پرستارانی که اشتباه کردند، به بیمارستان رفت و آمد میکنند، اما ماموری که از زنده بودن کودک مطلع شد، ممنوع الورود شده. این آخرین اتفاقی است که در بیمارستان امام سجاد شهریار رخ داده.
شفا آنلاین>سلامت>پرستارانی که اشتباه کردند، به بیمارستان رفت و آمد میکنند، اما ماموری که از زنده بودن کودک مطلع شد، ممنوع الورود شده. این آخرین اتفاقی است که در بیمارستان امام سجاد شهریار رخ داده.
به گزارش شفا آنلاین:سوم فرودین بود که خبری عجیب در شبکههای اجتماعی منتشر شد: «نوزادی که زنده بود، به سردخانه بیمارستان امام سجاد شهریار منتقل شد و جان باخت». یک روز بعد، خبرگزاری فارس در گفتوگو با «محمدهادی ناصح، مدیر شبکه بهداشت و درمان شهریار»، «پدرام پاک آیین، سخنگوی وزارت بهداشت»، «علی مشکی، معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی ایران» و یک مقام مسئول در بیمارستان شهریار به روایت ماجرا پرداخت. در این روایت بارها تاکید شده که «کودک نارس به دنیا آمده» و «ضربان قلب» نداشته است و به شکلی ملموس، تلاش شده تا قصوری متوجه پرسنل بیمارستان امام سجاد نباشد. همان روز اما خبری منتشر شد مبنی بر برکناری رئیس بیمارستان امام سجاد شهریار بابت اتفاق رخ داده اما تا امروز خبری از روایت واقعه از زبان شاهدان عینی، نبود.
خبرنگار برای پیگیری چند و چون ماجرا با چند تن از شاهدان عینی و پرسنل
بیمارستان به گفتوگو پرداخته است. یکی از پرسنل بیمارستان، روز پیش از واقعه را اینطور روایت میکند: «خانمی که ۷ ماهه باردار بود، به همراه همسرش، روز ۳۱ فروردین به بیمارستان امام سجاد شهریار مراجعه کرد. دلیل مراجعه هم اصطلاحا شروع درد در خانم بوده است. پس از این مراجعه و با تشخیص پزشکان، خانم وضع حمل میکند. پس از وضع حمل، پزشکان و پرستاران حاضر در صحنه در شرایطی به خانم میگویند که فرزند شما ۳ روز پیش در شکمتان فوت شده که این خانم و همسرش، روز قبل از مراجعه به بیمارستان امام سجاد شهریار، به بیمارستان کمالی در کرج مراجعه کرده بودند و این بیمارستان، سلامت مادر و بچه را در گواهی خود تایید کرده است. این بیمارستان همچنین طبیعی بودن وضعیت نوزاد را نیز تایید کرده است.»
پدر؛ اولین کسی که از زنده بودن فرزندش مطلع شد
این کارمند بیمارستان امام سجاد شهریار، در ادامه تاکید کرد که «پرستاران حاضر در صحنه و پدر بچه، برای من تعریف کردند که پس از اعلام فوت شدن فرزند، او را به مادر نشان میدهند. از قرار معلوم نوزاد کمی کبود شده بود. همان شب، حدود ساعت ۵ صبح، این نوزاد با توجه به تشخیص مرگ از سوی پزشکان، به سردخانه منتقل میشود.»
از اینجا به بعد ماجرا، نقش پدر فرزند جدیتر میشود. بنا به یافتهها و بررسیها، او پس از انتقال فرزندش به سردخانه بیمارستان شهریار، نزد پرسنل حراست بیمارستان میرود و از آنان خواهش میکند که اجازه دهند او کودکش را ببیند. یکی از این افراد چنین روایت کرد: «پدر بچه نزد ما آمد، لر بود و خواهش کرد که به رسم محلیشان احترام بگذاریم. میگفت ما رسم داریم که حتی پس از مرگ فرزند هم، نام او را در گوشش زمزمه کنیم و ذکر بگوییم.» پدر نوزاد در نهایت میتواند اجازه پرسنل حراست را بگیرد و به سردخانه بیمارستان برود تا نام نوزادش را در گوشش زمزمه کند. این کارمند بیمارستان امام سجاد در ادامه متذکر شد: «پدر نوزاد پس از اینکه بالای سر کودکش رفت و در گوش او نامش را زمزمه کرد، دستی به بدن فرزندش میکشد و ناگهان متوجه تکان خوردن کودکش میشود.»
