کد خبر: ۳۳۰۲۱۰
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۱ - ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ - 2023August 08
محمد مهاجری؛ روزنامه‌نگار و فعال رسانه
خبرنگارها هم آدم‌اند! یعنی مثل همه همنوعان‌شان خطا می‌کنند. گاهی تند می‌شوند، گاهی بی‌انصافی می‌کنند، گاهی غصه می‌خورند، گاهی فریاد می‌زنند،گاهی افسردگی می‌گیرند، گاهی خودشان را سانسور می‌کنند، گاهی مسئولان رسانه‌ای که در آن شاغل‌اند، نوک قلمشان را قیچی می‌کنند و......

شفا آنلاین>همیشه اکراه دارم از اینکه در روز خبرنگار برای صنف خودمان چیزی بنویسم. احساسم این است که نوعی رانت است! دلیلش اینکه استفاده از قلم را حق مردم (و نه حق شخصی) می‌دانم. با این حال شاید ترک این عادت برای یک‌بار چندان مضر نباشد. 

خبرنگارها هم آدم‌اند! یعنی مثل همه همنوعان‌شان خطا می‌کنند. گاهی تند می‌شوند، گاهی بی‌انصافی می‌کنند، گاهی غصه می‌خورند، گاهی فریاد می‌زنند،گاهی افسردگی می‌گیرند، گاهی خودشان را سانسور می‌کنند، گاهی مسئولان رسانه‌ای که در آن شاغل‌اند، نوک قلمشان را قیچی می‌کنند و......

خبرنگارها هم نان می‌خورند. سفره‌شان مثل خیلی از مردم دیگر است. از زندگی لاکچری فقط توصیفش را بلدند؛ از حقوق نجومی فقط تعداد صفرهایش را می‌دانند، از سفر و تفریح و خوش‌گذرانی فقط سرچ عکس‌هایش در اینترنت را یاد گرفته‌اند و ... . 

خبرنگارها هم مریض می‌شوند. بعضی‌ها می‌گویند آنها مرض دارند! اما واقعاً خیلی‌هاشان به بیماری‌های جسمی و روحی دچارند. آنها هم بچه‌هایشان مدرسه می‌رود و باید هزینه‌اش را از زیر سنگ هم شده در بیاورند. خبرنگارها اجاره خانه هم می‌دهند، لباس هم می‌خرند، به غذا هم نیاز دارند، با دوست و فامیل هم رفت‌وآمد دارند و... .

اینها را گفتم که نشان دهم، خبرنگارها هم آدم‌اند. در محیط کار با سردبیر عبوس و ایرادگیر جروبحث می‌کنند؛ وقتی می‌خواهند با فلان مسئول مصاحبه کنند، اخم و غرولندهایش را تحمل می‌کنند؛ موقع نوشتن گزارش و خبر، دست‌ودلشان می‌لرزد که به تریج قبای فلانی برنخورد؛ و گاهی که خبری یا مطلبی فلان مقام را می‌آزارد با یک تلفن از بیرون به سردبیر و مدیر رسانه باید کیفش را بردارد، با همکارانش خداحافظی کند و با یک دنیا غصه راه خیابان را بگیرد و برود، چون اخراج شده است.

از خطای هیچ‌کس نباید دفاع کرد و اگر خطاکار عنصر رسانه‌ای باشد باید سختگیری بیشتر باشد. او اگر یک گزارش شبهه‌دار یا حتی غلط منتشر کند، عرش با زلزله ۸ ریشتری تکان می‌خورد اما کرورکرور مقام و مدیر و مسئول از صبح تا شب دروغ می‌گویند و وعده خلاف می‌دهند و عرش اما حتی به اندازه قدرت ویبراتور موبایل تکان نمی‌خورد.

۱۱، ۱۰ ماه است دو همکار ما در زندان هستند. اولش گفتند به دلیل تهیه خبر و عکس از قصه مهسا امینی بود اما حالا اعلام می‌کنند، قصه چیز دیگری است. کاش برایمان توضیح داده می‌شد دو خبرنگاری که دسترسی‌شان به اطلاعات، در حد آدم‌های متوسط جامعه است چه چیزی به بیگانگان فروخته‌اند؟ این را نه در جهت تبرئه آنان بلکه از این جهت می‌پرسم که بقیه همکاران هم بدانند و پایشان را در چنین معرکه‌ای نگذارند. نکند قصه شبیه متهمان پرونده محیط‌زیست باشد که دست‌آخر هم معلوم نشد، کی به کی بود.

 بگذارید با چند پرسش دیگر به این نوشته پایان دهم. مملکت ما آیا خبرنگار و روزنامه‌نگار می‌خواهد؟ همین دیروز آقای رئیسی کلی درباره ضرورت و نیاز به افراد این حرفه سخن گفت. آیا مملکت خبرنگار شجاع هم می‌خواهد؟ آیا روزنامه‌نگاری هم که مجیز نگوید، می‌خواهد؟ روزنامه‌نگاری که آشغال‌ها را زیر فرش قایم نکند می‌خواهد؟ آیا .....

در عمری که برای روزنامه‌نگاری سپری کرده‌ام، افتخار همکاری با عده زیادی را داشته‌ام. بسیاری از خطاهای آنها را دیده‌ام. سر خط قرمزها بحث و دعوا و بگومگو کرده‌ام. هم تلخ شده‌ام، هم تلخی تحمل کرده‌ام. خیلی وقت‌ها که با مرجع قضایی مواجه شده و حکم محکومیت گرفته‌اند، حق را به قاضی داده‌ام اما با این همه هنوز هم به شرف همه آنها قسم می‌خورم؛ حتی آنهایی که به لحاظ سیاسی و اعتقادی فاصله‌شان با من از زمین تا آسمان بوده است.

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: