اولین مسئله ایجاد تعادل در پوشش است. رعایت تعادل در نوع پوشش میتواند اثرگذار باشد. یک زمانی سختگیریهای بیش از اندازه و بیمورد به خرج دادیم. به عنوان مثال اگر یک دختر دانشآموز جوراب سفید میپوشید از مدرسه اخراج میشد. این نوع افراطگری تأثیرات بدی در جامعه گذاشت. یا مثلاً تأکید میشد که مانتوها هم از رنگ های تیره باشد. این رفتارها، تعادل را به هم زد و حالت بغض در جامعه ایجاد کرد. این رفتارها در حالی بود که اتفاقاً در دین ما بسیار تأکید به پوشیدن لباس روشن شده است؛ بنابراین ما در مسئله پوشش از نگاههای افراطی و تفریطی باید دوری کنیم. البته این مسئله تا حدود زیادی حل شده، اما کاش اصلاً اتفاق نمیافتاد.
۲- بحث دوم فرهنگسازی در رسانههای داخلی است. در رسانههای ما و مخصوصاً صداوسیما، فیلمها و سریالهای زیادی بوده که به عنوان ضد تبلیغ عمل کرده است. در این فیلمها و سریالها عمدتاً آدمهای باسواد، سطح بالا و موفق پوشش ناهنجار دارند و در مقابل افراد کم سواد، بدبخت و بیچاره عمدتاً چادری و محجبه هستند. این نوع بازنمایی تأثیر منفی دارد و براساس واقعیتهای جامعه نیست. قطعاً رسانههای ما باید این مسائل را رعایت کنند. اگر تبلیغ حجاب نمیکنند حداقل مطابق واقعیتهای جامعه تولیدات فرهنگی داشته باشند.
۳- نکته بعدی بالا بودن هزینه پوشش و البسه اسلامی در کشور است. ملزومات حجاب در حال حاضر در کشور ما به شدت بالا است و در مقابل لباسهای هنجارشکن ارزان هستند. قیمت البسه اسلامی مناسب با درآمد مردم نیست. باید البسه اسلامی از سوی دولت حمایت شود.
۴- مسئله دیگر محتوای کتابهای درسی است. محتوای کتابها باید هر سال یا هرچند سال یک بار بازنگری بشود. ما درباره برخی از مطالب درسی این بازنگری را داریم، اما در خصوص حوزه علوم انسانی که فرهنگساز است کمتر دست به این اقدامات میزنیم. به عنوان مثال محتوای کتاب آموزش دفاعی پایه نهم، مربوط به ۳۰ سال پیش است. خلاصه اینکه محتوای کتابهای درسی ما به روز و متناسب با سلایق نوجوانان نیست و همین موضوع باعث شده که این محتوا جذابیتی برای دانش آموزان نداشته باشد. محتوای کتابهای درسی باید متناسب با نظرسنجیها و پژوهشها و ذائقه سنجیها انجام شود. در حال حاضر چند درصد بچههای دبیرستانی ما محتوای کتاب «مدیریت خانواده» را میپذیرند و میپسندند. بررسیها نشان میدهد که بیش از ۹۰ درصد جامعه دانشآموزی ما هیچ ارتباطی با این درس برقرار نمیکنند، چون متناسب با نیاز دانش آموز ما نیست.
۵- معرفی افراد موفق هم باید در دستور کار قرار گیرد. افراد محجبه و دینمدار موفق بسیاری هستند که در جامعه خود ما در مشاغل و حرفههای مختلف فعال هستند. این افراد باید به جامعه معرفی شوند تا فرایند الگوسازی انجام شود. ما در الگو دهی به نسل جدید بسیار ضعیف عمل کردیم.
۶- ما دچار فقدان شادی در جامعه هستیم. متأسفانه برنامه و راهبرد مشخصی برای ایجاد شادی در جامعه نداریم. محتواهای شاد در رسانهها کم داریم و همین امر باعث جذب مردم به رسانههای خارجی شده است. بخشهای زیادی از جامعه گرایش به محتوای غم انگیز دارند. در حوزه شاد کردن و شاد بودن مدارس و فضای سریالها و فیلمها اصحاب فرهنگ باید تلاش کنند. تولید محتوای شاد در جامعه ایران بسیار مهم است. بررسیها نشان میدهد که در زمان پخش سریالهای ماه مباک رمضان در سالهای اوج این سریالها مخاطبان شبکههای خارجی کاملاً کاهش پیدا میکرد. نکته آخر اینکه مشکلات اقتصادی در بخشی از بدحجابیها مؤثر است و در واقع نارضایتی در دیگر حوزهها خود را در قالب لجبازی در این حوزه نشان میدهد که با کاهش مشکلات اقتصادی این لجباریها هم کم خواهد شد.
* استاد دانشگاه سوره تهران و دکترای مهندسی سیستمهای فرهنگی