيعدالتي، آمار سهم مدارس دولتي
از رتبههاي برتر را بهانهاي قرار دادهاند و انتقادهاي تكراري خود را با
تاسف و تاثر از اين تكرار، خطاب به مسوولان فرياد ميكنند. اما در اين ميان
آنچه بايد مورد توجه همگان باشد اين است كه پديده كنكور به عنوان پل ميان
مدرسه و دانشگاه چقدر معلول اين بيعدالتي و چقدر علت اين بيعدالتي است و
ريشه اين عدم توازن سهم مدارس دولتي عادي به نسبت مدارس خاص و غيردولتي
كجاست؟ ترديدي نيست كه نتايج كنكور نشاندهنده نوك كوه يخ بيعدالتي و
بيكيفيتي و ضعف سياستگذاري در 12 سال مدرسه است كه خروجي آن اينگونه
تصوير ميشود، رويكرد تنوع مدارس و تجميع دانشآموزان باهوش در مدارس خاص
از قبيل تيزهوشان، نمونه دولتي، هيات امنايي و غيردولتي و مدارس وابسته به
نهادها و دستگاههاي خاص و بيتوجهي به كيفيت آموزشي در مدارس دولتي عادي
موجب ميشود تا سهم اينگونه مدارس در
40 رتبه برتر 8درصد باشد يعني 92درصد 40 رتبه برتر از ساير مدارسي هستند كه
درصد كمي از دانشآموزان در آن مدارس تحصيل ميكنند. تاسفبارتر اينكه
هرقدر اين موضوع مورد توجه قرار ميگيرد سال به سال به جاي اينكه چارهاي
براي رفع اين تبعيض انديشيده شود، گرايش به مدارس خاص بيشتر ميشود و شكاف
بين دانشآموزان، ناخودآگاه اكثريت دانشآموزان را بيانگيزه و نااميد
ميسازد كه نتايج اين بيانگيزگي و نااميدي را هم ميتوان در معدل
آزمونهاي نهايي، ترك تحصيل و افت تحصيلي و آسيبهاي اجتماعي و مواردي از
اين دست مشاهده كرد. واقعا نظام آموزش ما يعني هم نظام آموزش عمومي و هم
نظام آموزش عالي كه پيونددهنده آن دو پل كنكور است در چنين شرايطي
نويددهنده پرورش نسلي توسعهگرا و اميدبخش نيست و كودكان و نوجوانان
ايرانزمين در بحران نااميدي پژمرده و بيآينده نه تنها فردا بلكه امروز
خود را از دست رفته ميبينند.