کد خبر: ۳۳۰۷۷۱
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۵ - ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ - 2023August 19
ابوالفضل رجبي
به نظر می‌رسد موج اخراج و مهاجرت در تلاقی باهم باعث افزایش میل به مهاجرت در میان اهل دانشگاه شده است. در این شرایط اخراج تکصداهایی در دانشگاه که به کار علمی و نظری خود مشغول‌اند و ایران برای‌شان مساله است در وهله نخست کاری ناروا در حق این افراد و در وهله دیگر، نتیجه‌ای جز تهی کردن نهاد علم و دانشگاه و تنگ‌تر شدن دایره ندارد.
شفا آنلاین>دانشگاه در ايران در حال احتضار است و اين مهم بر اهل درس و دانشگاه پوشيده نيست. با اين حال، آنان كه امروز در دانشگاه به خصوص دانشكده‌هاي علوم انساني و اجتماعي مشغول به كارند و مي‌دانند دير يا زود نامه «قطع همكاري» به دست‌شان خواهد رسيد، آخرين بارقه‌هاي اميد را براي دانشجويان خود روشن نگه داشته‌اند. كار آنها پيش از تدريس و پژوهش، بيشتر تلاشي براي گشودن دايره‌هاي بسته بوده است؛ دايره‌هايي كه اين روزها بيش از پيش بسته مي‌نمايند.

اين واقعيتي است كه نهاد دانشگاه در ايران از لحظه تاسيس خود تاكنون نه توانسته استقلالي داشته باشد و نه دانشگاهي براي همه بوده است. اين درحالي است كه در تمام دنيا، نهاد دانشگاه از استقلال نسبي و خودبنياني برخوردار است و عدم دخالت نهاد سياست در دانشگاه امري پذيرفته شده است و همگان بر آن راه دارند. اين اصل نه از آن است كه سياست نخواسته يا نخواهد بر دانشگاه حكم كند بلكه از سر پايبندي بر اصل استقلال نهادي بوده است. نتيجه اين استقلال نهادي نيز امروز بر ما مشخص است، در واقع كافي است رتبه دانشگاه‌هاي ايراني را در جهان جست‌وجو كنيد تا بدانيد ميان ما و آنها چه تفاوتي در استراتژي و عملكرد برقرار است. 
با اين همه، ما استقلال دانشگاه را نپذيرفته‌ايم و حتي نخواسته‌ايم آن را تمرين كنيم. بايد پرسيد موج اخراج و بازنشستگي اجباري اساتيد كه در سال‌هاي رياست‌جمهوري محمود احمدي‌نژاد به راه افتاد، چه نتايجي جز نحيف ساختن نهاد دانشگاه و نااميدي بسياري از دانشجويان در پي داشت كه همچنان بر آن اصرار مي‌شود. از زماني كه، دولت سيزدهم كار خود را آغاز كرده است جامعه دانشگاهي در شروع هر ترم تحصيلي با اخراج يا قطع همكاري با اساتيد مواجه بوده است. در دولت سيزدهم كه به تازگي وارد سال سوم فعاليت خود شده است تاكنون اساتيد جواني چون آرش اباذري و محمد فاضلي و حسين مصباحيان و رضا اميدي و امير مازيار و محمد راغب و امير نيك‌پي و اساتيد ديگري به بهانه‌هاي «عمل نكردن به تعهدات علمي»، «كسب نكردن امتيازات قانوني ادامه خدمت» و ديگر بهانه‌هاي مختلف نامه «قطع همكاري» از دانشگاه دريافت كرده‌اند. اخيرا هم مهدي خويي استاد جامعه‌شناسي دانشگاه علامه طباطبايي خبر از «قطع همكاري» اين دانشگاه با او داده است و اين خبر نشان از وضعيت مخاطره‌آميز دانشگاه و علوم اجتماعي مي‌دهد.
چراكه بررسي تاريخ اخراج اساتيد دانشگاه‌ نشان مي‌دهد اخراج اساتيد علوم انساني و اجتماعي از نظر تعداد و تداوم بيشتر از ديگر رشته‌هاي علمي بوده است. به شكلي كه امروز دانشكده‌هاي علوم انساني، كرسي‌هاي درس خالي بسياري دارند كه به آساني نمي‌توان آنها را پر كرد. اين نكته زماني مهم مي‌شود كه به آمارهاي رصدخانه مهاجرت بنگريم كه از موج مهاجرت گسترده در كشور خبر مي‌دهد. به نظر مي‌رسد موج اخراج و مهاجرت در تلاقي باهم باعث افزايش ميل به مهاجرت در ميان اهل دانشگاه شده است. در اين شرايط اخراج تكصداهايي در دانشگاه كه به كار علمي و نظري خود مشغول‌اند و ايران براي‌شان مساله است در وهله نخست كاري ناروا در حق اين افراد و در وهله ديگر، نتيجه‌اي جز تهي كردن نهاد علم و دانشگاه و تنگ‌تر شدن دايره ندارد. در واقع، چنين وضعيتي مهر تاييدي بر مرز سخت و سفت خودي و غيرخودي است و اگر سياست‌ها به سمت گسترش چنين مرزي باشد، نتايج آن فاجعه‌آميزتر از آنچه شاهديم، خواهد بود.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: