حیاط مدرسه خلوت است، اما عقربه های ساعت به نزدیکی های ظهر که می رسد، دانش آموزان با چهره هایی خسته از کار یکی پس از دیگری وارد آن می شوند
شفا آنلاین>سلامت> پدر ندارد، شناسنامه هم ندارد. به او می گویند فاقد هویت. دستانش پر از جای زخم است. در چهره اش هیچ نشانه ای از شادی های کودکانه نیست. دردهای زندگی زود بزرگش کرده اند. پشت صندلی کلاس خودش را جا به جا میکند تا اندوهش از دید همکلاسی هایش پنهان بماند. دخترک بلوچ فقط 13 سال دارد، اما کارگر یک زمین کشاورزی است و نان آور خانواده. «به مسئولان بگویید ما غریب و بی کس هستیم. هیچ امیدی نداریم، ما را تنها نگذارند». اینها را می گوید و اشک مثل مهمانی ناخوانده بر گونه های سرخش سرازیر می شود. از چشم های خیسش پیداست حرف ناگفته زیاد دارد.
به گزارش شفا آنلاین: این جا مرکز فرهنگی شهید بصیر روستای کلاته برفی است که در یکی از کوچه پس کوچه های بولوار شاهنامه واقع شده است. بیشتر دانش آموزان این مدرسه، قامت نحیف و خسته شان را بعد از ساعت ها کار بر زمین های کشاورزی به پشت میزهای کلاس درس می کشانند و تنها سهم شان از شادی های کودکانه همین جا، به لطف لبخند معلم شان جان می گیرد. این جا دانش آموزانش نه شناسنامه دارند، نه کارنامه تحصیلی، نه خانواده ای برخوردار و نه حتی حقی تعریف شده در
نظام آموزشی. حتی آبدارخانه کوچک مدرسه، گاهی به دلیل کمبود فضا، محل برگزاری کلاس درس میشود. محرومیت و تبعیض این جا رنگ بیشتری دارد، تا جایی که دانش آموزان ایرانی فاقد هویت برای ادامه تحصیل خود را تبعه افغان معرفی میکنند. قوانین سخت ودست و پا گیر، دور آرزوهایشان برای پزشک یا معلم شدن، حصاری نفوذناپذیر کشیده و دستان کوچکشان پر است از سهم های نداشته از زندگی.
بی توجهی نماینده مجلس به دانش آموزان فاقد هویت
حیاط مدرسه خلوت است، اما عقربه های ساعت به نزدیکی های ظهر که می رسد، دانش آموزان با چهره هایی خسته از کار یکی پس از دیگری وارد آن می شوند. آن ها چندان از حمایت دستگاه های مرتبط بهره مند نیستند و فقط نیروهای جهادی یاریگر آنان هستند. آن طور که مدیر مدرسه می گوید رایزنی با یکی از نمایندگان مجلس برای سامان دهی این مدرسه و حمایت از دانش آموزانش نتیجه ای نداشته است. او مدعی است که آقای نماینده بدون استناد به مدرکی موثق، همه دانش آموزان مدرسه اش را جزو اتباع به حساب آورده و از بار مسئولیت خود شانه خالی کرده است.
زخم گرسنگی و فقر بر تن نحیف دانش آموزان
داخل ساختمان مدرسه تنها دو، سه اتاق با عنوان کلاس وجود دارد. کانکسی هم داخل حیاط قرار گرفته که البته هنوز به دلیل سردی هوا قابل استفاده نیست اما وقتی هوا کمی بهاری تر شود، تعدادی از کلاس ها آن جا برگزار می شود. وارد یکی از کلاس ها می شوم. لبخند شیرین دخترکی 10 ساله پشت یکی از میزهای کلاس توجهم را جلب می کند. کنارش می نشینم و سر صحبت را با او باز می کنم. اسمش صنم است و می گوید در یکی از روستاهای زاهدان به دنیا آمده است. مادرش کارگر یک زمین زراعی است و صنم گاهی برای جمع آوری میوه ها مادرش را همراهی می کند. پدرش هم از دنیا رفته است. از او سوال میکنم بزرگترین آرزویت چیست؟ همان طور که پاهایش را تکان می دهد، با لبخندی از سر خجالت می گوید: «غذا. این که پول داشته باشیم تا غذا بخوریم...».
تلاش جهادی 8 ساله برای احیای سوادآموزی
معصومه رستمی، مدیر مرکز فرهنگی شهید بصیر درباره مسیر طی شده برای راه اندازی این مدرسه می گوید: حدود 8 سال قبل طی آسیب شناسی هایی که از سوی نیروهای جهادی در کلاته برفی انجام شد، کارشناسان متوجه شدند که بی سوادی یکی از مشکلات عمده این منطقه است. در مرحله اول حدود سه تا چهار ماه کلاس های درس آزمایشی در حسینیه روستا برگزار شد. بعد از مدت کوتاهی با استقبال خوبی از سوی دانش آموزان مواجه شدیم و آرزوی بچه ها این بود که به یک مدرسه واقعی بروند و پشت میزهای کلاس بنشینند. وی ادامه می دهد: مجموعه فعلی ابتدا مخروبه ای بی در و پیکر بود. در سال 95 تفاهم نامه ای بین سپاه و آموزش و پرورش منطقه تبادکان منعقد شد و این مکان را به آموزش و پرورش دادند. تجهیزات، نوسازی و... را سپاه انجام داد و نهاد دیگری کمک نکرد تا مدرسه جان بگیرد.
مدیر مرکز فرهنگی شهید بصیر می گوید: کلاس های ما از مقطع مهدکودک تا پنجم ابتدایی است و یک روز در میان تشکیل می شود (یک روز دانش آموزان پسر و یک روز دانش آموزان دختر) به همین دلیل ما در تابستان هم کار را ادامه می دهیم. چون اکثر دانش آموزان صبح ها سر زمین های کشاورزی کار می کنند، به ناچار کلاس ها در ساعات بعدازظهر دایر می شود.
رستمی در پاسخ به این سوال که این مدرسه چه تعداد دانش آموز دارد؟ می گوید: امسال 90 دانش آموز در رده های سنی 6 سال تا 15 سال داریم که 80 نفر آن ها فاقد هویت هستند، چون دانش آموزان بازمانده از تحصیل را هم می پذیریم. از سال 95 تاکنون حدود هزار و 500 نفر فاقد هویت را سواد آموزی کردیم.
مدیر مرکز فرهنگی شهید بصیر می گوید: دانش آموزان فاقد هویتی بودند که برای ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر کارت آمایش گرفتند و به عنوان تبعه افغانستان خود را معرفی کردند. آن ها بعد از آزمون تعیین سطح به مدارس دولتی می روند. وی در خصوص خطرات رها کردن افراد بی هویت بدون ارائه خدمات آموزشی و... می گوید: مشکل افراد بی هویت اگر بخواهد به این شکل ادامه پیدا کند، از لحاظ امنیتی خطرناک است، چون می توانند مرتکب هر جرمی بشوند و این موضوع می تواند به بحران اجتماعی منجر شود، زیرا فرزندآوری بین این افراد زیاد است که باز هم این موضوع به افزایش افراد بی هویت منجر می شود. این موضوع را نزد برخی نمایندگان مجلس مطرح کردیم، می گویند این ها اتباع هستند و باید از کشور بروند.
امیدی که نباید بمیرد
وی با اشاره به فشارهای روحی و جسمی فراوانی که بر این دانش آموزان تحمیل شده است، ادامه می دهد: بحث امید آفرینی در این بچه ها برای ما خیلی مهم است. به هر مناسبتی برنامه های شاد و مفرح برگزار میکنیم تا روحیه امید در بچه ها زنده بماند و این تفاوت ها باعث نشود که از آینده مایوس شوند و تصور کنند که در جامعه کارایی ندارند. فکرش را بکنید آن ها با تمام تلاشی که می کنند، در پایان گواهی تحصیلی ندارند. یکی از نگرانی های ما برای سوادآموزی، مادران فاقد هویت هستند که یکی از آرزوهایشان این است که قرآن بخوانند.خراسان