اتاق خالي است. كمي بعد اتاق پر ميشود. متهم به همراه يك سرباز از راه ميرسد و داخل ميشود.
شفا آنلاین>سلامت>اتاق خالي است. كمي بعد اتاق پر ميشود. متهم به همراه يك سرباز از راه ميرسد و داخل ميشود. با لباسهايي به رنگ آبي كمرنگ با لپهايي گل انداخته، آرام آرام قدم برميدارد و روي يك صندلي روبهرويم مينشيند. ابتدا به گوشهاي خيره ميشود. حتما روز حادثه را مرور ميكند. حادثه به يك ماه و 9 روز پيش برميگردد.
شنبه؛ ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۲
پرسنل انتظامات بيمارستان لقمان، مرگ مشكوك مرد جواني را روي تخت بخش اورژانس اين مركز درماني در تماس تلفني به پليس گزارش كردند. با اعلام اين خبر، ماموران كلانتري 111 هفت چنار، كارشناسان تشخيص هويت، متخصصان پزشكي قانوني و تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي به همراه قاضي محمدجواد شفيعي، بازپرس ويژه
قتل عمد شعبه پنجم دادسراي امور جنايي، راهي محل حادثه شدند و تحقيقات ابتدايي را آغاز كردند.
در نخستين گام، تيم بررسي صحنه جرم پاي در ساختمان مورد نظر واقع در محله بريانك گذاشتند و فردي كه شاهد حادثه بود را هدف تحقيق قرار دادند. او گفت: «متوفي با يكي از همسايهها به خاطر قوانين آپارتماننشيني مشكل داشت كه همين قضيه باعث به وجود آمدن درگيري ميان آنها در ساختمان شد. زمان وقوع حادثه، متوفي و مرد جوان دوباره با يكديگر به صورت لفظي مشاجره كردند، اما ناگهان به صورت فيزيكي درگير شدند و در ادامه همديگر را هدف ضرب و جرح قرار دادند. نهايتا اين نزاع به پايان رسيد و هر دو نفر به خانههاي خود رفتند.» بدين ترتيب همسايه متوفي بازداشت شد. او در تحقيقات ابتدايي عنوان كرد در درگيري حضور داشته، اما ضربه شديدي به قفسه سينه متوفي وارد نكرده است. پس از بررسيهاي اوليه قاضي جنايي به كارآگاهان دستور داد تا در رابطه با اين نزاع مرگبار تحقيق كنند.
همچنين تيم بررسي صحنه جرم در سردخانه بيمارستان با جسد مرد جواني مواجه شدند كه هدف ضربات قمه قرار گرفته و به قتل رسيده بود. بررسيهاي ابتدايي نيز نشان ميداد مقتول روز جمعه به دليل جراحت در يك نزاع دستهجمعي در محله بريانك توسط امدادگران اورژانس به اين مركز درماني منتقل شده، اما اقدامات درماني فايدهاي نداشته است. پس از انتقال جسد براي معاينات دقيقتر به پزشكي قانوني در نخستين گام كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي هويت عاملان جنايت را شناسايي كردند. همين سرنخ مهم كافي بود تا كارآگاهان دايره ويژه قتل پليس آگاهي تهران راهي مخفيگاههاي متهمان شوند و آنها را در عملياتهاي جداگانه دستگير كنند و متهم اصلي پرونده به همراه همدستانش براي تحقيقات تكميلي و انگيزه قتل در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفتند…
«محمد»؛ ۲۹ ساله، متهم اصلي پرونده «قتل در خيابان بريانك تهران» است. اولين جملهاش در مصاحبهمان: «اگر ميخواهيد گفتوگوي تصويري بگيريد، بروم و موهايم را بشويم.»… و آخرين جملهاش كه با گريه توام شده، وقتي است كه آماده رفتن به بازداشتگاه ميشود: «منو لاكار دادن رفت.» [واژهاي كوچه بازاري كه براي فرد يا افرادي به كار برده ميشود كه قصد دارد شخص يا اشخاصي را بگذارد و برود يا به معناي عاميانه بپيچاند]
حالا اين متهم جوان روز حادثه را اينگونه شرح ميدهد.
_ يك وانت نيسان دارم كه مقابل مترو بريانك (محلهاي در جنوب تهران) با آن ميوه ميفروشم. روز حادثه نزديك چهارراه شاپور بودم كه تلفنم زنگ خورد. كارگرم بود. گفت؛ برايش غذا بگيرم و ببرم. در حال برگشت به بريانك بودم كه دوباره تلفنم زنگ خورد. اين بار دوستم بود. پشت تلفن صدايش ميلرزيد. گفتم؛ چي شده؟ گفت؛ دعوا شده و مرا زدند؛ قمه ميخواهم. خودم را به خانه رساندم و قمهاي كه ميخواست به او دادم. با برادرش بود. برادرش هم يك چوب بيسبال دستش بود. هر قدر دليل دعوا را پرسيدم به من نگفت. بعد هم حركت كردند كه بروند به من گفتند؛ تو هم بيا. من هم يك چاقو برداشتم و با آنها رفتم. آنها زودتر از من رسيدند. وقتي رسيدم، ديدم سه نفر از آنها كه دستشان شيشه و چاقو است با دوستانم درگير شدند. موتورم را گوشهاي گذاشتم و جلو رفتم. مقتول و دو دوست ديگرش پشتشان به من بود و مرا نديدند، اما دوستم تا من را ديد يك دفعه گفت؛ قمه بكش. آنها هم تا متوجه حضور من شدند، فرار كردند. ما هم دنبال آنها دويديم. دو نفرشان فرار كردند، ولي مقتول نتوانست فرار كند. با شيشهاي كه در دست داشت به كتف من ضربه زد. با هم درگير شديم و من روي زمين افتادم. همين كه افتادم قمه هم از دستم افتاد. بلند شدم به سمت قمه بروم، مجدد به من ضربه زد. قمه را با هم برداشتيم و بلند شديم، درگير بوديم. يك دفعه همان دوستم كه به من تلفن زده بود از پشت سر آمد و دو ضربه به سمت قفسه سينه مقتول زد. در همين لحظه برادر دوستم هم از راه رسيد و او نيز يكي، دو ضربه با چوب بيسبال به سر مقتول زد. من هيچ كاري نكردم. فقط گول حرفهاي دوستم را خوردم كه با من تماس گرفت و گفت؛ قمه برايم بياور. من هيچ ضربهاي به مقتول وارد نكردم. چه با مشت، چه با قمه، هيچي… بعد از دعوا وقتي فرار كرديم به يكي از دوستانم زنگ زدم، گفتم؛ برو ببين حال مقتول چطور است! دوستم گفت؛ زنگ زدند اورژانس و او را به بيمارستان لقمان منتقل كردند. از همسرم خواستم كه به بيمارستان برود و ببيند مقتول در چه وضعيتي است. وقتي همسرم از بيمارستان برگشت، گفت؛ حال طرف اصلا خوب نيست. همان موقع زنگ زدم به دوستم و گفتم؛ چرا نميگويي ماجرا چه بود؟ گفت؛ وقتي با برادرم داشتيم به سمت خانهمان برميگشتيم، ديديم جلوي در يك خانه دعوا شده. خواستيم ببينيم ماجرا چيست كه آنها به ما فحش ناموس دادند. بعد هم با ما درگير شدند. ما هم با موتور فرار كرديم و آمديم سمت خانه و به تو زنگ زديم. بيست روز بعد از اين ماجرا هر سهمان دستگير شديم.
او در پاسخ به اينكه اگر مقصر نبودي چرا فرار كردي؟ ميگويد: «چك برگشتي داشتم، فرار كردم. به خاطر سه تا بچهام چك كشيده بودم. حامي نداشتم. مجبور بودم شيرخشك و پوشك فراهم كنم، چون كسي را نداشتم به من گفتند؛ بچههايت را به بهزيستي تحويل ميدهند. يك ماهه كه دارم گريه ميكنم. (شروع به گريه كردن ميكند) گول خوردم. منو لاكار دادن رفت.
درگيري اوليه ربطي به متهمان پرونده نداشت
افسر اين پرونده در مورد جزييات روز حادثه ميگويد: «بيست و سوم ارديبهشت در محله بريانك تهران درگيري رخ ميدهد. آن روز سه نفر درگير دعوا ميان صاحبخانه و مستاجر بودند. يكي از آن سه نفر هم مقتول بود. در اين ميان دو نفر كه از دوستان متهم اصلي بودند از راه ميرسند و به آن سه نفر ميگويند كه چرا در محله ما داد و بيداد ميكنيد. يكي از آنها كه درگير دعواي مستاجر و صاحبخانه بوده، سيلي به گوش يكي از آن دو متهم ميزند. او هم با محمد (متهم اصلي) تماس ميگيرد و ماجرا را ميگويد. سپس متهمان با قمه به سمت آن سه نفر ميروند. در حالي كه ديگر درگيري ميان صاحبخانه و مستاجر تمام شده بود، اما در بين راه متهمان آن سه نفر را ميبينند و با آنها درگير ميشوند. دو نفري كه همراه مقتول بودند، فرار ميكنند، اما مقتول ميان اين سه متهم گير ميافتد و به چند ناحيه از بدنش با قمه ضربه وارد ميشود. مقتول متولد ۱۳۶۱ و مهندس بود. سابقه درگيري و زندان هم نداشت، اما محمد، متهم اصلي پرونده قبلا سابقه كلاهبرداري داشته؛ با اين عنوان كه متهم و همدستانش يك فرد روستايي را شناسايي ميكنند و از طريق او دسته چك ميگيرند و چكهاي او را خرج ميكنند كه اگر شكايتي صورت گرفت از همان شخص روستايي باشد. متهم اصلي غير از كلاهبرداري سابقه زورگيري نيز دارد.»اعتماد