بسیاری از معلمان از شرایط وزارتخانه خود چه از نظر ساختاری، چه به لحاظ هدفها و اجرا ناراضی و گلایهمندند و دست بر قضا پساز اجرای رتبهبندی این نارضایتی بیش از گذشته است. اگر دستاندرکاران در این زمینه خود را به خواب زدهاند مشکل از خودِ آنهاست!
شفا آنلاین :۲۵ تیر ۱۴۰۲ گزارشی با عنوان «دستور بیمبنای وزیر» در روزنامه آفتاب یزد
منتشر شد که سخنان تحکمی! وزیر آموزشوپرورش درباره جلوگیری از بازنشستگی
فرهنگیان در سال پیشرو را بررسی کردهبود. در همین راستا در تاریخ یکم
مرداد مرکز برنامهریزی منابع انسانی و امور اداری این وزارتخانه جوابیهای
را در روزنامه منتشر کرد که در آن ادعای دو کارشناس
(از جمله این نگارنده) مبنی بر خستگی و نارضایتی معلمان
و البته معلمانِ در آستانه بازنشستگی را رد کرده و با اشاره به چند بند
قانونی دستور وزیر را قانونی نشان میداد. جوابیه با این بند به پایان رسید
که «مطلب مندرج در روزنامه آفتابیزد که اعلام نموده معلمان تمایلی به
ادامه کار ندارند صرفا دیدگاه شخصی یک فرد را مطرح کرده که قابل استناد و
قابل تعمیم به همه همکاران فرهنگی نمیباشد».
اما چند نکته درباره این جوابیه.
۱.
بنابر جوابیه وزارتخانه، در سال ۱۴۰۱، ۸۹۶۰۰ معلم میتوانستند بازنشسته
شوند که از این همکاران ۳۸۶۲۵ به شکل خودخواسته به کار ادامه داده و ۵۰۹۷۵
معلم نیز بازنشسته شدهاند. این تعداد ۴۳ درصد کل همکارانی هستند که
میتوانستند بازنشسته شوند و نشدند! پرسش اما این است که بنابراین ادعا آن
۵۷ درصد چرا به ادامه کار رضایت ندادند؟ براستی اگر شرایط آموزشوپرورش
آنگونه که مدیران ارشد و میانی ادعا میکنند «گلوبلبل» است چرا دیگر
همکاران به بازنشستگی تن داده و حتی از آن استقبال میکنند!؟
۲. اما در
خود این آمار نیز اماواگر کم نیست! در گزارشی که خبرگزاری تسنیم در آذر ۹۹
بر پایه آمار سازمان برنامه بودجه درباره پیشبینی حجم بالای بازنشستگی در
آموزشوپرورش در سالهای 1۴۰۰ و 1۴۰۱ منتشر شد، آمده: در سال ۱۴۰۱، ۷۳۶۴۳
معلم، ۲۹۲۱۶ مدیر و معاون اجرایی، پرورشی و... ۴۱۶۴ مشاور، ۲۲۷۹ مربی
بهداشت و البته با افزودن نیروهای اداری و خدماتی در آستانه بازنشستگی در
این سال به تعداد به مجموع ۱۱۳۲۲۳ میرسیم! اگر این آمار پایه قرار بگیرد
به درصد ۶۶ برای بازنشستههای آموزش و پرورش میرسیم که آمار
چالشبرانگیزتری برای مدعیان «گلوبلبل» بودن این وزارتخانه برای
بازنشستگان خواهد بود. ضمن آن که سالنامههای آماری آموزشوپرورش برخلاف
بسیاری از نهادهای اجرایی دیگر سالهاست به شکل عمومی منتشر نمیشود و از
این رو نمیتوان به ادعاهای آماری کاربدستان آن در هر زمینهای مطمئن بود؛
در همین گزارش تسنیم نیز به اختلاف آماری آموزشوپرورش و سازمان
برنامهوبودجه اشاره شدهاست.3. چه به ادعای کاربدستان، آمار بازنشستگان
فرهنگی ۱۴۰۱، ۴۳ درصد باشد و چه به ادعای نگارنده ۳۳ درصد، در این گمانی
نیست که بسیاری از آنها از سر ناچاری و البته به امید اجرای کامل
رتبهبندی، یک یا دو سال بازنشستگیشان را عقب انداختند تا از مزایای آن
بهره مند شوند. اما اکنون که این قانون سرهمبندی شد و چیز دندانگیری برای
معلمان دربر نداشته است به آسانی و بیدردسر یکی-دو ماه آینده خواهیم دید
چه تعداد از همکاران به ادامه کار با این وزارتخانه رضایت خواهند داد!4. به
گفته بسیاری از دستاندرکاران وقت، سونامی بازنشستگان پیش از موعد در
سالهای ۸۶ تا ۸۸ با جدا کردن بسیاری از نیروهای کارآمد و کیفی
آموزشوپرورش کمر این وزارتخانهی کلیدی را شکست! آن هم وزارتخانهای که با
توجه به جنس و کیفیت کار معلمی و ارتباط همیشگی با نسلهای جوان، پویا و
پرانرژی، بیش از هر نهاد دیگر نیازمند نیروهای جوان، آگاه و دارای
مهارتهای معلمی است. پرسش این است، چه شد که پس از سه سال این قانون با
کنار گذاشتن بند سنوات ارفاقی در آموزشوپرورش شرایط را به پیش از اجرا
برگرداند!؟ آیا جز این بود که نیروهای این وزارتخانه به دلایل گوناگون و از
آن میان نداشتن شرایط معیشتی حداقلی مشتاق فرار از آن هستند!؟
5.
بسیاری از
معلمان از شرایط وزارتخانه خود چه از نظر ساختاری، چه به لحاظ
هدفها و اجرا ناراضی و گلایهمندند و دست بر قضا پساز اجرای رتبهبندی
این نارضایتی بیش از گذشته است. اگر دستاندرکاران در این زمینه خود را به
خواب زدهاند مشکل از خودِ آنهاست! اما اگر از اعتراضات چند دههای معلمان
به ویژه در دهه گذشته چشم بپوشیم، امروز فضای مجازی یکیاز بهترین
عیارهایی است که میتواند کیفیت و کمیت دلخوری و نارضایتی فرهنگیان را نشان
دهد. از آقایان جوابیهنویس میخواهم که در رسانههای نزدیک به دولت کنونی
زیر پستهای مربوط به معلمان را بخوانند تا میزان رضایت معلمان را
دریابند؛ گمان نکنم که این کار چندان دشوار باشد!