بی توجهی پرستاران به اظهارات پدر
ساعت حدود ۶ صبح شده است. پدر پس از آنکه تکان خوردن نوزادش را میبیند، نزد پرستاران بیمارستان امام سجاد شهریار میرود و آنچه دیده را به آنان توضیح میدهد و تاکید میکند که فرزندش زنده است اما کسی به او و اظهاراتش توجهی نمیکند. یک منبع آگاه در بیمارستان امام سجاد شهریار، ادامه ماجرا را اینطور روایت کرد: «پدر نوزاد پس از اینکه از پرستاران نا امید شد، به زحمت خودش را به سرپرستار بیمارستان رساند. برای او توضیح داد چه اتفاقی رخ داده ولی سرپرستار در پاسخ به او گفت که "نه آقا، اینطور نیست و شما دچار توهم شدهاید".»
تلاشهای پدر نوزاد تا ظهر روز بعد (جمعه) ادامه پیدا میکند. پدر نوزاد تقریبا به هرکسی که روپوش سفید داشته، مراجعه کرده و از زنده بودن فرزندش گفته ولی کسی به او توجه نکرده است تا اینکه حدود ساعت 2 ظهر، شیفت حراست بیمارستان عوض میشود. با تغییر شیفت، ماموری به نام «فرشاد امیرنژاد»، به عنوان حراست بیمارستان امام سجاد فعالیتش را آغاز میکند. او پس از عوض کردن لباسها و پوشیدن لباس فرم مخصوص حراست بیمارستان، با پدر نوزاد مواجه میشود و روایت او را میشنود. یک شاهد عینی درباره گفت و شنود صورت گرفته میان مامور حراست و پدر نوزاد، گفت: «پدر نوزاد به مامور گفت که آقا دستم به دامنت! اینجا هیچ کس به حرف من گوش نمیدهد. من دیدم بچهام تکون خورد و زنده است.» مامور حراست پس از شنیدن این اظهارات، نزد سوپروایزر بیماستان میرود. او روایت پدر نوزاد را دوباره با او در میان میگذارد اما پاسخی مشابه دفعه قبل دریافت میکند: «بله! در جریانم، به من هم گفت اما جدی نگیر! پیگیری هم نکن! احتمالا دچار توهم شده است.
مامور حراست؛ کسی که نوزاد را از سردخانه خارج کرد
یکی دیگر از پرسنل بیمارستان امام سجاد شهریار، ادامه ماجرا را اینطور روایت کرد: «مامور حراست از قرار معلوم با گفتههای سوپروایز بیمارستان قانع نشد و خودش شخصا به سردخانه بیمارستان مراجعه کرد.» فرشاد امیرنژاد، مامور حراست بیمارستان در سردخانه، یخچالها را یکی پس از دیگری بررسی میکند تا اینکه با یخچالی مواجه میشود که کارتنی کوچک در آن قرار گرفته است. نوزاد در این کارتن قرار گرفته بود. این کارمند بیمارستان امام سجاد تصریح کرد: «مامور حراست پس از اینکه نوزاد را پیدا کرد، به بدن او دست میکشد و متوجه غیر عادی بودن موضوع میشود. او کارتن و نوزاد را کمی تکان میدهد که ناگهان نوزاد شروع به نفس کشیدن میکند.» در تمام این لحظات، پدر نوزاد هم در کنار مامور حراست بوده و شاهد ماجراست. پدر برای دومین بار زنده بودن نوزادش را میبیند. مامور حراست و پدر نوزاد، بلافاصله نوزاد را از یخچال خارج میکنند و دنبال سوپروایز بیمارستان میروند اما او را پیدا نمیکنند.
مامور حراست به بخش «زنان و زایمان» مراجعه میکند. آنجا مستقیما به پرستاران مراجعه میکند. یکی از شاهدان عینی گفتوگوی صورت گرفته میان مامور حراست و پرستاران را اینطور روایت کرد: «مامور حراست به پرستاران گفت که چکار کردهاید؟ نوزاد زنده است، چرا به سردخانه منتقلش کردید؟ یکی از پرستاران به او گفت که امکان ندارد، گواهی فوت هم صادر شده است. مامور پاسخ داد که من خودم در سردخانه زنده بودن نوزاد را دیدهام. در این لحظه یکی دیگر از پرستاران با عصبانیت به مامور گفت که به چه حقی به سردخانه رفتهای که او پاسخ داد من مامورم، پای جان آدمیزاد در میان است، معلوم است که به سردخانه میروم.» به گفته این شاهد عینی، بحث میان مامور حراست و پرستاران بالا میگیرد و فرشاد امیرنژاد، به پرستاران میگوید که اگر به موضوع رسیدگی نکنید، از همه شما شکایت خواهم کرد.
اولین گریه نوزادی با چشمان سبز پس از ساعتها حضور در سردخانه
اظهارات و جدیت مامور حراست سبب میشود که پرستاران بالاخره تصمیم به پیگیری موضوع بگیرند. آنان با سوپروایز بیمارستان تماس میگیرند و او تاکید میکند که یکی از پرستاران با مامور حراست به سردخانه برود و مساله را بررسی کند. این اتفاق رخ میدهد. پرستاران با مامور حراست و چند نفر دیگر از پرسنل بیمارستان به سردخانه میروند. نوزاد در کارتن قرار داشت و روی صندلی. کودک را از کارتن خارج میکنند. با اولین تکان، نوزاد شروع به گریه کردن میکند. چشمهایش را باز میکند. یکی از شاهدان عینی گفت: «رنگ چشمهای نوزاد سبز بود و گریه میکرد. با گریه او، مامور حراست با عصبانیت به پرستاران گفت که خدا لعنتتون کنه! بچه زنده است و شما به سردخانه منتقلش کردید.» پدر نوزاد تمام این صحنهها را به چشم میبیند و خوشحال از زنده بودن نوزادش است.
نوزاد را داخل پارچه میپیچند و پس از دهها ساعت، از سردخانه بیمارستان امام سجاد خارج و به بخش مخصوص نوزادان در بیمارستان منتقل میکنند. پرستاران از همان زمان به بعد، مراقبتهای لازم از کودک را به عمل میآورند و دست کم ۴ مرتبه، به صراحت به پدر نوزاد و مادر او اعلام میکنند که وضعیت فرزندشان طبیعی است و همه چیز در حال نرمال به سر میبرد. فرشاد امیرنژاد، مامور حراست بیمارستان تا ساعت ۱۰ شب شیفت بیمارستان بوده، یکی از پرسنل بیمارستان گفت که او ۲ مرتبه نزد پرستاران آمد و از سلامت نوزاد اطمینان حاصل کرد و پس از پایان شیفتاش، محل ماموریت خود را ترک کرد.
مرگ نوزاد، پس از خروج از سردخانه
«نوزاد زنده بود و در حالت طبیعی اما صبح فردا، جان خود را از دست داد.» این عین روایتی است که یکی از پرسنل بیمارستان امام سجاد گفت. او تاکید کرد که با از دست رفتن جان نوزاد، پدر فرزند با مامور حراستی که نوزادش را از سردخانه خارج کرده بود، تماس گرفت و با گریه، موضوع را به اطلاع او رساند. این تماس حدود ساعت ۷ صبح روز بعد از انتقال نوزاد از سردخانه به بخش ویژه نوزادان در بیمارستان امام سجاد شهریار گرفته میشود.
هنوز علت مرگ دوباره کودک مشخص نشده است اما به گفته مقامات مسئول وزارت بهداشت به خبرگزاری فارس، علت مرگ در حال بررسی توسط پزشکی قانونی است. نکته قابل توجه آنکه این اولین اتفاق تلخ رخ داده در بیمارستان امام سجاد شهریار نیست و با جستجوی نام این بیمارستان در گوگل، با لیست قابل توجهی از اشتباهات مواجه خواهید شد. اشتباهاتی که احتمالا به سبب همانها، مردم محلی نام این بیمارستان را «غسالخانه» گذاشتهاند.
نکته قابل توجه آنکه خبرگزاری فارس تلاش کرده تولد زودتر از موعد و «نارس» نوزاد را دلیل مرگ بیان کند اما دو منبع در بیمارستان امام سجاد شهریار به خبرنگار گفتند که مطالب مطرح شده درباره تولد نوزاد در ۶ ماهگی، صحت ندارد. نوزاد ۷ ماهه بود. یکی از این افراد تاکید کرد: «من شخصا با پزشکان بیمارستان حرف زدم، گفتند که کودک حتی نیازی به قرار گرفتن در زیر دستگاه مخصوص هم نداشته چون مشکلی نداشته است. پرستاران اما پس از آنکه نوزاد به دنیا میآیند، با دیدن کبود بودن او، مرگش را تشخیص میدهند و حتی حاضر به احیای نوزاد، CPR او نمیشوند.»
ممنوع الورودی مامور حراست؛ تاوان وظیفهشناسی
مرگ نوزاد اما پایان اتفاقات عجیب رخ داده در بیمارستان امام سجاد شهریار نیست. یکی دیگر از پرسنل این بیمارستان خبر از ممنوع الورود شدن فرشاد امیرنژاد، مامور حراست بیمارستان امام سجاد شهریار به این بیمارستان پس از زنده یافتن نوزاد در سردخانه داد و تاکید کرد که این تصمیم احتمالا از سوی هیات مدیره بیمارستان گرفته شده است. پیگیریها از منابع مختلف حکایت از آن دارد که 2 روز بعد از فوت نوزاد، ۳ فروردین، مسئول حراست بیمارستان امام سجاد شهریار با فرشاد امیرنژاد تماس گرفته و رسما به او اطلاع میدهد که به بیمارستان ممنوع الورود شده است و به بیمارستان مراجعه نکند.
بخش عجیبتر ماجرا اینجاست که تا اینجای کار، سهل انگاری پرستاران و سوپروایز بیمارستان فقط دو قربانی داشته است. اولی، رئیس بیمارستان و دومی، فرشاد امیرنژاد، مسئول حراستی که حرف پدر نوزاد را باور کرد و با پیگیری خود، نوزاد را از سردخانه خارج کرد. یکی از پرسنل بیمارستان امام سجاد شهریار به خبرنگار گفت که «پرستاران و سوپروایز بیمارستان مانند گذشته به فعالیت خود در بیمارستان ادامه میدهند و تا آنجا که من میدانم، نه خبری از تعلیق آنان است و نه توبیخشان.»
اینکه چطور وزارت بهداشت و مسئولان بیمارستان امام سجاد شهریار تشخیص دادند که مامور حراستی که نوزاد را از سردخانه زنده خارج کرده، باید ممنوع الورود شود و خبری از توبیخ پرستاران نباشد، پرسشی است بی پاسخ اما آنچه عیان است، آن است که اتفاق تلخ رخ داده در بیمارستان سجاد شهریار نه اولین اشتباه پزشکان ایرانی است و احتمالا نه آخرین آن اما از قرار معلوم عزمی برای برخورد با این اشتباهات که مشخصا با جان افراد سر و کار دارد، نیست. این در حالیست که هزینههای درمان در ایران روز به روز گرانتر میشود و توان درمانی افراد کاهش پیدا میکند.فراز