کد خبر: ۳۲۷۰۸۱
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۰ - ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ - 2023June 17
از سال 1398 تا 1401، نزدیک به 72هزار رساله و پایان‌نامه دانشجویان مقطع دکتری در سامانه ایران‌داک ثبت شده است که 21هزارو264مورد از آنها، نزدیک به یک‌سوم‌شان مشابهت با متون علمی مشابه داشته و به تعبیر بهتر، کپی حساب می‌شوند.
شفا آنلاین>سلامت>چندی پیش بود که انتشار گزارشی از سوی مرکز پژوهش‌های مجلس، حسابی خبرساز شد. در این گزارش، اشاره شده بود که بیش از 40درصد از پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد و دکتری در کشور کپی‌برداری است!

 در این گزارش ذکر شده که از سال 1398 تا 1401، نزدیک به 72هزار رساله و پایان‌نامه دانشجویان مقطع دکتری در سامانه ایران‌داک ثبت شده است که 21هزارو264مورد از آنها، نزدیک به یک‌سوم‌شان مشابهت با متون علمی مشابه داشته و به تعبیر بهتر، کپی حساب می‌شوند.

 جالب اینکه در این بازه زمانی، نزدیک به 676هزار رساله و پایان‌نامه دانشجویان مقطع کارشناسی‌ارشد در ایران‌داک ثبت شده و باز هم طبق بررسی‌های همانندجویی، نزدیک 312هزار موردشان یعنی نزدیک به 46درصد کپی‌برداری داشته‌اند.

این گزارش، بهانه‌ای شد تا نکته‌هایی را در این‌باره مرور کنیم. اگر پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد و دکتری را با هم جمع ببندیم، به رقمی بیش از 740هزار پایان‌نامه و رساله می‌رسیم که در این زمینه دفاع شده‌اند. غالبا هم که با روند شکل‌گیری این رساله‌ها و پایان‌نامه‌ها آشنا هستیم که تمرکز و توجه چندان بالایی روی آنها صورت نمی‌گیرد و دانشجویان می‌خواهند دفاعی کنند و بروند به‌کار و زندگی‌شان برسند. اما نکته بسیار طلایی اینجاست که ما، این حجم از رساله‌ها و پایان‌نامه‌ها را داریم و می‌توانیم از آنها استفاده‌ای بسیار بهتر داشته باشیم. توجه داشته باشید که در عرصه صنعت و تولید و اقتصاد میدانی و...، این میزان از رساله‌ها و پایان‌نامه‌ها چقدر می‌توانند کارساز باشند. البته تلاش‌هایی صورت گرفته تا بخشی از این پایان‌نامه‌ها با حمایت مالی و معنوی نهادهای مختلف صورت بگیرد، اما هنوز به آن‌ نقطه‌‌ای که باید، نرسیده است. وجه مثبتی که در این گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس می‌شود مشاهده کرد، آن است که این حجم از پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها یا دست‌کم بخشی از آنها را، می‌توان با نیازهای صنعتی و بخش خصوصی و تولیدی و... همسو کرد؛ یعنی به این شکل که صورت مسئله و دغدغه‌ها و مسائل مبتلابه، توسط کسب‌وکارها، صنایع، شرکت‌ها، کارخانه‌ها و... ارائه شود تا پیرامون آنها پژوهش‌هایی صورت بگیرد و نتیجه نهایی، در همان کسب‌وکار و صنعت عملیاتی شود. این، همان چیزی است که باعث می‌شود تا اقتصاد، صنعت و تولید ما، از سیستم سنتی خارج شده و سیستم دانش‌بنیان‌تر و علمی‌تری به‌خودش بگیرد؛ اتفاقی که هم به‌نفع دانشجویان و دانشگاه‌هاست و هم به‌نفع کسب‌وکارها.
نکته مهم‌تر دوم هم، توجه به فرهنگ دانشجویی و دانش‌طلبی در کشورمان است؛ امری که به‌نظر می‌رسد در حال تحلیل رفتن است. اما چرا؟ بخشی از آن‌ به مشکلات رایج اقتصادی بازمی‌گردد و اینکه دانشجویان طبیعتا باید برای تأمین نیازهای خود در کنار درس، کار هم کنند و همین امر ممکن است وضعیت پژوهشی آنها را تحت‌الشعاع قرار بدهد، اما از سوی دیگر، شاید گاه رخوت و بی‌حوصلگی دانشجویان و استادان را، در کم‌رنگ شدن فرهنگ پژوهش و دانش‌طلبی، بتوان اثرگذار دانست. شاید در اینجا نقل‌قول‌هایی از این دست هم مطرح باشد که با این وضعیت درآمدها و پولی که به استادان و... پرداخت می‌شود، اساسا چه نیازی به سختگیری در این حوزه است و... ؛ هرچند که ماجرای علم و علم‌اندوزی چیزی فراتر از این قصه‌هاست، اما به هر حال شاید بخشی از بدنه علمی و دانشگاهی کشور، با چنین استدلال‌هایی عملا انگیزه خود برای جدی بودن در عرصه علم‌اندوزی را از دست بدهند. حقیقت امر آن است که هر کدام از دانشجویانی که به نوعی خروجی نهادهای علمی ما محسوب می‌شوند، بعد از روزگار تحصیل باید بروند و در جایی سرگرم کار شوند. چه بسا همین فرهنگ سهل‌انگاری در پژوهش و علم‌اندوزی و سپری کردن عرصه‌های دانشگاهی، باعث شود تا آنها کارایی خوبی در عرصه واقعی و میدانی هم نداشته باشند و همه‌‌چیز را خراب کنند. چنین مواردی در رشته‌هایی بسیار خاص‌تر و حساس‌تر چون پزشکی و مهندسی و... می‌تواند حتی به نتایج بسیار مرگباری هم منجر شود. پس دانشگاهیان باید نگاهی فراتر از موارد مادی و مالی به عرصه علم داشته باشند؛ به‌واقع آنها دارند منابع انسانی آینده و امروز صنعت و اقتصاد و تولید ما را پرورش می‌دهند و هرگونه کوتاهی، می‌تواند منجر به عقبگردهای گاه تلخی شود.
اینجاست که دانشگاهیان ما و متولیان امر، باید فرهنگ علم و علم‌اندوزی را جدی‌تر دنبال کنند و در این عرصه، جایی برای ملاحظه‌کاری و رودربایستی و... باقی نگذارند. هر ملاحظه و مصلحت ناسنجیده و رودربایستی و بی‌حوصلگی در این عرصه، می‌تواند منجر به تولید اثراتی منفی در بدنه جامعه شود؛ به همین صراحت و به همین شفافیت... .عیسی محمدی- روزنامه‌نگار/ همشهری

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: